ربیعی: رفتار صداوسیما با رئیس جمهور سابق ناخوشایند و غیر میهنی است
علی ربیعی سخنگوی دولت دوازدهم در صفحه خود در شبکه تلویزیونی ملی بسیار صریح، صریح و بی پروا هستند، رفتارهای غیرمحترمانه، غیرحرفه ای و غیر وطن پرستانه در تعیین رتبه به ویژه در مورد رئیس جمهور سابق از خود نشان دادند.
وی افزود: ظاهرا نه تنها صدای جامعه شنیده نشده است، بلکه همچنان با بی توجهی به شرایط و آینده ایران، با سرعت بیشتری نسبت به گذشته پیش می روند تا به خواسته های خود برسند. من برادرانه می گویم که این روش ها برای ایران عزیز مفید نیست.
واکنش عباس عبدی به اظهارات رحیم پور ازغدی
عباس عبدی در واکنش به اظهارات رحیم پور ازغدی که از ثبت نام روحانی در مجلس خبرگان رهبری انتقاد کرده بود، نوشت: روحانی همیشه همین بوده است. تو جرات داشتی نوبت بخواهی. دشمنان روحانی: روحانی از سوی خبرگان رهبری به عنوان «مجتهد عادل» معرفی شده است. مردم می خواهند به تعریف شورای نگهبان از «اجتهاد و عدالت» در این مورد خاص دقت کنند. روحانی همیشه همینطور بوده است. تو جرات داشتی نوبت بخواهی. بیچاره «اجتهاد»، «عدالت» بازیچه اصولگرایی است.
گفتنی است رحیم پور ازغدی در توییتی نوشت که آقای حسن روحانی به عنوان ((مجتهد عادل)) خبرگان رهبری معرفی شد. مردم می خواهند از نزدیک تعریف شورای محترم نگهبان از «اجتهاد و عدالت» را در این مورد خاص ببینند.
درباره حمید رسایی و برنامه به سوی افق فلسطین
خبرگزاری تسنیم نیز در گزارشی نوشت: روز گذشته (30 آبان 1402) گروه سازنده برنامه «به افق فلسطین» طراحی و تولید سازمان اوجو اعلام کردند که شبکه افق تصمیم به شروع این برنامه گرفته است. در روز شنبه 29 آبان ماه با گروه دیگر (به غیر از سازندگان و ایده پردازان اصلی) ادامه خواهد داشت.
«به افق فلسطین» از روزهای آغازین جنگ غزه از شبکه اگوق پخش شد و با ادبیات و نگاهی جدید توانست مخاطبان شایسته ای را به خود جذب کند، اما اکنون با تصمیم عجیبی از سوی مسئولان زنجیره ایگوق مواجه شده است.
اما شب گذشته حمید رسایی نماینده سابق مجلس از معدود افرادی بود که این اقدام را تحسین کرد و در توییتی نوشت: «تیم پیش افق فلسطین به دنبال حضور حسن روحانی و ظریف روی آنتن بود تا درباره علت صحبت کنند. فلسطین!” که به افق انگلستان و آمریکا نزدیکتر خواهد بود. شرکت کنندگان سابق برنامه واقعاً چه تصوری از ملت داشتند که می خواستند چنین کاری انجام دهند؟ این نگاه اشتباه را نباید عوض کرد؟!»
در مورد این توییت آقای رسایی و پخشی که توانایی تشخیص لحظاتی از این دست را از دست می دهد باید به چند نکته اشاره کرد:
1- آقای رسایی در چندین مورد سعی می کند خود را محور اظهار نظر و تحلیل موضوعات مختلف معرفی کند و بدون هیچ سند و مدرکی نه در مورد مردم و نه در موضوعات به نتیجه مطلوب می رسد! صرف نظر از اینکه دعوت ظریف یا روحانی از رسانه ملی قابل قبول است یا خیر، باید از آنها پرسید با چه مدرکی می گویند سعی کرده اند از رئیس جمهور و وزیر خارجه سابق دعوت کنند؟ از سوی دیگر، با همه انتقادات و مشکلات دولت قبل که هنوز هم عواقب تصمیمات مدیریتی نادرست آن زمان را در پی دارد، دعوت از آنها لزوماً برنامه ای با عوامل مشخص و خط سیری را به افق انگلستان رساند. و آمریکا؟ آیا این اتهامات جدا از اینکه نوعی رضایت برای رادیکالیسم آقای رسایی است درست و حتی مفید است؟
2- بدیهی است که مسأله فلسطین، مسأله همه احزاب و همه طرفها و از نظر کلان، مسأله انسانی است. در شرایطی که برخی از شبحهای رادیکال خارج از رژیم تلاش میکنند فلسطین را از اولویت ایرانیها خارج کنند یا بر طبل تئوریهای منسوخ مانند دو کشور یا عادیسازی روابط میکوبند، هر شب برنامهای پخش میشد که در آن به برنامههای مختلف سیاسی و سیاسی دعوت میشد. طیف های فرهنگی در درون نظام وحدت ملی ایرانیان در راه قدس را نشان داد و نشان داد که راه حل مورد توافق همه شخصیت ها، واگذاری فلسطین به فلسطینیان است.
