افزونه پارسی دیت را نصب کنید Friday, 22 November , 2024
2

ماجرای قتل کارمند پمپ بنزین توسط محمد فلافل و همدستانش / برادر ناتنی اش توسط مرزبانان ترکیه کشته شد + فیلم و عکس

  • کد خبر : 164872
ماجرای قتل کارمند پمپ بنزین توسط محمد فلافل و همدستانش / برادر ناتنی اش توسط مرزبانان ترکیه کشته شد + فیلم و عکس

به گزارش رکنا، این جنایت در 13 اردیبهشت ماه سال جاری رخ داد و فیلم آن بازتاب گسترده ای در شبکه های اجتماعی داشت. آن روز 3 کودک خردسال وارد شدند ایستگاه سوخت آنها با یکی از کارگران پمپ بنزین در محله خزانه درگیر شدند و او را با چاقو کشتند. پس از فرار آنها، […]

به گزارش رکنا، این جنایت در 13 اردیبهشت ماه سال جاری رخ داد و فیلم آن بازتاب گسترده ای در شبکه های اجتماعی داشت. آن روز 3 کودک خردسال وارد شدند ایستگاه سوخت آنها با یکی از کارگران پمپ بنزین در محله خزانه درگیر شدند و او را با چاقو کشتند. پس از فرار آنها، مرد جوان که به شدت مجروح شده بود به بیمارستان رفت اما با وجود تلاش پزشکان جان باخت. در پی این حادثه، تحقیقات گروهی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران برای شناسایی و دستگیری مهاجمان آغاز شد.

بررسی ها حاکی از آن بود که عاملان اصلی این جنایت 3 جوان هستند. متهم اصلی مجتبی نام داشت و به «فلافل» معروف بود. بررسی ها نشان می داد او روز حادثه به همراه خانمی به نام فریبا سوار بر پژو 206 برای پرکردن باک خودرو به پمپ بنزین رفته بود. از متصدی پمپ بنزین کارت سوخت خواست اما کارت دست افراد دیگر بود. مجتبی با برادر ناتنی خود به نام ساسان تماس گرفت و از او خواست که برایش کارت سوخت بگیرد. دقایقی بعد ساسان و دوستش سهیل در پمپ بنزین حاضر شدند. در همین حین مجتبی که از انتظار به شدت خسته شده بود، کارت سوخت راننده تاکسی سالخورده ای را که داشت بنزین می زد بیرون آورد. همین اتفاق اعتراض متصدی پمپ بنزین را برانگیخت و علاوه بر آن، مسابقه رهبری. در این درگیری مجتبی فلافل، برادر ناتنی اش و سهیل با چاقو مسئول پمپ بنزین را کشتند و مرتکب این جنایت هولناک شدند. با شناسایی هویت عاملان درگیری، جستجو کرد آنها ملاقات کردند، اما همه آنها فرار کردند.

سرنوشت فراریان جنایت پمپ بنزین

تحقیقات به این نتیجه رسید که متهم از کشور متواری شده و در این بین با سرنوشت دیگری مواجه شده است. پس آن را روی زمین ذخیره کنید ترکیه او فرار کرده بود و قرار بود به آلمان قاچاق شود که توسط مرزبانان ترکیه هدف گلوله قرار گرفت. مجتبی فلافل نیز به افغانستان گریخت تا اینکه خبر بازگشت او به ایران رسید. این سرنخ صبح دوشنبه گذشته در یکی از محله های پایتخت طی یک عملیات غافلگیرانه پیدا شد. دستگیر شد تبدیل شود. وی در بازجویی ها به ارتکاب جنایت خود اعتراف کرد و تحقیقات تکمیلی ادامه دارد.

می خواستم رضایت پدر و مادرم را بگیرم.

مجتبی معروف به فلافل 26 ساله است. به دلیل علاقه ای که به ساندویچ فلافل دارد به فلافل مجتبی معروف است. او از قلدرها او در سطح یک است و شرارت جنایی، تجاوز جنسی و خرید و فروش مواد مخدر را در کارنامه خود دارد. گفت و گو با مجتبی فلافل را در ادامه می خوانید.

اتهام قتل نیز به پرونده شما اضافه شده است آیا می دانید مجازات قتل اعدام است؟

به هر حال می خواستم رضایت والدین را بگیرم و بعد خودم را معرفی کنم. می دانم مجازات قتل عمد قصاص است اما باور کنید قصد نداشتم جان آن بنده خدا را بگیرم. به غیر از من، برادرم و سهیل، دوستش هم در این ماجرا نقش داشتند. آنها همچنین با چاقو به مقتول ضربه زدند.

چه شد که مامور پمپ بنزین را با چاقو کشت؟

عجله داشت و مست بود. بنزین ماشینم تموم شد. من با زن مورد علاقه ام فریبا بودم و می خواستیم جایی برویم. قربانی گفت: کارت سوخت متعلق به افراد دیگری است. کارت هم نداشتم. با ساسان برادر ناتنی ام که می دانستم در همان منطقه است تماس گرفتم و از او خواستم کارت سوخت برایم بیاورد. دقایقی بعد با سهیل رسید اما کارت سوخت همراهش نبود. از انتظار خسته شدم و چون آدم دعوای هستم و سرم از دعوا درد می کند، با عصبانیت به مامور پمپ بنزین گفتم کارتت چه شده؟ گفت باید صبر کنم. عصبانی شدم و کارت سوخت راننده تاکسی را گرفتم. مقتول به کار ما اعتراض کرد و این باعث درگیری بین ما شد.

آیا بعد از قتل، همه تصمیم به فرار گرفتند؟

تصمیم درستی نبود سرنوشت دردناکی در انتظار همه ما بود.

توضیح دهید که چه اتفاقی افتاده است

تصمیم گرفتیم آن را به صورت قاچاق به ترکیه ببریم. پدر و مادر من در ترکیه زندگی می کنند. ابتدا برادرم و دوستش سهیل که یک قاچاقچی بود به ترکیه رفتند. من و فریبا هم به شهر مرزی رفتیم و خواستیم دنبالشان برویم. چند روز بعد برادرم به من گفت که سهیل در ترکیه کتک خورده است. او گفت سهیل از ترس اینکه دستگیر شود، از ترکیه اخراج شود و به ایران تحویل داده شود از ماندن در ترکیه می ترسید. به همین دلیل می خواست به طور مخفیانه وارد آلمان شود، اما مرزبانان ترکیه او را به ضرب گلوله کشتند. وقتی این را شنیدیم ترسیدیم برویم. فریبا به تهران برگشت و من تصمیم گرفتم به افغانستان بروم.

اما به این زودی برگشتی؟

با دوستانم در افغانستان تماس گرفتم و خودم را به صورت قاچاق وارد این کشور کردم. می خواستم از پدر و مادرم اجازه بگیرم و بعد سالم به ایران برگردم اما در شرایط بسیار سختی قرار گرفتم. پولم تمام شد و دوستانم مرا ترک کردند. به همین دلیل تصمیم گرفتم به ایران برگردم تا خانواده ام را قاچاقی به ترکیه ببرم، اما پلیس تهران من را دستگیر کرد.

در افغانستان چه می کردید؟

من درگیر قاچاق مواد مخدر هستم. البته ما به صورت خانوادگی با مواد مخدر سروکار داریم.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=164872

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.