ماجرای جالب دختری که برای اولین بار به آزادی رفت: صندلی شماره ندارد؟! – پرسپولیس نیوز

یکی از هوادارانی که برای اولین بار در ورزشگاه آزادی در دیدار پرسپولیس و استقلال تاجیکستان حاضر شده بود با انتشار پستی از این تجربه صحبت کرد.

دیدار پرسپولیس و نصر در شرایطی برگزار شد که هواداران زن نیز اجازه حضور در ورزشگاه آزادی را پیدا کردند و توانستند این دیدار آسیایی را از نزدیک تماشا کنند.

یکی از دخترانی که برای اولین بار در ورزشگاه آزادی یک مسابقه فوتبال را تماشا کرده بود پس از پایان مسابقه با انتشار پستی در صفحه شخصی خود تجربه حضور در ورزشگاه را به اشتراک گذاشت.

او در این متن با لحنی جالب به سوالاتی که دوستانش درباره حضورش در ورزشگاه پرسیده بودند پاسخ داد که در ادامه می خوانیم:

بلیط رو چطوری خریدی؟
من نخریدم از طریق یکی از دوستان به دستم رسید.

چه احساسی داشتی
خیلی حس عجیبی بود. باورتان می شود وقتی می خواستم به باشگاه بروم عصبانی بودم؟ خوشحالی و پشیمانی بسیار! چرا زنان در تمام این مدت از چنین حق ساده ای محروم بوده اند؟ او همه جا شبیه کسی بود که وارد دنیای دیگری شده است. از تماشای بازی در ورزشگاه آزادی بسیار لذت بردم.

هوا چطور بود
بسیار شاد و پر انرژی. دیشب چهره های شاد زیادی دیدم و پر انرژی به خانه آمدم. خوشحال رفتم و با برکت برگشتم.

آیا در بدو ورود مورد بازرسی قرار گرفتید؟
بله هم معاینه فیزیکی و هم وسایل داخل کیف. تجربه من: آنها بطری های آب معدنی را توزیع نمی کنند. آنها اجازه نمی دهند چیزی که دور ریخته شود.

سرگرم کننده؟
اتفاقات خنده دار زیادی رخ داد، اما یکی که نشان می داد برای اولین بار است که به استادیوم می روم: وقتی می خواستم بلیت ها را از شخصی که قرار بود به من بدهد، به او گفتم که شماره صندلی این هاست. بلیط ها متفاوت است ما می خواهیم با هم باشیم. لطفا بلیط ها را عوض کنید طرف خندید و گفت: خانم شماره صندلی چنده؟بیا داخل هرجا جا هست بشین. چهره من واقعا پوکر فیس بود. فکر می کردم هرکسی باید روی شماره صندلی خودش بنشیند.

بد؟
همه چیز واقعا عالی بود. تنها بدی اش این بود که درهای حموم خیلی احمقانه بود و وقتی رفتم دستشویی در رو قفل کردم و بعد نتونستم بازش کنم و در حین باز کردن درب من شکست. آن موقع کمی ترسیده بودم، اما وقتی برگشتم بالا، برای بقیه توضیح دادم و همه خندیدند. هیچکس از اتفاقی که برای من افتاد نمی ترسید. خط اینترنت ده دقیقه بعد از بازی قطع شد و فرصتی وجود داشت که بتواند برای لحظه ای وصل شود. وارد پارکینگ شدیم و اینترنت روشن بود.

لعنت؟ بی ادبی؟
یه کلمه هم نشنیدم خداروشکر

گرفتن موج مکزیکی عالی بود. وقتی زنها گفتند موجو بگیر من مثل احمق بودم یعنی چیکار کنم؟ من برای اولین بار به ورزشگاه رفتم. طرح موزاییکی که رهبران می خواستند ایجاد کنند یک شکست بزرگ و سرگرم کننده بود.