انسانها هر روزه انواع مختلفی از مشکلات و سختیها و پنجه نرمافزار به تناسب موقعیتها گاهی اوقات غمگین هستند و گاهی شاد. اما در بین هستند افرادی که همیشه از زمین زمان شکایت و با لبهند بی است و شادی در زندگیشان جایی ندارد. این افراد فقط به رنگ سیاه میبینند و خالی لیوان همیشه برایشان معنا دارند و میبینند به همه حوادث و وقایع پیرامونشان مینگرند.
مارکوس اورلیوس در این رابطه میگوید:
برای زندگی شاد چیز زیادی لازم نیست، شادی در وجود شما و طرز فکرتان است.
با این که در زندگیمان میتوان زندگی را تلخ غمناک کرد، اما بزرگتر از طرز فکر، رفتار و عادتهایمان نشأت میگیرد.
همچنین مارسل پروست در رابطه با شادی چنین اظهار نظر میکند:
بیایید که ما را شاد میکنند سپاسگزاری کنیم آنها باغبانهای ماهری باعث میشوند روحمان شوند.
در ادامه را با عادتهای رایج افراد غمگین و آشنا میکنیم که میتوانند شما را داشته باشند و دنیای را غمانگیز کنند. روشهای درمان بر این عادتها و کم کردن را نیز بیان میکنیم تا بتوانیم اثر غم و رنج را کاسته و انسان شادتری داشته باشیم. با اسمارتک نیوز همراه باشید.
1. آرمانگرایی
آیا زندگی باید حتما عالی باشید تا خوشحال شوید؟ آیا باید به بهترین وجه رفتار کنید و بهترین نتایج را بگیرید تا شاد شوید؟ اگر جوابتان به این سؤالها مثبت است، بنابراین برای شما آسانتر کارتان را پیدا کنید. استانداردسازی عملکرد فراانسانی و ایدهآلگرایی به پایین آمدن اعتماد بهنفس میشود و این حس ایجاد میکند که هرگز موفق نمیشوید اگر نتایج خوب یا حتی عالی عالی را به دست آوردهاید.
در این شما و کاری که میدهید هیچوقت به اندازه کافی خوب نخواهید بود، ممکن است گاهی همهچیز به عالیترین وجه پیش میرود.
چگونه فایق آمدن بر این عادت:
مثلا:
- به اندازه لازم خوب بودن را مد نظر قرار دهید.
وقتی در پروژهای برای حالت ایدهآل هدفگذاری میکنید آن را به پایان نخوارید کنید. در عوض دنبال این باشید که به اندازههایی که لازم است خوب انجام دهید. اما این را دستآویزی برای تنبلی قرار میدهد. در کل فهمیدم چه حدی از کار خوب و است و وقتی به نقطه رسیده، به همان شکل پیش و تمام شوید.
- برای تکمیل کارتان ضربالاجل تعیین کنید.
هر باری که کار را شروع میکنید، همان اول ضربالاجلی برای خودتان مشخص کنید. اگر از زمان مشخصی را برای تکمیل کارتان تعیین خواهد کرد که با سرعت معمول پیش بروند و وسواس کاری از بین برود خواهد بود.
- باور کنید افسانههای ایدهآلگرایی به چه قیمتی برایتان تمام میشود.
این موضوع قدرت مندترین دلیلی برای کنار گذاشتن ایده آلگرایی و راندنش از ذهن است. فیلمها و متعددی به شما القا میکنند که کار سختی نیست و راحت میتوان به رویاها. این زیبا و رویایی به نظر میرسد و احتمالاً دلتان میخواهد انجام دهد.
اما در واقع همهچیز آنقدر ساده نیست و رنج و استرس زیادی به شما و اطرافیانتان تحمیل دارند. این موضوع ممکن است شما را به تمام روابط، شغل و پروژه هایتان سوق دهد. فقط به این خاطر که توقعاتتان در سطح این دنیاست. یادآوری این موضوع در ترک عادت بسیار راهگشاست.
2. زندگی در دریایی از صداهای منفی
زندگی در دنیای مدرن مانند زندگی در جزیره نیست. کسانی که آنها ارتباط داریم، آنچه میخوانیم، و گوش میکنیم بر احساس و میگذارند.
وقتی صداهای غمگین شما را احاطه میکنند، شاد بودن سختتر میشود. صداهایی که شما میگویند بیشتر سالهای زندگی، غمگین، خطرناک و از ترس و مخاطره است. صداهایی که دنیا را از زاویههای غمگین میبینند.
چگونه فایق آمدن بر این عادت:
جایگزین کردن این صداهای غمگین با دیدی مثبتتر، بسیار تاثیرگذار است. انگار جهان به رویتان گشوده می شود.
