به گزارش اقتصادنیوز، به باور ناظران حمله حماس به اسرائیل آغاز و پایانی را برای خاورمیانه رقم زده است. آنچه آغاز شده جنگ بعدی است؛ نبردی که مسیر و نتیجه اش، خونین، پرهزینه و غیرقابل پیش بینی خواهد بود. در همین راستا گروهی می گویند این گزاره که ایالات متحده می تواند از منطقه ای که در نیم قرن گذشته در دستور کار امنیت ملی اش قرار داشته، خارج شود، توهم است.
چرخ دیپلماسی از مدار خارج شد؟
با این همه بیست سال مبارزه با تروریست ها، درکنار شکست فرایند ملت سازی در افغانستان و عراق، هزینه های بسیاری را بر جامعه و سیاست آمریکا تحمیل و بودجه ایالات متحده را خالی کرد. از همین رو، کاخ سفید استراتژی خروج خلاقانه ای را تعریف و تلاش کرد در خاورمیانه توازن قدرت را بازتعریف و به واشنگتن فرصت دهد تا حضورش را کم رنگ کند. تلاش برای عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان یکی از اهرم های واشنگتن بود که به واسطه اش می خواست دو بازیگر منطقه ای و نزدیک به آمریکا را در برابر ایران همسو کند.
دولت بایدن همزمان در صدد بود تا از میزان تنش ها با ایران بکاهد. واشنگتن پس از شکست تلاش هایش در احیای توافق هستهای، تفاهمهای غیررسمی با تهران را پذیرفت. امید این بود که در ازای امتیازهای اقتصادی متوسط، پیشرفت برنامه هسته ای ایران را کند کند. مرحله اول مینی توافق سپتامبر با مبادله زندانی ها و دسترسی ایران به 6 میلیارد اموال بلوکه شده اش کلید خورد. هر دو طرف آماده گفتوگوهای بعدی در عمان بودند، آنگونه که فارن افرز مدعی است، چرخهای دیپلماسی که با صادرات بیسابقه نفت ایران روغن کاری شده بود، در مسیر هموار قرار گرفت.اما تلاش بایدن برای خروج از خاورمیانه نقصی بزرگ داشت: آنگونه که فارن افرز مدعی است، واشنگتن خواسته های ایران، به شکلی نادرست درک کرد.ایران یکی از مخالفان اصلی پیشرفت رایزنی های اسرائیل و عربستان است، بالاخص زمانی که قرار بر آن باشد تا تضمین های امنیتی آمریکا در اختیار یاض قرار گرفته و به سعودی ها فرصت داده شود تا برنامه هسته ای غیرنظامی شان را توسعه دهند.
اخبار ضد و نقیض در باب نقش ایران
حالا پس از حمله حماس علیه مواضع اسرائیل، گزارش های ضد و نقیضی در باب حمایت ایران از این حمله در دست است؛ گزارش هایی که رهبران تهران آن را رد کرده اند اما فارن افرز مدعی است حتی اگر ایران ماشه را نکشیده باشد اما در این عملیات با حماس هماهنگ بوده، این نشریه در ادامه مدعی است، در نگاه اول، موضع ایران ممکن است متناقض به نظر برسد. به هر حال، با توجه به اینکه دولت بایدن مشوقهای اقتصادی را در اختیار تهران قرار داده، چنین تحرکات ( ادعایی) صرفا می تواند روابط ایران و آمریکا را وارد دور تازه ای از تنش ها کند. از این زاویه هماهنگی(ادعایی) تهران و حماس غیر منطقی به نظر می رسد. با این همه گروهی این ادعا را مطرح کرده اند که افزایش ناامیدی ها در واشنگتن و تل آویو احتمالا برای تهران فرصت ساز شده، به همین دلیل، ایران روابطش با روسیه و چین را تقویت کرده. این پیوندها عمدتاً ناشی از اپورتونیسم و خشم مشترک از واشنگتن است.
در نهایت باید گفت، دورنمای توافق اسرائیل-ریاض برای تهران به سان گزاره تسریع کننده عمل کرد چرا که به ادعای گروهی از تحلیلگران می توانست توازن منطقهای را به نفع واشنگتن تغییر دهد.با شروع عملیات زمینی اسرائیل در غزه، بعید است که درگیری در آنجا ادامه یابد. تنها سوال دامنه و سرعت گسترش جنگ است. در حال حاضر، اسرائیلی ها بر تهدید فوری متمرکز شده اند و تمایلی به گسترش دامنه درگیری ندارند. اما ممکن است آنها انتخاب کننده نباشند حزبالله، مهمترین متحد ایران، پیشتر در تبادل آتش در مرز شمالی اسرائیل مشارکت کرده. از این منظر، احتمال باز شدن جبهه دوم چندان دور از انتظار نیست. با این همه شواهد نشان می دهد که حزب الله گام هایی محتاطانه برمی دارند. بنابراین، در حال حاضر، اگرچه تهدید وقوع جنگ گستردهتر واقعی است، اما نیل به چنین نتیجه ای به سختی اامکان پذیراست. فارن افرز مدعی است: دولت ایران هنر پرهیز از درگیری مستقیم با اسرائیل را به دارد. تل آویو نیز در شرایطی نیست که بخواها اهداف ایران را هدف حمله مستقیم قرار دهد.
امروز گروهی براین باورند که موضع بایدن در باب چالش های ژئوپلتیک می بایست متفاوت از رویکرد اوباما تعریف شود. این گروه مدعی اند که سیاست ایالات متحده در ارتباط با ایران بر مبنای مفروضات منسوخ یک دهه پیش تعریف شده. در شرایط کنونی، تعامل دیپلماتیک آمریکا با ایران در پایتختهای خلیجفارس، تهران را محدود نخواهد کرد. از همین رو گروهی مدعی اند که واشنگتن باید از همان رویکرد واقعگرایی اش در ارتباط با ایران پیروی کند..براساس ادعای آنها، بازگشت معنادار تحریم های ایالات متحده بر اقتصاد ایران؛ و توسل به اهرم هایی جهت پاسخ به تحریکات ایران بخشی از گزینه ها است.