افزونه پارسی دیت را نصب کنید Friday, 25 October , 2024
3

چالش شادی در فضاهای عمومی/«صادق بوقی شایسته تقدیر است»

  • کد خبر : 150785
چالش شادی در فضاهای عمومی/«صادق بوقی شایسته تقدیر است»

به همین منظور با دکتر فردین علیخواه، استاد دانشگاه و عضو هیأت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان گفت و گو کردیم تا ابعاد این موضوع را از منظر جامعه شناختی با نگاه کارشناسی بررسی کنیم. دکتر علیخواه که کتاب هایش عبارتند از: آنها کتابی ننوشتند تا طلاق گرفتند، از لذت آنی تا بی حوصلگی […]

به همین منظور با دکتر فردین علیخواه، استاد دانشگاه و عضو هیأت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان گفت و گو کردیم تا ابعاد این موضوع را از منظر جامعه شناختی با نگاه کارشناسی بررسی کنیم.

دکتر علیخواه که کتاب هایش عبارتند از: آنها کتابی ننوشتند تا طلاق گرفتند، از لذت آنی تا بی حوصلگی آنی و ترجمه کتاب دگرگونی شهرها: نظریه شهری و زندگی شهری نوشته دیوید سی. تورنز اشاره کرد که، در گفتگو با گیل خبر، نکات مهمی را مورد بررسی قرار داد.

شرح این گفتگو به شرح زیر است:

به نظر شما در جامعه امروز ایران اقشار و سنین مختلف جامعه روشی برای ابراز خوشحالی دارند؟ مردم گیلان چطور؟

نگاه کن به یک نکته باید توجه کرد و آن ابراز شادی در فضاهای خصوصی و ابراز شادی در فضاهای عمومی است. مشکلی که اکنون وجود دارد این است که ابراز شادی در فضاهای خصوصی کم و بیش شناخته شده است اما در فضاهای عمومی نه و موانع و چالش های جدی در این زمینه وجود دارد. البته متأسفانه گاهی اخباری را در رسانه ها می بینیم یا می خوانیم که نهادهای رسمی با این توجیه که «مختلط» است و برخورد مجرمانه با آنها در امور خصوصی دخالت می کنند. با این حال، شناخت کم و بیش شادی در فضاهای خصوصی روندی است که به تدریج در حال قوت گرفتن است. نکته دوم نوع و نحوه ابراز خوشحالی است. به نظر می رسد دولت نسخه ای سختگیرانه از این مقوله دارد، به گونه ای که هیچ گونه ابراز خوشحالی را به رسمیت نمی شناسد، یعنی برخی را «عادی و پسندیده» و برخی را «نابهنجار» می داند. نکته سوم بحث سن است. شما کلمه صحیح را در سوال خود قرار داده اید. منظورم سنه من معتقدم دولت و تا حدودی جامعه، دیدی سختگیرانه، جنایتکارانه و گناه آلود از شادی نوجوانان و جوانان دارد. گاهی در کلاس هایم برای بیان این دیدگاه، تابلویی را به دانش آموزان نشان می دهم که پشت شیشه یک رستوران محلی در یک شهر کوچک نصب شده بود که روی آن نوشته شده بود «سگ یا مجرد ممنوع است». مجردهای اینجا اکثراً جوانانی هستند که به عنوان گروهی از دوستان از این مکان ها دیدن می کنند. حتی چند هتل و مسافرخانه را دیده ام که به مردان جوان اتاق نمی دهند. در مرکز این نگاه، مقصر احتمالی دیدن جوانان قرار دارد. نکته بعدی جنسیت است و این نیز بسیار مهم است. متأسفانه چه در نهادهای رسمی و چه در سطح جامعه، نظرات به شدت گناه آلود نسبت به زنان مشاهده می شود. در واقع، بگذارید خلاصه کنم. سؤال این است: شادی در کجا، به چه شکل، توسط چه کسانی، با چه کسانی و با چه نتایجی ابراز می شود؟ در تمام این موارد، از نظر شادی، زنان بسیار سختگیرتر از مردان هستند.