پس از زمانی که بیشتر بگذرانید و از موسیقیها، فیلمها و سریالهای الهام بخشی کنید که شما را میخندانند و زندگی میکنند، فکر تازهای دارند.
ابتدا می توانید گام کوچکی بردارید. برای مثال سعی کنید در همین هفته حین صبحانه به جای روزنامه خواندن یا تلویزیون دیدن، وبلاگ یا کتابی روحبخش بخوانید یا به کتاب صوتی جانافزا گوش دهید.
3. گیر کردن بیش از حد در گذشته یا آینده
فکر کردن از حد گذشته، خاطرات، درگیریها و فرصتهای از دست رفتن بسیار زیانبار. تفکر زیاد در آینده و تصور کردن چیزهایی که در کار، در رابطه با بدن سلامتی، درست نمیروند باعث کاهش اعتمادبهنفس میشود و دیدن کابوسهای هراسآوری میشود که بارها بارها و بارها در ذهن ذهنشان میشود.
وقتی در حال حاضر ممکن است تجربههای شگفت انگیز را از دست بدهید اگر میخواهم اینگونه باشید، بههیچوجه خوب نیست.
چگونه فایق آمدن بر این عادت:
فکر نکردن گذشته یا آینده تقریبا غیرمکن است و برنامهریزی برای روزها و سالها و آموختن از گذشته مهم است.
اما غرق شدن در گذشته یا آینده به کمکی میکند. بنابراین سعی کنید بیشتر وقتتان را در هر روز در حال زندگی کنید. روی کارهای انجام دهید میدهید، چه خواندن، چه ناهار خوردن چه کار کردن یا کتاب خواندن باشد. سعی کنید هرکاری که میکنید معطوف به همان باشید و به گذشته و آینده فکر نکنی.
اگر درگیر یا آینده شدید، سعی کنید چند رویتان را به یا بیحرکت بنشینید و احساس کنید را برای مدتی کوتاه رها کنید. با انجام هر کدام از این کارها می توان دوباره به اکنون بازگردید.
4. مقایسه کردن خود و زندگیتان با دیگران
یکی از عادتهای معمول معمول و مخرب مقایسه خود و زندگیتان با دیگران است. شما ماشینها خانهها، شغلها، کفشها، رابطه، محبوبیت اجتماعی و هزاران چیز را میکنید. در انتهای عزت نفس را به پایینترین حد خودش میرساند، انرژی منفی ایجاد میکند.
چگونه فایق آمدن بر این عادت:
این عادت را با دو عادت دیگر جایگزین می کنید:
- خودتان را با خودتان مقایسه کنید.
اول از همه بهجای مقایسه کردن خودتان با دیگران، خودتان را با خودتای خودتای خودت بکن. ببینید چه رشداید، چه چیزهایی کسب کنید برای رسیدن به هدفتان چهطور پیش. فایده این و دیدن اینکه تا کجا پیش رفتهایدهاید که بر آنها ساختهاند و کارهای خوبی که انجام دادهاند قدرشناسی، سپاسگزاری و مهربانی با خودتان را ایجاد میکند.
بدون اینکه بقیه فکر کنید و کارها را بیاورید درمورد خود حس خوبی پیدا کنید.
- مهربان باشید.
طرز رفتار و تفکر شما نسبت به دیگران تاثیری شگرف بر طرز رفتار و تفکرتان نسبات خرودتار. هرچه بیشتر دیگران را قضاوت و نقد کنید، ناخودآگاه خودتان را هم بیشتر قضاوت کنید. با دیگران مهربانتر باشید و به آنها کمک کنید تا با خودتان مهربانتر و یاردات شوید.
روی جنبههای مثبت خود و اطرافیانتان را بررسی کنید. قدردان خوبیهای خود و دیگران باشید. در این با خود و مردم دنیایتان بهتر و دیگر آنها و را در ذهن دستهبندی نمیکنید که تفاوتها را ببینید و فراموش نکنید اگر مدام مدام را مقایسه کنید برنده برنده نمیشوید. مهم نیست چه میکنید، همیشه میتوانید فرد دیگری را در دنیا پیدا کنید که بزاشر اسزاش را بکنید.
5. بررسی روی جزئیات منفی زندگی
دیدن جنبههای هر شرایطی که در آن هستید و با آن جزئیات، یکی از راههای ناراحت کردن خودتان و حتی اطرافیانتان است.
