تا اینجا قابل تحمل و توجیه است، یعنی مهاجم می تواند بگوید این نظر من است و اگر اتفاقی بیفتد که دیگرانی که قدرت دارند حرف من را دوست داشته باشند، تقصیر من نیست. طیب الله اما اینکه طرف بیاید و از حادثه حماسه بسازد و بار این حماسه باشکوه را بر دوش من و شما بگذارد، دیگر داستان خراب شده است. نمونه های این روزها من آنقدر زیاد است که اشاره به یکی از آنها اغراق آمیز است! ممکن است نمونه های دیگری هم وجود داشته باشد، اما اگر واقعاً می خواهید یک مثال عینی در ذهن داشته باشید، شما را به صحبت های پسر آقای شمقدری در شبکه افق ارجاع می دهم. آقازاده آقای شمقدری در لحظات پایانی برنامه با لحنی مضحک دیپلماسی دولت قبل را به سخره گرفت و سپس مدعی شد که این کینه ها سال ها در گلوی من گیر کرده و موفق به بیان آن شدم. و احتمالا امیدوار است برای این حرکت شجاعانه مدال شجاعت دریافت کند.
یادم هست چند سال پیش به اصرار فرهاد اشوندی به دفتر یکی از سریال سازان جوان هم نسل رفتیم. نسلی که خود را انقلابی محض می داند و معتقد است قدیمی های نظام و انقلاب آن طور که انقلاب را درک کردند، درک نکردند. این فیلمساز جوان انقلابی معتقد بود که کارستان در طرح آقازاده اشتباه کرده است و امیدوار بود که من به عنوان یک نویسنده عدالت خواه از آن سخنان خوشم بیاید. در ابتدای داستان این حرف ها را زدم، حتی در این لحظه انگار یک نفر بیست سال بعد از انقلاب به خیابان می رود و مرگ بر شاه می گوید و بعد فکر می کند یک حرکت انقلابی و جسورانه انجام داده است. هر شعاری اگر به موقع خوانده نشود تبدیل به کاریکاتور می شود. مدت هاست که مردم بر شعارهای علیه آقازاده غلبه کرده اند. دلیل عدم حمایت بسیاری از این شعارهای شبه انقلابی به دلیل بی زمانی بودن آنهاست. زمانی خیلی ها می خواستند به شایعات پیرامون فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی بپردازند. آن زمان هیچکس سراغ بچه های آقای هاشمی نمی آمد. وقتی شوالیه ها نزد مهدی و فیضه آمدند، هیچ کس صداقت آنها را باور نکرد و اکثر مردم آن دیدارها را یک توافق سیاسی با مرحوم هاشمی می دانستند.
سوداگران شعارهای انقلابی خوب می دانند که چه کسانی بد و نادرست و مهمتر از آن چه زمانی بد و غلط بگویند. و جالب اینجاست که این توهین ها بلافاصله صورت حساب می گیرند. یعنی اپوزیسیون علاوه بر اینکه با فحش دادن به کسانی که برایشان هیچ هزینه ای ندارد، پاداشی هم برای نفرین و نفرین هایی که از سوی سیاستمداران خشمگین، ناتوان و به حاشیه رانده شده، دریافت می کنند. برای آنها خوب است، اما فکر می کنند تماشاگران باید به خاطر روحیه حرفه ای خود به آنها مدال قهرمانی بدهند.