به گزارش زنهار، یک ماه پس از عملیات یورش الاقصی، اسرائیل برای نجات جان بی خانمان ها، 1500 نفر را کشت و 220 اسیر را اسیر کرد. حلقه سقوط کرده و تا کنون 10 هزار نفر از آنها و اکثراً زنان و کودکان در نقاط مختلف کشته شده اند جهان تجمعات اعتراضی ایست و ایست ترتیب داده شده است اما در تهران چنین تجمعاتی را ندیده ایم. در حالی که ایران به عنوان مهمترین حامی فلسطین او شناخته می شود و با تحمل شدیدترین تحریم ها، بیشترین هزینه را برای آن می پردازد.
به گزارش عصر ایران تظاهراتی که منحصر به استانبول، امان و جاکارتا نیست لندن و پاریس و حتی NY آنها شاهد تعداد زیادی از مردم بوده اند که به جای توافق با رهبران غربی، متهم می شوند تحریک از منظر انسانی رفتار اسرائیل را محکوم کرده و خواستار پایان دادن به کشتار شده اند و رفتار اسرائیل را مغایر با ارزش های غربی دانسته اند.
در این میان برخی تعجب می کنند که چرا در تهران – غیر از جلساتی که به دعوت شورای هماهنگی سازمان برگزار می شد – تبلیغات اسلامی و با حضور تعداد معینی از شهروندان – شاهد شور و شوق و خشم و آیا ما مردم عصبانی نیستیم؟ یک پاسخ ممکن است جز کسانی باشد که به دعوت نهادهای رسمی در راهپیمایی شرکت می کنند. مریخ آیا او آمده است؟ آنها هم از همین مردم هستند.
بله، اما وقتی از مردم صحبت می کنیم، به همه شهروندانی اشاره می کنیم که متنوع هستند. پوشش زنان ظاهر بهتری دارند: با حجاب و با کم حجابی حزب اللهی و غیر حزبی و انواع و اقسام مردمی که مثل سایر پایتخت ها طاقت نگاه کردن را ندارند. مرگ مردم در غزه گرفتار شدهاند و بدون توجه به آرمانگرایی سیاسی یا مذهبی میخواهند به کشتار پایان دهند.
که از یک زاویه به موضوع نگاه می کند. شنیدم یکی می گفت «چون ایرانی ها با اعراب مشکل دارند» یا «به دلیل اینکه ما شیعه هستیم و مردم غزه سنی هستند». در حالی که عرب های زیادی در خود ایران زندگی می کنند شیعه – در ایران سن مهم نیست، دختر و پسر است. شیعه و سنی با یکدیگر ازدواج می کنند و حتی عروس اذان معروف شیعه مرحوم موذن زاده اردبیلی هم اهل سنت است. اوست که با دو شهید ملا علی زنده مانده است.
البته از منظر یک مدرنیست، سؤال اصلی غیر قابل توجیه است و حتی چون خارجی ها به آن پرداخته اند، مشکوک است. شاید بگویند: مردم؟ ما مردم خوبی هستیم! آیا افراد دیگری غیر از ما هستند؟ به قول سرکار خانم: این مملکت متعلق به حزب الله است و البته کسانی که حزب اللهی نیستند ابتدا باید مالکیت خود را ثابت کنند و سپس در خیابان ها حاضر شوند و در حمایت از فلسطین تظاهرات کنند.
از منظر یک منتقد، وقتی در خیابان امکان ابراز نظر اعتراضی در مورد مشکلات خود را نداریم، طبیعتاً در مورد فلسطین هم اظهار نظر نمی کنیم. این توجیه حامیان احمدی نژاد برای سکوت او در قبال جنایات غزه است.
برخی نیز معتقدند جامعه ایران 45 سال است که از تبلیغات درباره فلسطین اشباع شده و از این حساسیت کاسته است. عده ای آن را لجاجت می دانند و می گویند رابطه بخشی از مردم با حکومت آنقدر شدید شده که فلسطین که آسان است، اگر بگویند روز است، بپرسند چه روزی؟!
یکی از دوستان به نقل از پسرش می گوید: یک روحانی که در دانشگاهش دروس عمومی تدریس می کند، مدعی است که اکثریت مردم با حجاب و حتی حجاب اجباری مشکلی ندارند، اما رفتار اقلیت مخالف بیشتر به چشم می خورد. دختری تازه دهه 80 می گوید: حاج آقا! پس چرا وقتی مطمئن هستید که اکثریت آرا را دارید، همه پرسی برگزار نمی کنید؟ پاسخ می دهد: نکته همین است. وقتی رفراندوم می آید، این زن است که در نظر گرفته می شود پدر یا شوهر نگاه می کند تا در امان بماند یا در صندوق رای منفی می دهد و گیر می کند!
یعنی می گوید در دل موافق است اما در دل مخالف است و تاریخچه حمایت از فلسطین را نیز می توان این گونه در نظر گرفت.
