جامعه ایران پس از چهار دهه زندگی در شرایط تورم شدید، سایه شوم این روبنای مدرن اقتصادی را احساس می کند که مانند بختک، خون و منبع حیات و رزق را در همه ابعاد وجودی خود می مکد.
اگرچه موضوع علل تورم در مکاتب مختلف اقتصادی محل مناقشه است، اما در تبیین مفهوم تورم و اثرات نسبی آن در نظریه های اقتصادی تفاوت خاصی وجود ندارد. به بیان ساده، تورم افزایش ثابت سطح عمومی قیمت در یک دوره معین است. یعنی وقتی شاخص قیمت اقتصاد که نشان دهنده میانگین رشد سطح عمومی قیمت است افزایش می یابد، گفته می شود اقتصاد در آن دوره تورم داشته است. هنگام توصیف علل تورم، نمی توان در همه شرایط و برای همه کشورها یک حکم واحد صادر کرد.
بسیاری از نظریههای اقتصادی که در چارچوب تجارب زندگی جوامع غربی شکل گرفتهاند از مجموعهای از شرایط نشأت گرفتهاند که خواه ناخواه با شرایط زمانی، مکانی و محیطی حاکم بر شکلگیری ارتباط تنگاتنگی دارند. هستند. تئوری ها، و نمی توان آنها را برای توجیه ریشه های تورم در اقتصادهایی که در سایر زمینه های تاریخی و در سطوح کاملاً متفاوت و متمایز توسعه قرار دارند، جدا کرد.
برخلاف تصور رایج، تورم همیشه بد نیست. تورم کم یا تورم تدریجی نشانه رونق اقتصادی است و در دوره های رونق هزینه ها کمتر از درآمد افزایش می یابد. به عبارت دیگر، اگرچه سطح عمومی قیمت ها با سرعت آهسته رشد می کند، درآمد بیشتر رشد می کند و سطح عمومی رفاه جامعه بهبود می یابد.
اما در تورم های بالاتر، وضعیت برعکس می شود. تورم بالا پیامدهای بسیار مخربی برای اقتصاد و حتی سایر حوزه های مرتبط با اقتصاد دارد. به عنوان مثال، تورم بالا به عنوان مهم ترین عامل بی ثباتی اقتصادی، قیمت های نسبی را تغییر می دهد و تصمیمات اقتصادی و سرمایه گذاری را دشوار می کند، به گونه ای که منجر به عدم اطمینان سرمایه گذاری می شود. تورم بالا شکاف طبقاتی را در جامعه تشدید می کند و فشار مضاعفی بر پایین ترین دهک های درآمدی وارد می کند.
با تورم بالا، رفتارهای فعالان اقتصادی در بازار از رقابت سالم و پیشرو به رفتارهای ناسالم و مخرب تبدیل می شود و این رفتارها سایر هنجارهای اجتماعی را در مسیری انحرافی و غیراخلاقی قرار می دهد.
دو دلیل اصلی برای تورم وجود دارد. اول کاهش عرضه کل یا افزایش تقاضای کل و دوم رشد عرضه پول بالاتر از رشد اقتصادی یا رشد نقدینگی. زمانی که تعادل بین عرضه و تقاضا به هم بخورد و تقاضای بیشتری در یک بازار شکل بگیرد یا به هر دلیلی عرضه کالا نسبت به قبل کاهش یابد، قیمت نیز افزایش یافته و باعث تورم می شود. اگر این عدم تطابق بین عرضه و تقاضا ادامه یابد، می تواند منجر به تورم جدی و مزمن شود.
نباید فراموش کرد که افزایش تقاضا لزوما منجر به تورم بالا نمی شود، بلکه عوامل دیگری مانند افزایش عرضه پول و اعتبار نیز باعث تحریک تقاضای مصرف کننده می شود که اگر این تقاضا بیشتر از ظرفیت تولید باشد. کشور، اقتصاد، همچنان باعث افزایش قیمت ها می شود. این به عنوان اثر کشش تقاضا شناخته می شود که نتیجه افزایش نقدینگی در دسترس عموم و عرضه پول است.
کاهش عرضه، مانند افزایش تقاضا، تعادل بازار را بر هم می زند و باعث افزایش قیمت ها می شود. این افزایش قیمت حتی می تواند در نهاده های تولید رخ دهد و قیمت نهایی محصولات کارخانه را افزایش دهد که در نهایت منجر به افزایش قیمت فروش محصولات و دامن زدن به رشد تورم می شود. افزایش هزینه های تولید را اثر فشار هزینه نیز می نامند.
رشد ناگهانی تورم در کوتاه مدت متاثر از انتظارات تورمی است و این انتظارات در بازار ایران متاثر از رشد ناگهانی نرخ غیررسمی ارز و واکنش سیاست گذار پولی به این نوسانات است.
برای محاسبه تورم از شاخص های قیمتی مانند شاخص قیمت مصرف کننده (قیمت)، شاخص قیمت تولید کننده (قیمت) و شاخص قیمت عمده فروشی استفاده می شود. مهمترین و رایج ترین روش برای محاسبه تورم استفاده از شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) است.
شاخص قیمت کالاها و خدمات مصرفی معیاری برای سنجش تغییرات قیمت کالاها و خدمات مصرفی خانوارهای ایرانی شهری است. این شاخص ابزاری برای اندازهگیری سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات مورد استفاده خانوارها، یکی از بهترین معیارها برای اندازهگیری تغییر قدرت خرید پول داخلی محسوب میشود.
نرخ تورم قبل از هر ماه با محاسبه میانگین درصد تغییرات شاخص بهای مصرف کننده در دوازده ماه قبل از ماه مورد نظر نسبت به دوره مشابه قبل به دست می آید. بدیهی است اگر ماه مورد نظر اسفند ماه باشد به آن نرخ تورم سال مورد نظر می گویند. البته بازه زمانی محاسبه نرخ تورم می تواند هفتگی، ماهانه یا سالانه برای سبد کالایی اساسی باشد که توسط بانک مرکزی تعیین و هر چند سال یکبار بررسی می شود.
تورم نقطه به نقطه یا میانگین سالانه اندازه گیری می شود. هنگام محاسبه تورم نقطه به نقطه برای یک سال معین، درصد تغییرات شاخص CPI سال مورد نظر را نسبت به سال قبل محاسبه می کنیم، به عنوان مثال، CPI 1402 را از سال 1401 کم می کنیم و نتیجه را تقسیم می کنیم. . با شاخص CPI 1401.
لازم به ذکر است که حفظ ارزش پول یکی دیگر از وظایف مهم سیاست گذار پولی است. حفظ ارزش پول این است که چقدر پول می ارزد و چه چیزی می توانید با مقدار مشخصی پول بدست آورید. ارزش پول دارای دو مفهوم جهانی و داخلی است، زیرا در دنیا ارزش پول ملی بر حسب سایر ارزها اندازه گیری و بیان می شود.
ارزش داخلی پول ملی متاثر از عوامل متعددی است که مهم ترین آن «جریان تورمی» شکل گرفته در داخل آن است. هر چه بهتر بتوانیم جریان تورم را کنترل کنیم، در تقویت و حفظ ارزش پول ملی در بخش داخلی موفق تر خواهیم بود. بنابراین ثبات و ثبات قیمت های داخلی عامل بسیار تاثیرگذار در حفظ ارزش داخلی پول ملی است.
۲۱۷۲۲۳