افزونه پارسی دیت را نصب کنید Sunday, 27 October , 2024
3

مرد مشهدی دخترش را فروخت! / همسرش به کلانتری پناه برد!

  • کد خبر : 149592
مرد مشهدی دخترش را فروخت!  / همسرش به کلانتری پناه برد!

به گزارش رکنا، اینها بخشی از اظهارات زن 25 ساله ای است که مدعی شد شوهر معتاداو دخترش را به خانواده دیگری فروخته و اکنون در تلاش است تا دختر کوچکش را پیدا کند. این زن جوان به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنج تن مشهد این ماجرای تلخ و ماجرای تاسف بار خود را […]

به گزارش رکنا، اینها بخشی از اظهارات زن 25 ساله ای است که مدعی شد شوهر معتاداو دخترش را به خانواده دیگری فروخته و اکنون در تلاش است تا دختر کوچکش را پیدا کند. این زن جوان به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنج تن مشهد این ماجرای تلخ و ماجرای تاسف بار خود را گفت: 10 سال پیش وقتی 15 سال بیشتر نداشتم، پدر معتادم مرا به عقد مردی درآورد که او همسر و 2 فرزند کوچک.

من که در 2 سالگی مادرم را بر اثر تصادف از دست داده بودم، نتوانستم در برابر خواسته پدرم مقاومت کنم زیرا 3 خواهر دیگرم هم ازدواج کرده بودند و باید به خانه بخت می رفتم اما کسی را نداشتم که با او شریک شوم. درد من. با. لطفا به من کمک کنید یا کمک بگیرید تا از این وضعیت خلاص شوم. پدرم هم به فکر تامین مخارج است. اعتیاداو رفت و با پول خواستگارمدتی بود مصرف کرده بودم و میتونستم بدون نگرانی ازش استفاده کنم. مواد مخدر پرداخت به هر حال به خاطر ازدواج نامزدم نمی خواستم با او زندگی کنم اما مقاومتم فایده ای نداشت و بعد از گذشت چند روز از مراسم عقد به خانه شوهرم رفتم اما او مرا این شرط کرده بود. برای او باید دارو بخرم وگرنه مخارج زندگی ام را تامین نمی کند.

در 2 سال اول ازدواجمان مشکل خاصی نداشتم و همسرم بیشتر روزها را با همسر اولش سپری می کرد و به قولم برای تامین دارو برای شوهرم و در پایان هر ماه عمل کردم. ، مبلغی را پرداخت کرد که او تا زمانی که صاحب یک دختر شدم و زندگی ام رنگ دیگری به خود گرفت، مخارج زندگی من را پرداخت می کرد. او را در آغوش می گرفتم و تمام تلخی ها را فراموش می کردم، حتی شب ها که از سر کار به خانه می آمدم و همسرم به بهانه های واهی به من ضربه می زد، اما هر روز صبح که لبخند پسرم را می دیدم، همه این سختی ها را فراموش می کردم و این همه سختی می گرفتم. خیلی انرژی دارم چهره دخترم تا شب کار کردم و برای آینده اش زحمت کشیدم.

به هر حال روزها همین طور می گذشت تا اینکه یک روز دخترم سرما خورد و نتوانستم او را با خود به سر کار ببرم و به همین دلیل دخترم را در خانه گذاشتم و به تنهایی رفتم سر کار. اما غروب که به خانه برگشتم خبری از دخترم نبود. تازه فهمیدم شوهر معتادم او را به خانواده دیگری فروخته و پول زیادی به دست آورده است! الان به مرکز مشاوره پلیس آمده ام تا برای یافتن پسرم راهنمایی شوم اما می خواهم …

با توجه به اهمیت این حادثه تلخ و با صدور دستور ویژه از سوی سرهنگ جعفر خانی (رئیس کلانتری پنج تن مشهد)، تحقیقات کارشناسی و قانونی در خصوص ادعای این زن جوان آغاز شد.

داستان واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: روزنامه خراسان

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=149592

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.