چگونه فایق آمدن بر این عادت:
ترک این عادت کمی مشکل است. یک راه آن کنار زدن آرمانگرایی است. میپذیرند شرایط بالا و پایین دارند و دیگر نمیپذیرند که همه چیزها باید عالی باشند و چیزها را همانطور که میپذیرند. در این میتوان به جای زندگی با احساس از کاه کوه ساختن نکات منفی را چه احساسی چه ذهنی از وجودتان برانید.
چیز دیگری که شاید کمککننده باشد روی سودمندی و مفید بودن است. به جای زندگی با چیزهای منفی و نق زدن درموردشان میتوانید سوالهای بهتری از خانی از خاهای زهتردی از خانی. سوالاتی مانند:
چگونه میتوانیم این شرایط را به عنوان شرایط مثبت تبدیل کنیم؟ چگونه می توانم مشکل را حل کنم؟
اگر هم شرایطی روبهرو شدید که به نظرتان مشکل دردسرساز بود با خود موضوع درازمدت چه چیزی دارد دارد. و در این صورت میفهمید واقعاً ناراحتی ندارد.
6. محدود کردن زندگی به دلیل اینکه دنیا حول شما میچرخد
اگر فکر میکنید که شما میچرخید و عقب ماندهاید، زیرا میرسید کار کار یا متفاوتی انجام میدهد که فکر کنید فکر میکنید این گونه فکر میکنید که حساب خود را محدود کنید.
در این، برای دست دادن تجربههای تازه رشد رشد بالندگی دستوپایتان میشود میشود مدام شما را در معرض خطر و نگری میدهید یا حس میکنید همهچیز تقصیر تقصیر شماست.
در ضمن نفکر باعث خجالت و شرمندگیتان میشود، دلیل این است که مردم خیلی به شما فکر میکنند، کارها و حرفهایتان را میدهند.
چگونه فایق آمدن بر این عادت:
- به مردم توجه کنید و کاری که میتوانید به شما نمیدهند.
مردم خود درگیر نگرانیها و مشکلات و این که دیگران چه فکری میکنند. در این صورت فکر کنید کماهمیت هستید اما در این امکان میتوانید کارهایی را انجام دهید که دوست دارید انجام دهید.
- روی دیگران بررسی کنید.
به جای اینکه همیشه فکر کنید دیگران را درموردتان چه فکری میکنند، رومی اطرافیانتاک. به آنها گوش کنید و کمکشان کنید. این به شما کمک میکند کمتر خود-محور باشید و به نفستان اعتماد کنید هم بالا میرود.
7. پیچیده کردن زندگی
زندگی میتواند باشد. این موضوع استرس و نارضایتی ایجاد می کند. اما ایجاد این حس بیشتر به خودمان برمیگردد. بله، به سمت پیچیدگی میرود، اما این را نمیتوانیم عادتهایی که نمیتوانیم انجام دهیم و زندگیمان را سادهتر کنیم.
چگونه فایق آمدن بر این عادت:
پیچیده کردن زندگی میتواند عادتهای زیادی را تحت تأثیر قرار دهد اما میتوانم عاداتی دیگر را جایگزینش کنم.
- تقسیمبندیهای تمرکز و توجه به جنبههای مختلف زندگی
عادت پیچیدهسازی را با انجام یک کار در طول روز جایگزین کنید. لیستی از سه کار مهم و هدفهایی که باید روی تخته بنویسید و هر روز را نگاه کنید.
- داشتن وسایل زیاد
این را میپرسید که من در سال گذشته از این وسیله استفاده کردهام یا نسیگ. اگر استفاده نشد از دستش خلاص شوید.
- ساختن رابطه مشکلی در ذهنتان
خواندن ذهن دیگران سخت است، پس به جایش سوال کنید و رابطه برقرار کنید. این باعث کاهش درگیری های غیرضروری، سوتفاهم، منفی نگری و اتلاف زمان و انرژی می شود.
- پاسخ به پیام های دریافتی
وقت و کمتری در رابطه با پیامهای دریافتیتان صرف و سعی کنید روزی بار آن را انجام دهید. پیامهایتان را حدممکن و در حد پنج جمله کوتاه کنید و به جای آن وقتتان را از چیزهای سودمند استفاده کنید و خود را به کار بگیرید.
- غرق استرس و دستپاچگی شدن
وقتی مضطرب، مشکلی دارید یا در گذشته و گیر کردهاید، همانطور که گفته شد، نفسی را بکشید و روی ببینید. این کار بدنتان را آرام میکند و شما را به زمان حال بازمیگرداند. بعد میتوانید دوباره روی چیزی که بیشتر مورد توجه قرار گیرد، روی آن تمرکز کنید.
حال با مطالعه این مطلب شما جزو کدام دسته از این افراد هستید؟ غمگین و منفی نگر یا آسانگیر و شاد؟