گروه اندیشه: محمود زاریل قلم وی دارای دکترای روابط بینالملل از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و فوق دکترای روابط بینالملل از دانشگاه ایالتی اوهایو، عضو هیئت علمی و استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشگر حوزه توسعه است. ، علوم سیاسی و تاریخ معاصر. ایران نایب رئیس مرکز تحقیقات علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، شورای دستور کار جهانی مجمع جهانی اقتصاد (سوئیس) و غیره است. شرکت در 641 کنفرانس بزرگ جهانی و بین المللی تجربه فوق العاده ای به او بخشیده است. وی در سخنان خود در مورد نظام سازی، نیاز به آن نکات قابل توجهی را مطرح می کند که برای توسعه ایران بسیار مهم است. او در بخشی از سخنان خود به خلق و خوی ایرانیان اشاره می کند و این که بین خلق و خوی اقتدار سیاسی و مردم چنین تفاوتی وجود ندارد. او همچنین می داند که یکی از ویژگی های یک نماینده مجلس «امکان تبادل 20 ایمیل در روز با نمایندگان مجلس از سراسر جهان» است. توانایی صحبت به زبان انگلیسی و همچنین فارسی. و متأسفانه ما آن شرایط را نداریم.»
دکتر سریع القلم برای شناخت هر فرد، سازمان یا کشوری می گوید: «هر فرد، سازمان یا کشوری را که می خواهید بشناسید، باید نظرات آن ها را بسنجید تا ببینید افکار این شخص، سازمان یا کشور یا کشور چیست. “آنها هستند و چه دیدگاه هایی دارند. زندگی کنید.” سخنان او را در زیر می خوانید:
دوستی داشتم که استاد یکی از دانشگاه های انگلیسی بود، بعد از سخنرانی در کمبریج به من گفت اگر فرصت کردی بیا با هم چای بخوریم. در حین نوشیدن چای می توانم از شما سوالی بپرسم؟ من گفتم بله. گفت چند ساله با هم دوستیم؟ کمی فکر کردم، بعد از یکی دو دقیقه گفتم 19 سال است که همدیگر را می شناسیم. گفت آیا در این ۱۹ سالی که با هم دوست هستیم به شما دروغ گفته ام؟ می خواستم به این سوال به او پاسخ قانونی بدهم، چون نمی دانستم دروغ گفته است یا نه، به همین دلیل به او پاسخ دادم: تا جایی که می دانم، تو هرگز به من دروغ نگفته ای.
گفت می دانی چرا به تو دروغ نگفتم؟ گفتم شما می خواهید موضوعی را مطرح کنید، لطفاً بگویید تا بحث ما ادامه پیدا کند. گفت چون دوستی ما را طولانی مدت می بینم. اگه بهت دروغ بگم 20 درصد از رابطه ات با من کم میکنی. دروغ دهم ما دیگر به هم وصل نیستیم و همه چیز مصنوعی است. گفت مذهبی نیست، کلیسا نمی رود، از ترس خدا دروغ نمی گوید. بلکه به دلیل نظریه سیستم ها صادق است.
این جمله آخری که این آقای انگلیسی گفت 200 جلد کتاب است به این معنا که چرا باید یک سیستم درست شود و اگر سیستمی ساخته نشود چیزی جلو نمی رود. من در مکاتب مختلف اقتصاد سیاسی واقع گرا هستم. امیدوارم حرفی که میزنم باعث رنجش کسی نشه از نظر فکری ما در این جامعه (می خواهم بگویم کامل) در تاریخ 1640 بعد از میلاد زندگی می کنیم اما به دلیل شبکه های اجتماعی و اینترنت قرار نیست 3 قرن طول بکشد تا به قرن بیستم برسیم، از این منظر. ممکن است بین 20 تا 25 سال برای جبران آن لازم باشد.
در شرایط فعلی ما در دو موقعیت قرار داریم: اول اینکه در دوره ای هستیم که من آن را سازندگی می نامم. چیزی ساخته می شود و کم کم ساختارشکنی می شود. علائم آنقدر زیاد است که نیازی به پرداختن به جزئیات نیست. حالا این چیزی که دارد ساختارشکنی می شود، باید چیزی در جای خودش بازسازی شود. من معتقدم بین ساختارشکنی و بازسازی یک دوره 15 ساله هرج و مرج داریم تا به نتیجه مطلوب برسیم.
من معتقدم در آینده به بسیاری از ایده هایی که بشریت به آن دست یافته است نیز دست خواهیم یافت. چون ما دلایل آن را داریم. انسانها، نظامها، جوامع، کشورها و دولتها به دو صورت تغییر میکنند: یا با دلیل یا با بحران. آقای دکتر سلطانی چند سالی است که پیشنهاد می کنند که باید با دنیا کار کنیم. ما باید یک پروژه مشترک داشته باشیم. نمایندگان مجلس آن را به کسی می گویند که می تواند روزی 20 ایمیل با نمایندگان پارلمان دنیا رد و بدل کند. و بتوانید انگلیسی و همچنین فارسی صحبت کنید. متاسفانه چنین شرایطی نداریم. اینها واقعیت های جامعه ماست.
فکر میکنم آنچه ما را تغییر میدهد بیشتر بحرانها است تا بحث. به فلانی می گویند: دوست عزیز با سرعت 80 کیلومتر در کوچه یا فرعی ماشین نروید. او به این گوش نمی دهد. تا اینکه تصادف می کند و به بیمارستان منتقل می شود. او 6 ماه در بیمارستان بستری است و در آن زمان متوجه می شود که نباید در کوچه یا خیابان فرعی 80 کیلومتر سرعت بگیرد. بنابراین جامعه ما جامعه ای است که با بحران تغییر می کند نه با استدلال. زمانی است که شخصی در گوگل جستجو می کند یا مشورت می کند، با یک وکیل صحبت می کند تا به روش های جدید دسترسی پیدا کند. اما تاریخ ما نشان می دهد که ما با بحران بیشتر تغییر می کنیم تا با استدلال و منطق و مشورت و کار جمعی و در دوره جدید با گوگل و…
این یک واقعیت است. من حتی قصد دارم به آنجا بروم و نکته دوم خود را بیان کنم که امیدوارم باعث رنجش کسی نشود. فکر میکنم در زمینهی حالات روحی، نه افکار، تفاوت چندانی بین دولت و جامعه وجود ندارد. من 31 سال است که در دانشگاه کار می کنم، خیلی تلاش کردم تا با همکارانم دوستی عمیقی برقرار کنم و نتوانستم. تا بتوانیم بر اساس کار، رقابت، همکاری، تفاهم، همفکری، یادگیری و تبادل نظر باشیم.
از اینجاست که می گوییم ویژگی های فلان وزیر یا فلان شخص X یا یک مسئول در جامعه گسترش یافته و وجود دارد. مسئله این است که ما با یک مشکل کلی روبرو هستیم و اینکه یک نفر دکترا دارد به این معنی نیست که از این حالات روحی خلاص است.
بیشتر بخوانید:
زاریل قلم: کشور را باید از تحریم نجات داد/دولت در سیاست خارجی نقش حداقلی دارد/برجام راه به جایی نبرد چون…
مجلس به نیروهای بسیار متخصص نیاز دارد/ راه برون رفت از بحران و توسعه روابط با نظام بین الملل
زاریل قلم: کشور را باید از تحریم نجات داد/دولت در سیاست خارجی نقش حداقلی دارد/برجام راه به جایی نبرد چون…
216216