به گزارش رکنا، مهر 1400 زن میانسالی به پلیس پایتخت مراجعه کرد و از مفقود شدن دختر 25 ساله خود مریم خبر داد.
وی در تشریح ماجرا برای ماموران گفت: دخترم از دوران دانشجویی به فکر من بود. مهاجرت و گفت که می خواهد به یکی از کشورهای اروپایی سفر کند. او پس از فارغ التحصیلی، با مقداری پولی که به ارث برده بود و پس انداز چندین ساله اش، سکه و دلار خرید و به دنبال فردی برای انجام کارهای مهاجرتی اش بود.
من هر روز کارهایش را دنبال می کردم و به من می گفت. تا اینکه دو ماه پیش به من گفت که با مهندس جوانی به نام بهراد که در مسائل مهاجرتی تخصص دارد آشنا شده و قرار است کارهای مهاجرتی خود را انجام دهد. ولی چند شب پیش که اومد خونه خیلی ناراحت بود وقتی ازش پرسیدم چی شده توضیحی نداد و فقط گفت با همون مهندس قهر کردم. از دیروز که رفته دیگر برنگشته است و من از او خبری ندارم.
در پی این شکایت ماموران به تحقیقات خود برای یافتن سرنخ دختر گمشده ادامه دادند و مشخص شد آخرین تماس های مریم قبل از خاموش شدن تلفنش با بهراد بوده است. ماموران بعداً منزل بهراد را شناسایی و او را در غرب تهران دستگیر کردند.
او پس از دستگیری مدعی شد که چند ماه پیش از طریق یکی از دوستانش به نام سعید با مریم آشنا شده و قرار است مریم کارهای مهاجرتی خود را انجام دهد اما چند روزی است که از او خبری ندارد.
جستوجوی سرنخهایی درباره جنایت
در ادامه ماموران در بازرسی از منزل مجردی متهم یک قفسه فشنگ حاوی پنج فشنگ کشف کردند. در بررسی های بعدی لکه های خون روی دیوار یکی از اتاق ها پیدا شد. با ادامه تحقیقات مشخص شد که بهراد مهندس نبوده و تحصیلات دانشگاهی نداشته است.
با فاش شدن این پرونده ها، بهراد بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت و با مواجه شدن با اسناد، مجبور به اعتراف و افشای ماجرای جنایت هولناک شد. وی در توضیح ماجرا گفت: وقتی با مریم آشنا شدم و متوجه شدم که او می خواهد مهاجرت کند و دلار و سکه زیادی دارد، تصمیم گرفتم با فریب او از او پول بگیرم. برای همین سراغش رفتم و اعتمادش را جلب کردم و بعد از مدتی رابطه ما خیلی نزدیک شد و او اغلب به خانه من می آمد.
مریم بعد از چند هفته گفت که می خواهد طلا و سکه هایش را به دلار تبدیل کند و من پیشنهاد دادم که دلار را با قیمت ارزان تری برایش تهیه کنم و چون به من اعتماد داشت قبول کرد و من هم دلار به او دادم. بعد از گرفتن سکه ها و طلاهایش به او تقلبی دادم. اما پس از مدتی متوجه شد و گفت از من شکایت می کند، بنابراین با اسلحه ای که سعید برای دوری از دردسر آماده کرده بود او را کشتم، جسدش را مثله کردیم و به بیابان های اطراف تهران بردیم. و آنجا را رها کرد.
پس از اعترافات صریح، سعید متهم نیز دستگیر شد و به همدستی بهراد در مثله کردن و مخفی کردن جسد مریم اعتراف کرد. با پایان یافتن تحقیقات، مهندس کاذب به عنوان مسئول قتل، جنایت علیه اموات و اختفای جسد و سعید به شرکت در مثله کردن، مخفی کردن جسد و تهیه سلاح متهم و پرونده به دادگاه ارجاع شد. شعبه سیزدهم دادگاه کیفری استان تهران جهت رسیدگی.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای این دیدار مادر مقتول خواستار قصاص شد و گفت: این دو متهم به طرز فجیعی از سادگی دخترم سوء استفاده کرده و او را کشتند.
پس از آن بهراد در جایگاه قرار گرفت و اظهارات جدیدی کرد: من اتهام قتل را قبول ندارم. سعید با اسلحه ای که داشت او را کشت. من هیچ نقشی در قتل نداشتم و در بازجویی تحت فشار روحی به قتل اعتراف کردم.
سپس سعید که با قرار وثیقه بیرون بود در جایگاه قرار گرفت و گفت: طبق گزارش پلیس و اعترافات صریح بهراد، خودش مریم را کشته و چون با هم دوست بودیم فقط با مخفی کردن جسد با او همکاری کردم. بهراد با ساختن داستان و سرزنش من در قتل سعی در تبرئه خود دارد در حالی که من هیچ نقشی در قتل نداشتم. آن روز اسلحه در دست بهراد بود و او واقعاً نمی دانست که می خواهد جنایت کند وگرنه جلوی او را می گرفت. اسلحه را از قبل خریده بود و در انباری خانه میلاد نگهداری می کرد.
در پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی وارد دادگاه شدند.