حال با وجود انتقاداتی که ممکن است به اظهارات مهمانان برنامه وارد شود، آیا پیگیری چنین هدفی اشتباه است؟ در شرایطی که صدا و سیما در رقابت با پلتفرم های تماشای داخلی و برخی دیگر از رقبا عقب افتاده اند، تولید این برنامه باعث شد تا تعداد بازدیدهای رسانه ملی کمی بیشتر شود و بحث این برنامه در فضای مجازی مطرح شود. و حداقل برای مردم مربوط است. اما به نظر می رسد رویکرد به افق فلسطین با رویکرد افرادی مانند آقای رسایی و شبحی که چهره برجسته آن محسوب می شود متفاوت است و نان آنها نه در برداشتن دیوارها و پرکردن شکاف ها، بلکه در تشدید اختلافات و دوقطبی شدن است. .
3- رویکرد به افق فلسطین رویکردی بود که جامعه ایران امروز شدیداً به آن نیاز دارد و آن حذف شکافها و دوقطبیهای غیرضروری و گاه کاذب و تلاش برای ایجاد همدلی در مسائل ملی و فراملی است. این رویکرد انگشت اشاره تک صدایی به سمت رسانه ملی و دولت را از بین می برد و اجازه می دهد تا همه صداهای درون نظام شنیده شوند. هرچند ممکن است هر کدام از ما به برخی از آنها انتقادات بسیار جدی داشته باشیم. مثلاً در همین خبرگزاری تسنیم انتقادات بسیار تند و جدی از افرادی مانند آذری جهرمی شده است، اما این بدان معنا نیست که رسانه ها می توانند با قاطعیت اصول خود را حفظ کنند، بلکه دعوت از این چهره ها به افق انگلیس تبدیل شده است!
در نتیجه، رسانه ملی در وهله اول باید چنین رویهای را انجام دهد و همه دیدگاهها و سلایق سیاسی و فرهنگی معتقد به انقلاب و نظام را نمایندگی کند و جوهره انقلاب اسلامی ایجاد جاذبه برای افرادی است که همچنان پایبند هستند. به ارزشهایی مانند آرمان فلسطین، اما متأسفانه برخی از جریانهای رادیکال از هر دو طیف سیاسی به شکلی غیرمنطقی و خارج از منطق انقلابی سعی در دامن زدن به آتش دوقطبی و مخالفت دارند. مانند برخی داستان های قبلی رد افرادی مانند آقای رسایی به چشم می خورد.
4- در سال های پایانی تاریخ انقلاب اسلامی یکی از بهترین شخصیت هایی که تبلور عقلانیت انقلابی را در آن از نزدیک مشاهده کرد و با این منطق سعی در ایجاد جاذبه داشت، شهید حاج قاسم سلیمانی است. این جذابیت را در زمان شهادتش هم دیدیم; زمانی که بیش از 25 میلیون نفر در مراسم تشییع او شرکت کردند و همه از سردار سلیمانی تجلیل کردند.
اما همین رویه جذب حداکثری برای امثال حمید رسایی خوشایند نبود و تیغه تیز نگاه دافعه او دامان سردار سلیمانی را هم گرفت. حسن روحانی تیرماه 1396 در جریان کنفرانس سران نمایندگی های خارجی جمهوری اسلامی ایران، رهبران آمریکا را تهدید به بستن تنگه هرمز کرد که «با دم شیر بازی نکنند، جای تاسف است» و گفت: «وقتی نفت ایران است. صادر نمی شود «هیچ کس نمی تواند نفت صادر کند.» این مواضع رئیس جمهور وقت باعث شد حاج قاسم که از قضا اختلافات بسیار جدی با روحانی داشت به خاطر تفاهم صحیح سیاسی به روحانی تشکر کند اما حمید رسایی در توییتی حاج قاسم را کوته فکر دانست و عمل او در بوسیدن دست ابوموسی اشعری را مقایسه کرد!رسایی در این توئیت توهین آمیز نوشت: «اگر به تاریخ نگاه کنیم، افرادی مانند اشعث کندی و ابوموسی اشعری هستند. مادام العمر به حضرت علی (ع) خون اهدا کردند، یکی دو بار در حرف حق داشتند نه در عمل، اما مالک اشتر هیچ تلاشی برای بوسیدن دستشان نکرد.
عدم درک عمیق از سیاست و غلبه احساسات و عواطف بر عقلانیت، مردم را از اتخاذ تدابیر دقیق در سیاست و گاه منافع شخصی و حزبی باز می دارد و منافع سیاسی کوتاه مدت را بر منافع عمومی و ملی ترجیح می دهد.
خلاصه اینکه مردم اگر بخواهند بدانند یک انقلابی واقعی کیست باید به شهید حاج قاسم سلیمانی و امثال او نگاه کنند و با رجوع به آرمان ها و سخنان ایشان انقلاب و نظام را قضاوت کنند نه با نگاه به افرادی مثل آقای رسایی. . و از این گذشته، مسئولین نیز باید به آرمان ها و اعمال حاج قاسم و حاج قاسم بنگرند و سعی کنند مانند ایشان باشند. نه مثل افرادی مثل آقای رسایی. حاج قاسمی که سخت ترین کار را برای نظام جمهوری اسلامی انجام داد و بیشترین رشادت ها را از خود نشان داد و سرانجام به دست اشقی الاشقیا به شهادت رسید. اما بسیار جذاب و مورد علاقه رهبر و مردم بود. برای شبیه شدن به حاج قاسم، دست از آرمان ها لازم نیست. اتفاقاً باید با دو دست به ایده آل بچسبید، اما همچنین باید عقلانیت و وجدان قوی داشته باشید و واقعاً مردم را دوست داشته باشید.