با عرض پوزش از طولانی شدن مقدمه به سوال شما برمی گردم. بحث این است که شادی کجاست، به چه شکل، توسط چه کسی، با چه کسی و با چه نتایجی؟ با توجه به مقدمه ای که اشاره کردم، در تک تک این پرسش، شکاف و تفاوت محسوسی بین نهادهای رسمی و کل جامعه وجود دارد. بله، در ایران و گیلان برای ابراز شادی راهی وجود دارد، اما نکته اینجاست که این راه با مبارزه به دست جامعه رسیده یا با توافق دولت و جامعه ایجاد شده است. فکر کنم اولی درست تره مثلاً رقصیدن و پا زدن در فضاهای عمومی از جمله آنهاست. نمی‌دانم مجاز به استفاده از کلمه رقص در خبرگزاری خود هستید یا نه. وقتی این سوال را از شما می پرسم، مشخص می شود که در مورد شادی شکاف جدی بین جامعه و نهادهای رسمی وجود دارد.

تعریف هنجارشکنی چیست و چه کسی هنجارهای جامعه را تعریف می کند؟ آیا ماجرای آواز و پایکوبی در رشت در زمره قانون شکنی قرار می گیرد؟

مفهوم هنجار یکی از مفاهیم بنیادی علوم اجتماعی است. اگرچه در اینجا نیز مانند سایر مفاهیم علوم اجتماعی، تعاریف بسیار متنوعی وجود دارد، اما به طور کلی، منظور از معیار، تفسیر است; آنها الگوهای رفتاری غالب و پذیرفته شده در یک گروه اجتماعی هستند. عموماً در تعریف هنجار یک دیدگاه آماری وجود دارد، یعنی به قواعد رفتاری اشاره دارد که تعداد بیشتری از اعضای یک گروه اجتماعی از آن پیروی می کنند. در این شرایط، متخلف به کسی گفته می شود که از مقررات جاری تخلف کند. البته باید بگویم که بحث پیچیدگی هایی دارد.

به عنوان مثال، بیایید مشاهده کنیم که همه اصلاح‌طلبان اجتماعی در زمان خود هنجارها را شکستند یا شکستند. منظور این است که بسیاری از تغییرات و تحولات مثبت اجتماعی ناشی از هنجارشکنی برخی افراد در زمان خودشان بوده است. به عنوان مثال، زمانی در برخی از کشورهای خاورمیانه بود که والدین از تحصیل دختران خود جلوگیری می کردند و این الگوی غالب بود. طبیعتاً اولین والدین یا اولین دخترانی که این هنجار را زیر پا گذاشتند، به عنوان هنجارشکن تعریف می شدند و با انگ جامعه مواجه می شدند. یا یک بار جوانان بدون هیچ مقاومتی مجبور شدند با کسی که والدینشان به آنها معرفی کرده بودند ازدواج کنند. این هنجار بود. واضح است که اولین جوانانی که این هنجار را زیر پا گذاشتند، متخلف محسوب می شدند و شاید در ابتدا طرد اجتماعی را تجربه کردند. گاهی هنجارهای اجتماعی ابتدا توسط اقلیتی از جامعه ارائه می شود و پس از مدتی در جامعه تعمیم می یابد. در ابتدا هنجار نیستند و متعلق به یک اقلیت هستند، اما کم کم که فراگیر می شوند، تبدیل به هنجار می شوند. نورما در کل به معنای چیزی جهانی است. جدا از این، گاهی اوقات دولت ها می توانند قانونی را تصویب کنند و آن قانون به تدریج تبدیل به یک قانون می شود. برای مثال بستن کمربند ایمنی هنگام رانندگی یکی از آنهاست. توجه داشته باشیم که وقتی هنجارها در زمینه‌های اجتماعی و فضاهای عمومی زیر پا گذاشته می‌شود، یک مکث اجتماعی ایجاد می‌شود یا حساسیت اجتماعی بیدار می‌شود. در واقع جامعه فردی را که قوانین را زیر پا می گذارد محکوم و تحقیر می کند. در این شرایط جامعه به روش های مختلف به هنجارهای خود رسیدگی می کند. حال با این مقدمه مفهومی می توان در مورد همین رفتار آقای صادق بوقی قضاوت کرد. آیا حساسیت عمومی را بیدار کرد؟ آیا جامعه از هنجارهای خود دفاع کرد و آنها را مقصر دانست؟ این مثال با موضوع فساد مالی در چای دباش مقایسه می شود. واقعا جامعه نسبت به کدام حساسیت و واکنش نشان داد؟

