فرارو: کتیبههای سلطنتی آشوری اغلب بر جنبه خشونت آمیز امپراتوری آن زمان تاکید کردهاند مانند زمانی که آشوربانیپال گزارش میدهد که او یک شورشی را در قلعه نینوا به همراه یک خرس و یک سگ با زنجیر بسته بود. با این وجود، به همان اندازه نیز در آن زمان در آنجا بازارها، صنعتگران، فالگیرها و جشنها وجود و حضور داشتند و در فعال و در جریان بودند.
باستان شناسان در شمال عراق که بر روی سایتهای باستان شناسی دروازه مشکی و اداد در موصل کار میکنند نقاطی که توسط داعش در سال ۲۰۱۶ میلادی ویران شده بودند به تازگی نقش برجستههای آشوری ۲۷۰۰ ساله را کشف کردهاند.
به گزارش فرارو به نقل از کانورسیشن، این حکاکیهای صخرهای که صحنههای جنگ و درختان را به نمایش میگذارند مشابه تخته سنگهای کاوش شده از دهه ۱۸۴۰ میلادی به این سو هستند که بسیاری از آن یافتهها در حال حاضر در موزه بریتانیا نگهداری میشوند و از شهر باستانی نینوا سرچشمه میگیرند که برای مدت زمانی احتمالا خیره کنندهترین شهر جهان بوده است.
شواهدی از اشغال این مکان در ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح وجود دارد دورهای که به اواخر دوره اوروک (از دوران مس سنگی تا اوایل عصر برنز در میان رودان) معروف است. با این وجود، در زمان پادشاهی سناخریب (۶۸۱-۷۰۵ پیش از میلاد مسیح) که پسر سارگون و پدربزرگ اش آشوربانیپال بود نینوا به پایتخت آشور، بزرگترین قدرت آن روزگار تبدیل شد. سناخریب در انتقال پایتخت کار جدیدی انجام نداد.
به طور سنتی آشور پایتخت آشوریان بود، اما در دهه ۸۰۰ پیش از میلاد مسیح پایتخت سیاسی به کالح (نمرود) انتقال یافت. سارگون پدر سناخریب برای خود یک پایتخت کاملا جدید به نام دور شاروکین (خورسآباد) ساخته بود. چنین ابتکاراتی اقتدار پادشاه را به نمایش گذاشت و نمادی از نظمی تازه بود. این تصمیم هم چنین در خدمت دور کردن مرکز قدرت از خانوادههای نخبهای بود که نفوذشان در طول زمان افزایش یافته بود.
با این وجود، چنین اقداماتی نتیجه معکوس به همراه داشت. سارگون در میدان جنگ جان باخت و جسد او هرگز پیدا نشد. احتمالا این فاجعه ملی علت اصلی برای رها کردن شهر تازه تاسیس پدر توسط سناخریب جانشین او بود. او عظمت خود را در نقاط دیگر نشان داد. پس از آن بود که نینوا مترادف با قدرت آشور شناخته شد و پس از آن نینوا در سال ۶۱۲ پیش از میلاد مسیح به دست ائتلافی از بابلیها و مادها افتاد.
سقوط نینوا
کتاب ناحوم (هفتمین کتاب از دوازده پیامبران موجود در کتاب مقدس عبری) حاوی یک پیشگویی گسترده (البته پس از واقعه نوشته شده) در مورد سقوط نینوا است. در این میان، کتاب یونس نقل میکند که یونس به آن شهر فرستاده شد تا ساکنان را از عواقب ناگوار فسادشان آگاه کند.
سناخریب هیچ یک از این موارد را نمیدانست. او تصمیم گرفت تا شهر خود را تا جایی که میتوانست باشکوه کند و آن را با دیواری عظیم احاطه کرد که طرح کلی آن هنوز در نمای هوایی قابل مشاهده است. به بیان دقیق محدوده شهر توسط دو دیوار یک دیوار داخلی و یک دیوار بیرونی محصور شده بود که در کنار یکدیگر منطقهای بیش از هفت کیلومتر مربع را در بر میگرفتند. بر روی این دو دیوار به زبان سومری عبارتهای “دیواری که برای دشمن هولناک است” و “دیواری که شر را به وحشت میاندازد” دیده میشوند. دیوارها و دروازهها به عنوان بخشهای نمادین شهر باستانی از سال ۲۰۱۴ مورد هدف داعش قرار گرفتند.