همچنین این عقیده وجود دارد که اطلاعاتی که مردم در مورد فلسطین دارند دقیق نیست و اغلب نمی دانند دولت توافق فعلی اسلو تخلف کردند و شروع به شهرک سازی کردند و از نظر اروپا هم تخلف است و حمایت از فلسطین و غزه را در راستای از بین بردن اسرائیل می دانند و نمی دانند که تندروهای اسرائیل با این مشکل دارند. 22 درصدی که داده شده است و اگر بدانند شاید از یک زمین حمایت می کنند. دو دولت برای تظاهرات
در کنار این نظرات، لازم به یادآوری است که این داستان جدید نیست. حمله آمریکا به عراق او در نقاط مختلف جهان نیز محکوم شد، اما در تمام آن مدت (از اول تا 18 فروردین 1382) ایرانیان بیشترین زمان را صرف کردند. تعطیلات در نوروز 100 سال گذشته بود. وقتی سال تحویل شد. صدام حسین سر کار بودم و تعطیلات وقتی برگشتند، افتاده بود!
بعد از 18 روز و برای اطمینان از خالی نبودن درخواست البته بعد از آن نماز جمعه دیدار تهران در میدان فلسطین و مقابل تجاوز آمریکا و انگلیس شعار دادند و جالب اینکه در پایان تکبیر ادامه دادند: مرگ بر صدام یزید کافر! در حالی که ایالات متحده و بریتانیا لشکری تشکیل داده بودند تا صدام یزید کافر را سرنگون کنند و پس از مدتی با به دار آویختن او این دستور را اجرا کردند!
همه ما کم و بیش آنها را می شناسیم. اما تاریخ را می توان از زاویه دیگری دید اگر براندازان نجنگند! در پاریس، لندن و نیویورک، معترضان انزجار خود را از اسرائیل و جنایات آن، به ویژه جناح قاتل نتانیاهو اعلام می کنند و از دولت های خود انتقاد می کنند. اما در ایران خیال مردم از این که همه از رهبری گرفته تا سایر مقامات از فلسطینی ها حمایت می کنند راحت هستند و البته مراقب هستند که ایران را به داخل نکشند. جنگ این خواسته نتانیاهو است.
بنابراین، درست است که مرز مقاومت و تندروهای جنبش راست قادر به برگزاری یک راهپیمایی عمومی بزرگ در حمایت از مردم غزه نیستند، چه رسد به اینکه دیگران را برای شرکت در آن دعوت کنند، زیرا پایگاه رأی آنها در هر کشوری است. انتخابات اگر رقابتی یا نوع 98 و 1400 باشد مشخص و درست است که جنسیت تظاهرات مردمی در کشورهای دیگر و حتی استانبول با آنچه شورای هماهنگی در تهران برگزار می کند متفاوت است، اما این مقایسه باعث می شود مردم بعد از مسابقه شرکت کنند. فوتبال در سال 1948 به آنها خوش گذشت و اکنون سکوت کرده اند، این درست نیست.
زیرا در آن زمان شادی از باخت تیم اسرائیلی نیز نوعی مخالفت با دولت بود که اگرچه سفارت رسمی به اسرائیل نداده بود، اما رابطه داشت.
چند نفر از مردم ایران در حال دیدن تصاویر تخریب خانه و مرگ هستند؟ زنان و فرزندان آنها در غزه غمگین هستند و برای صلح در این سرزمین لحظه شماری می کنند، اما جایی برای اظهار نظر نمی یابند.
فضا آنقدر صفر و صد شده که جایی برای صداهای دیگر نیست و نتانیاهو چه کسی را دوست دارد جز گروه پر سر و صدایی که فقط می خواهند ایران درگیر جنگ شود و صلح را به هم بزند و ماست خدمت کند و دنیا در اختیار او باشد. لطف؟ طعم حتی اگر ورطه ای از ماست سفید با دریایی از خون سرخ در بین آن نباشد.
روحیه ایرانی با هر جهتی که باشد، هر چقدر هم که ناشی از استخدام افراد غیر متخصص و انحصارطلبی باشد، هرگز چنین نیست. گران و تورم و اگر از برگزاری انتخابات غیررقابتی راضی نیستید، نارضایتی خود را با تایید جنایات اسرائیل ابراز کنید.
ایران سرزمین عارفانی است که از ابوسعید ابوالخیر گرفته تا سنایی و غزنوی و سپس مولانا عشق بیشتری به دین محمدی (ص) تزریق کردند و چهره پر مهر خداوند را به عاشقی تبدیل کردند.
هیچ ملتی اینگونه با مرگ و خون و افراط گرایی روبرو نشده و بر مظلوم فلسطین خون فریاد می زند و آیا حتی خارج از شورای هماهنگی دعوت شده که ملت نرود؟ چرا خودجوش نیست؟ آنها علاوه بر اینکه مردم را در دام نان، اجاره خانه و سیاست گرفتار کردند، می خواستند بر دولت های خود در پاریس، لندن و استانبول فشار بیاورند. الحمدلله در این بند چیزی کم نداریم.
امروز حتی اکثریت فارسی زبانانی که در اسرائیل صحبت می کنند جنایات نتانیاهو را توجیه نمی کنند و در نهایت حماس را مقصر می دانند گویی ماجرا از 15 مهر شروع شده است!
فروپاشی اعتبار رسانههایی که در این دوره سعی در تطهیر اسرائیل داشتند نیز بهترین شاهد است.