نظر و واکنش دولت به ماجرای خوانندگی صادق بوقی در بازار رشت را چگونه ارزیابی می کنید؟

من در این زمینه به دولت کارت قرمز می دهم. البته من یک نگاه جامعه شناسانه به این موضوع دارم. من فکر می کنم دولت باید به تعبیر «کارل مالون»، «دیگری ناهمگون» در جامعه تجدید نظر کند. این را همیشه در مصاحبه ها و نوشته های دیگرم گفته ام. زندگی روزمره زندگی خاص خود را دارد. زندگی روزمره منطق و مکانیسم خاص خود را دارد. مداخله دولت در زندگی روزمره و تلاش آشکار برای هدایت آن؛ پیامدهای اجتماعی منفی از جمله تشکیل خطوط مقاومت در برخی از بخش های جامعه دارد. این امر زندگی روزمره را به طور فزاینده ای سیاسی می کند. در مورد موضوع صادق بوقی نیز شاهد آثاری از این دست هستیم. دولت و جامعه باید تلاش کنند تا درک مشترکی از آنچه در زندگی روزمره اتفاق می افتد داشته باشند. تعمیق شکاف اجتماعی به نفع هیچ یک از طرفین نیست. ما به جامعه‌ای نیاز داریم که در آن تنوع و تفاوت‌های اجتماعی درک و شناسایی شوند. ما به جامعه ای نیاز داریم که سازگار باشد. این به معنای درک پذیرش دیگری است. ما به بینشی نیاز داریم که برخی رفتارهای اجتماعی را در فضاهای عمومی شهری بی‌اعتنایی کند. راهبرد ندیدن یا نشنیدن تغییرات و تحولات اجتماعی راه حل نیست.

برخی معتقدند برخورد با خوانندگان در بازار رشت باعث شد تا صادق بوقی به نماد اعتراض تبدیل شود. نظر شما در این باره چیست؟

بله این واقعیتی است که حداقل با رصد شبکه های اجتماعی و توجه به گفتگوهای عمومی اقشار مختلف مردم تایید می شود. خوانندگی صادق بوقی در بازار ماهی رشت به عنوان یک موضوع زندگی روزمره یا عنصری فولکلور دیده می شد و حتی برای تهیه گزارش در این باره رفت، اما متأسفانه تلاقی سیاست و امور روزمره در ایران باعث شد که موضوع خارج شود. محل فرم و محتوای آنها رنگ و بوی مقاومی پیدا می کند. او خودش چنین انگیزه و هدفی نداشت و اساساً تصور نمی کرد که یک رفتار معمولی و روزمره که دور از انتظار در بازار اصلی شهر رشت نیست، چنین توجه عمومی را به خود جلب کند و در همه جای کشور گسترش یابد.

به نظر شما صادق بوقی شایسته تقدیر است یا برخورد؟

در پاسخ به سوالات فوق دیدگاه خود را مطرح کردم. از این نظر فکر می‌کنم این افراد برای هویت بخشیدن به شهر رشت و حداقل ایجاد یک برند شهری شایسته تقدیر هستند. از این نظر شایسته تقدیر هستند که در این شرایط کشور که مشکلات اقتصادی بسیار جدی است و مردم روحیه خوبی ندارند، عابران پیاده را حتی برای مدت کوتاهی متوقف کرده و خوشحال به خانه های خود بازگردند. آنها شایسته قدردانی هستند زیرا فضاهای عمومی را به فضاهای گرم تبدیل می کنند. لذا شایسته تقدیر هستند که خاطره جمعی برای شهر ایجاد کرده و به شهر جان بخشیده اند.

جالب اینجاست که قبل از مداخله سیاست رسمی در ماجرای صادق بوقی، برخی کامنت ها در شبکه های اجتماعی از وی به خاطر تلاش برای ایجاد شادی در این وضعیت کشور و پس از التهابات سال گذشته انتقاد می کردند، آیا نمی دانید؟ در کشور چه می گذرد؟ مداخله سیاست رسمی تفسیرها را به کلی تغییر داد. به هر حال بگذارید خلاصه کنم. بگذارید زندگی روزمره زندگی خودش را داشته باشد، به خصوص در شهرهایی که مردم آن فرهنگ شادی دارند. تجربه جوامع نشان داده است که دخالت سیاست رسمی در زندگی روزمره پیامدهای ناگواری دارد.

۲۳۳۲۳۳

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=150785

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.