در دوران باستان تپههای کویونجیک (نامی که در دوره عثمانی احتمالا از کویونچوک یا «گوسفند کوچک» ترکی به دست آمده است) و نبی یونس بر منظره شهر غالب بودهاند. این اشکال خاکی تا ارتفاع ۳۰ متری خانه معابد و کاخهای باستانی آشوری بودند. نبی یونس طبق سنت مسلمانان مقبره حضرت یونس را در خود جای داده است. آن منطقه که بین دهههای ۱۸۴۰ و ۱۹۳۰ مورد کاوش قرار گرفت مسلما مهمترین منبع برای درک مدرن فرهنگ باستانی بین النهرین محسوب میشود.
کتیبههای سناخریب بر روی منشورهای گلی نشان میدهند که زیباسازی شهر شامل باغهای باشکوهی نیز میشود. “استفانی دالی” آشور شناس در سال ۲۰۱۵ در کتاب خود به نام “راز باغ معلق بابل” گزارش داده بود که آنجا منبع واقعی گزارشهای باغهای معلق بابل بوده است و یونانیها یک شهر بینالنهرین را با شهر دیگری اشتباه گرفتهاند. شهروندان ثروتمند میتوانستند باغهای خصوصی در داخل شهر داشته باشند و تمام باغهای آنان میتوانستند از قناتی بهره ببرند که سناخریب برای رساندن آب از رودخانه گومل به رودخانه خوصر ساخته بود. این تنها سازه شناخته شده از دوران پیش از دوره رومیان بوده است.
روشهای ابتدایی حفاریهای اولیه نینوا مانند کاری که “آستین هنری لایارد” جهانگرد و باستان شناس بریتانیایی قرن نوزدهم انجام اجازه داد تا او بتواند مناطق عظیم را کشف کند، اما او و همکاران اش بر روی ساختمانهای تاریخی تمرکز کرده بودند. آنان البته چندان با شکارچیان گنج تفاوت نداشتند و جزئیات را ثبت نکردند و بنابراین، به طور غیرقابل برگشتی اطلاعات گرانبها را از بین بردند.
حفاریهای معاصر محتاطانهتر و دقیقتر صورت میگیرند که البته همین امر باعث کُندتر شدن روند انجام آن نیز میشود. در نتیجه، بخش عمده نینوا کاوش نشده باقی مانده است. به طور خاص ما اطلاعات زیادی از “شهر پایین” زیر دو تپه جایی که مردم عادی در آن زندگی میکردند در اختیار نداریم. بخش زیادی از آن شهر در بخش زیرین موصل معاصر قرار دارد. با این وجود، نوشتههای اجمالی چگونگی شلوغی و رونق این مکان را نشان میدهند. “ماریو لیورانی” مورخ در کتاب خاور نزدیک” در سال ۲۰۱۳ میلادی تخمین زده بود که جمعیت شهر در زمان سناخریب حدود ۱۰۰ هزار نفر بوده است.
کتیبههای سلطنتی آشوری اغلب بر جنبه خشونت آمیز امپراتوری آن زمان تاکید کردهاند مانند زمانی که آشوربانیپال گزارش میدهد که او یک شورشی را در قلعه نینوا به همراه یک خرس و یک سگ با زنجیر بسته بود. (خوشبختانه جزئیات بیش تری از این موارد ارائه نداده است)! با این وجود، به همان اندازه نیز در آن زمان در آنجا بازارها، صنعتگران، فالگیرها و جشنها وجود و حضور داشتند و در فعال و در جریان بودند.
شهرت این شهر باستانی به حدی بود که وقتی کاوشگران در اواسط قرن نوزدهم بقایای شهرهای دیدنی را در نزدیکی موصل یافتند (که اکنون میدانیم دور شاروکین (خورس آباد) و کالح (نمرود) هستند) یافتههای خود را تحت عنوان “بنای یادبود نینوا” منتشر کردند. آنان تصور میکردند که آنچه یافته اند باید نینوا باشد در حالی که چنین نبود.