در طول هشت سال جنگ تحمیلی اختلافات و مجادلات فراوانی درگرفت و رزمندگان با رعایت موازین اخلاقی، شجاعانه و شجاعانه به طرح های مختلف نظامی دست زدند و تا سرحد عصبانیت، جدایی و دوری از فرماندهی و تصمیم گیری نظامی استقامت نشان دادند. شبکه.
انفجارهای مداوم شبانه در اطراف آستارا به گفته یک مقام امنیتی
اولین فرمانده شهید سپاه چه کسی بود؟ + عکس
فرماندهان و افسران جنگ صادقانه معتقد بودند که تمامی مناظره ها، انتقادات و مشکلاتی که با هدف ادب و در چارچوب اخلاق اسلامی و احترام به کرامت مردم انجام می شود، مبتنی بر دلسوزی و ایمان به آرمان های مقدس است. دفاع و تأمین امور توسط امام (ره).
از جمله این بحث ها بحث مربوط به شهید حسین خرازی فرمانده لشکر 14 امام حسین (ع) با عزیز جعفری فرمانده قرارگاه قدس است که قبل از عملیات کربلای 5 صورت گرفت.
بعد از ظهر روز اول عملیات کربلای 4 که در تمام خطوط جبهه داخلی هاله ای از ناکامی و تخریب بود، فرمانده قرارگاه قدس سپاه به حسین خرازی دستور داد تا عملیات شب اول را تکرار کند. در حاشیه اروند رود و بیرون از سنگر شلوغ لشکر چهاردهم امام حسین (ع) – درست روبروی جزیره ام الرصاص – محل مناسبی برای ادامه گفتگوهای جنجالی این دو فرمانده دور از انظار عمومی بود. دیگران.
حسین خرازی فرمانده ارتش تحت فرماندهی قرارگاه قدس در مواجهه با مشاجرات و لزوم انجام عملیات در شب دوم از سوی برادرش عزیز جعفری فرمانده قرارگاه مذکور قانع نشد و هنوز بیشتر پس همانطور که اصرار داشتید فرمانده ارشد که تحصیلکرده و با تجربه بود و به عنوان شخصیتی منطقی و قانع کننده و منطقی شناخته می شد، حسین کوچکترین انعطافی از خود نشان نداد. حسین به قدری از سوی فرمانده ارشد تحت فشار قرار گرفت که اشک از چشمانش پر شد و در حالی که از عصبانیت گلویش را می فشرد، پا بر زمین کوبید و بدون کوچکترین ادب محل را ترک کرد.
در آن لحظه در آن سوی رودخانه، در محل تلاقی دو جزیره ام البابی شرق و غرب و جزیره ام الرصاص – و از ابتدای این گفتگو تا زمان مرگ حسین، گلوله ها تقریبا آنها هدف را از دست دادند و کلاشینکف دشمن کنار این دو فرمانده روی زمین نشسته بودند، اما این دو آنقدر درگیر بحث و مناظره بودند که نشد. نه متوجه برخورد این گلوله ها در نزدیکی خود شدند و نه به بمباران توپخانه دشمن که به سمت اروندرود و ساحل هدف قرار می گرفت، توجهی نکردند. حسین با قاطعیت تصمیم خود را گرفت و حاضر به پذیرش چنین ریسکی نشد. خشمگین شد اما با گفتن این جمله نه به عقبه که به آن سوی اروند و به جزیره ام الرصاص رفت.
ابوشهاب دیگر فرماندهی لشکر من نیست. «من نمی کنم» بله، حسین در اعتراض صحنه را ترک کرد و بدون کوچکترین اجباری فرماندهی ارتش را به دیگری سپرد و با اراده و اختیار کامل به گروه بسیج در خط مقدم درگیری پیوست. بدون شک حضور او در جزیره ام الرصاص و زیر مهیب ترین آتش ها و بمباران های مستمر و متمرکز دشمن، تأثیر معنوی و حیاتی فراوانی بر جای گذاشت. مشاهده دقیق صحنه نبرد او در تصمیمات بعدی فرماندهان و حفظ جان رزمندگان تأثیر زیادی داشت. وقتی فرماندهان همان نتیجه را که حسین به آن رسیده است معقول دانستند و شب دوم از ادامه عملیات منصرف شدند، حالا این حسین بود که برای گرفتن قوی ترین گردان لشکر امام حسین – به قول خودش گردان سه – اعلام آمادگی کرد. ستاره: گردان موسی بن جعفر. الف) به فرماندهی ناصر بابایی – حرکت به محض تاریک شدن هوا برای تخلیه مجروحان و شهدا از چهار یگان عملیاتی – متشکل از شهرهای مختلف کشور.
اقدامی شجاعانه که کمتر از یک حمله در سطح ارتش نبود و ممکن بود از همان انرژی و قدرتی که در یک عملیات تهاجمی استفاده می شد در آن اقدام نیز استفاده شود.
بر اساس این گزارش، این اختلاف یکی از چندین مناقشهای است که رخ داده است، اما به جرات میتوان گفت که بیشتر این درگیریها و آشتیها در خط مقدم نبرد همبستگی، صلح و همبستگی به پایان رسید، زیرا معترضان عقبنشینی کردند و آنها رهسپار خانهها، خانهها و شهرهای خود شدند و اساساً به فکر رفاه نبودند و سعی کردند مشکلات برنامهها را بیان کنند تا به بهترین نقشه برسند.
آبنما:
فصلنامه تخصصی ناگین ایران، جلد 19، صفحه 103
۲۱۹۲۱۹