روزنامه شرق با اشاره به سکوت احمدی نژاد در قبال حوادث غزه نوشت:
سال 2004 سال پرتنشی در شرایط بین المللی ایران بود. مذاکرات هسته ای بالا و پایین ادامه یافت، اما روی کار آمدن دولت اول محمود احمدی نژاد سوالاتی را درباره موفقیت آنها در مجامع بین المللی مطرح کرد.
در آستانه تشکیل این دولت، محمد البرادعی دبیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سخنان خود تأیید کرد که «ایران دسترسی به تأسیسات و مواد هستهای آژانس را بر اساس توافقنامه پادمانی و پروتکل الحاقی» و معاون وی همچنین اعلام کرد که «ارزیابیهای اولیه نشان میدهد که مقادیر مواد اعلامشده در تأسیسات تبدیل اورانیوم با اظهارات ایران در این مورد مطابقت دارد» و به نظر میرسد که دود سفید – هرچند ضعیف و دوردست – به آرامی در حال بخار شدن است. .
در چنین شرایطی بود که محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری رسید و هنوز چند ماهی نگذشته بود که پرونده هسته ای ایران که کم کم نشانه هایی از کاهش تنش و حل مسئله را نشان می داد، بار دیگر به بحران تبدیل شد و قطعنامه پیشنهادی مطرح شد. اروپا علیه فعالیت های هسته ای ایران.
فضای بین المللی به سرعت در حال متحد شدن علیه ایران بود تا اینکه یک ماه پس از این قطعنامه، کار از این هم فراتر رفت و برخی منابع دیپلماتیک غربی اعلام کردند که «از جمله اسنادی است که تهران به نشانه حسن نیت خود در اختیار بازرسان بین المللی اتمی قرار داده است. آژانس انرژی آژانس به طور تصادفی، سندی وجود دارد که روش ساخت مواد منفجره برای بمب اتمی را توضیح می دهد.
در چنین شرایطی بود که هشدارهایی از سوی برخی دست اندرکاران درباره لزوم تدبیر بیشتر در پیشبرد پرونده هسته ای ایران شنیده شد. در میان برخی اخبار، گفته میشود مذاکرهکننده ارشد ایران در دولت سید محمد خاتمی (که پرونده را با ثبات و حلوفصل به دولت بعدی واگذار کرد) به رئیس دولت هشدار داده بود که ادامه این روند پرونده هستهای را بههم میاندازد. ایران تحت کنترل است. فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد به آن اشاره خواهد کرد (چیزی که در واقع کمی بعد با صدور قطعنامه شورای امنیت اتفاق افتاد).
در چنین شرایطی و در یکی از حساس ترین لحظات، محمود احمدی نژاد (که در دوران مسئولیت خود علاقه زیادی به انفجار بمب های اطلاعاتی بدون در نظر گرفتن پیامدهای زیانبار آن برای منافع ملی کشور داشت) بمب اطلاعاتی را منفجر کرد. وی در جامعه زاهدان گفت: موضوع آتش زدن یهودیان در جنگ جهانی دوم بحث خرافه است و غربی ها خرافه کشتن یهودیان را ایجاد کردند و آن را بالاتر از خدا و ادیان و پیامبران قرار دادند. این جملاتی که جواد ظریف گفت: «وقتی آقای احمدی نژاد موضوع هولوکاست را مطرح کرد، به آقای عراقچی گفتم ما فقیریم!»، جای تعجب نیست که به سرعت تبدیل به حلقه اصلی اتحاد غرب علیه ایران شد.
اما انکار هولوکاست توسط احمدی نژاد وجه دیگری فراتر از اتحاد غرب علیه ایران داشت و آن اینکه رژیم صهیونیستی با استفاده تبلیغاتی از آن، بار دیگر فرصتی را شکار کرد که در دولت سید محمد خاتمی و با شکسته شدن آن از دست داد. . اجماع امنیت جهانی علیه ایران
احمدی نژاد که بعداً درباره اظهارات انکار هولوکاست خود گفت: «من مانند یک بسیجی لجام گسیخته به مسئله هولوکاست برخورد کردم» در واقع آنقدر به رژیم اسرائیل خدمت کرد که وقتی افرایم حلیفی، رئیس سابق موساد تأکید کرد که «احمدی نژاد هدیه بزرگی است برای اسرائیل؛ ما در موساد هرگز نمیتوانیم بهتر از آنچه احمدینژاد برای ما انجام میدهد، انجام دهیم. برای اینکه اسرائیل دنیا را علیه ایران توجیه کند».
با این حال، اکنون و این روزها، بر اساس بسیاری از تفاسیر، هولوکاست دیگری در خاورمیانه در حال وقوع است. این بار اما به آژانس اسرائیل. اما محمود احمدی نژاد که روزگاری با طرح موضوع هولوکاست، جهان را پشت سر اسرائیل جمع کرد، درست زمانی که اشغالگران تحت فشار عمومی مجبور به عقب نشینی از نوار غزه و تخلیه برخی شهرک های یهودی در آنجا منطقه استارت شدند، این بار در پشت سر پنهان شده بودند. دیوار سکوت سکوتی که غافلگیری و اعتراضات متعدد آن را تحت تاثیر قرار نداد.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که حتی فرصت تبریک تولد مایکل جکسون و تسلیت درگذشت این خواننده هندی و بسکتبالیست آمریکایی را فراموش نکرد تا به خطوط خبری بازگردد یا سفر اخیرش به گواتمالا. (کشوری که قطعنامه اخیر سازمان ملل متحد در محکومیت اقدامات اسرائیل در غزه رای «علیه» را پذیرفت) در موضوع منابع آب (به گفته یکی از نزدیکان سابق احمدی نژاد، همکاری گسترده ای بین گواتمالا و اسرائیل در این زمینه وجود دارد)، منبع اخبار پر سر و صدا، اما اکنون آنقدر ساکت است که حتی حامیان آن دیروز نیز انتقاداتی را مطرح کردند. به عنوان مثال کیهان سوالی از یکی از خوانندگان خود منتشر کرد که پرسید: احمدی نژاد منکر هولوکاست تا به امروز کوچکترین اعتراضی به رژیم اسرائیل نداشته است؛ چرا؟
اگر از پاسخ یکی از نمایندگان نزدیک به احمدی نژاد که گفته بود این روزها مشغول بازی با نوه اش است، چشم پوشی کنیم، این سوال بی پاسخ می ماند که آیا موج ضداسرائیلی احمدی نژاد زمانی متورم می شود که افکار عمومی جهان را علیه ایران تحریک کند و افکار عمومی جهان را علیه ایران تحریک کند. به نفع آن از ایران. اسرائیل و مهمترین سوال این است که “چرا؟”