به گزارش رکنا، زن 28 ساله که به همراه 6 فرزند خردسالش وارد کلانتری شده بود، با بیان اینکه دیگر طاقت ماجرای ازدواج مجدد همسرش را ندارد، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنج تن مشهد گفت. در مورد داستان او: “دیگر تلاشی نیست.” و من از رویاهای بیهوده خسته شده ام. من تمام رفتارهای بد و ناهماهنگی شوهرم را جبران کردم، اما او همچنان با من ناعادلانه رفتار کرد.
آن زمان به یک قرارداد ساسان، 18 سال بیشتر درآمد نداشت. او هم 2 سال از من بزرگتر بود و به من گفت عشق اما همه این حرف های فربه و عشقشان فقط یک ظاهر بود، چون وقتی دختر اولم به دنیا آمد، چهره همسرم عبوس شد و دیگر او را «عاشق» ندیدم.
«ساسان» اصرار داشت که باید پسری به دنیا بیاورم تا مهر و محبت پدرش در خانه شکوفا شود، به همین دلیل پسرم هنوز یک ساله نشده بود. حامله اما انگار بخت با من یار نبود که وقتی شوهرم متوجه شد پسرم دوباره دختر است مرا با مشت و لگد زد و تهدیدم کرد که اگر این بار پسر به دنیا نیاوردم. من این کار را می کنم و آن را انجام می دهم اما در کمال تعجب یک سال بعد دوباره یک دختر به دنیا آوردم به گونه ای که در 7 سال صاحب 6 دختر زیبا و شیرین زبان شدم اما شوهرم هیچ وقت راضی نبود و همیشه مرا تهدید می کرد. طلاق انجام می داد
او نه تنها نسبت به فرزندانم محبت و علاقه نشان نداد، بلکه وقتی فرزندانم با دستان زنانه نزد پدرشان رفتند، آنها را از خود دور کرد و این دلم را شکست.
پدرم به دلیل تربیت خانوادگی ام معتقد بود که دختر باید با لباس عروس به خانه شوهر برود. کفن مقدس تو هم برو بیرون! تمام رفتارهای زشت و سرزنش و کتک کاری آنها را تحمل کردم تا به زندگی مشترکم آسیبی نرسد.
با وجود این، «ساسان» من را با 6 دختر قد بلند و متوسط که بزرگ ترین آنها 9 ساله است و حالا با یک زن در خانه رها کرد. مطلق دیگری ازدواج می کند تا صاحب فرزند شود.
با اینکه همه سختی های زندگی را با نصیحت پدرم تحمل کردم، اما دیگر طاقت ازدواج جدید او را ندارم، به همین دلیل برای گرفتن مخارج زندگی شوهرم و بچه هایم به کلانتری آمدم، اما این چیزی است که می خواهم. ..
با صدور دستوری از سوی سرهنگ جعفرخانی (رئیس کلانتری پنج تن مشهد)، اقدامات قانونی و بررسی های کارشناسی برای رفع مشکل این زن جوان در معاونت مددکاری اجتماعی آغاز شد.
داستان واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی