Capote vs. به صورت آنلاین در 31 ژانویه منتشر شد. قوها فصل دوم سریال دشمن رایان مورفی است. یک کار تلویزیونی نادر برای ون سنت که 6 سال گذشته را دور از سینما گذرانده و بیشتر روی شغل اصلی دیگرش یعنی نقاشی تمرکز کرده است. در این مجموعه، او نشان می دهد که چگونه یک داستان کوتاه رابطه نویسنده ترومن کاپوتی را با قدرتمندان جامعه منهتن در دهه 1970 تغییر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از هالیوود ریپورتر، او در این گفت و گو درباره این سریال و دیگر گزینه هایش صحبت کرد.
نویسندگی، حداقل اخیراً، بخش مورد علاقه شما در کار است. برای اینکه به کارگردانی بله بگویید چه چیزی لازم است؟
برای من نویسندگی و کارگردانی هیجان انگیزترین است. زیرا همه چیز تحت کنترل شماست. شما تصمیم می گیرید چه اتفاقی بیفتد. اما من همچنین محتوای زیادی را ایجاد کرده ام که توسط دیگران نوشته شده است.
پس چرا این را انتخاب کردید؟
یک شب داشتم با جان رابین بایتز، خالق «مهمان نوازی» صحبت می کردم. او درباره چیزهایی صحبت می کرد که روی آنها کار می کرد، یکی از آنها همکاری او با رایان مورفی بود. با تماشای آثار رایان، همیشه فکر میکردم که آنها کارگردانهای خودشان را دارند که فقط با آنها کار میکردند و بعد فکر میکردم. آیا تا به حال به یک غریبه اجازه می دهید شما را هدایت کند؟ وقتی او درباره کاپوتی و قوها صحبت کرد، که در مورد دوره ای از تاریخ است که من می شناسم، به این فکر کردم که آیا اجازه می دهد او را کارگردانی کنم. من می خواستم هر 8 قسمت را انجام دهم و آنها تصمیم گرفتند که به جای آن 6 قسمت را کارگردانی کنم.
چرا هر 8 قسمت را انجام ندادید؟
اصولاً دیگران معمولاً به اندازه اپیزود نمی سازند و حالا دلیل آن را می فهمم. چون خیلی به خودت فشار آوردی و برنامه خیلی سختی داشتیم به طوری که حتی 6 قسمت هم خسته کننده بود.
شما و رایان سبک های بسیار متفاوتی دارید. این همکاری را چگونه توصیف می کنید؟ آیا کارت سفیدی برای ایجاد زیبایی شناسی داشتید؟
من فکر می کردم رایان سر صحنه فیلمبرداری خواهد بود، اما او نبود و هیچ توافقی در مورد آن وجود نداشت. او گفت؛ من فقط از گل ها مراقبت می کنم. او تهیهکنندهای از حوزه خودش داشت که در صحنههای مختلف به تمام خواستههایش پاسخ میداد و خودش فقط یک روز سر صحنه آمد.
رابین ویلیامز هنگام تبلیغ «ویل هانتینگ خوب» از شما به عنوان «خوب ترین مرد هالیوود» یاد کرد. چگونه یک کارگردان این همه شهرت پیدا می کند؟
به نظر من مودبانه نیست فکر می کنم در سکوت کار می کنم و فقط می خواهم ببینم در صحنه چه اتفاقی می افتد. فکر میکنم وقتی رایان از Enemy دیدن کرد، تعجب کرد که چرا اینقدر آرام است. صحنه تولید سریال به سر و صدا و فریاد معروف است. اما اگر همه چیز خوب پیش برود، هیچ مشکلی وجود ندارد و بازیگران می توانند کاری را که باید انجام دهند، انجام دهند. من کسی نیستم که توضیحاتی بدهم که خواسته نشود و به نظرم باید به غریزه بازیگران اعتماد کرد.
غرایز رابین چه بود؟
رابین ایده های زیادی داشت. تنها مشکل او این بود که می خواست خیلی کار کند. یک برداشت آهسته، یک برداشت سریع، یک برداشت مفرح، یک برداشت سریع مفرح، یک برداشت آهسته سرگرم کننده و… می دانستم که این چیزها در ویرایش لازم است. اما اگر برداشت خوبی باشد، سعی می کنم متوقف شوم. اما او مرا به 7 یا 8 با التماس و “لطفا، لطفا” برد و تنها گفت: دیگر؟ دیگر؟
اگر صحنههای معمولی گاس ون سنت بیصدا هستند، کدام یک از کارهای شما پر سر و صداتر بود؟
خود رابین فقط داشت شوخی می کرد. دیوید کراننبرگ یک روز به صحنه آمد و گفت; اینجا سروصدا زیاد است. در آن صورت اجازه دادم صدا بلند شود. فقط در این موارد و باز هم من سر و صدا نمی کنم.
آیا پروژه هایی وجود دارد که هنوز انجام نداده اید و هنوز به آنها فکر می کنید؟
نه، اما پروژه هایی وجود دارد که چندین کارگردان سعی کرده اند آنها را اقتباس کنند. “عطر” [پاتریک سوسکیند] قطعه ای دست نیافتنی است. رمان روسی “استاد و مارگاریتا” [میخائیل بولگاکف] هنوز ساخته نشده است، اما لورمن همچنان در تلاش است.
از پیشنهادات عجیبی که داشته اید بگویید؟
بعد از Drugstore Tramp که اولین فیلم واقعاً قابل تماشای من بود، شروع به دریافت پیشنهادهای عجیب از استودیوها کردم زیرا مت دیلون را در نقشی داشتم که قبلاً بازی نکرده بود. مثلاً در سال 1990 سعی میکردند کاری مانند GI “Jo” انجام دهند. در آن زمان، این یک فیلم اکشن بود که کارگردانان برای آن 10 برابر بیشتر دستمزد می گرفتند. آنها این فیلمنامه را داشتند و می خواستند من آن را کارگردانی کنم. اما اینطور نیست که آنها من را خیلی دوست داشتند، بلکه می خواستند بازیگرانی مثل مت را جذب این فیلم ها کنم. آنها به بازیگران بزرگ نیاز داشتند، اما بازیگران نمی خواستند در فیلم های اکشن کلاسیک حضور داشته باشند. این نوع فیلمها به همین شکل باقی میمانند، اما حالا بازیگران آنها را میسازند، زیرا گزینه دیگری وجود ندارد.
چند سال پیش، شما آشکارا در مورد بازسازی شات به شات خود از «روانی» در یک پادکست صحبت کردید. به نظر می رسد وقتی می خواستید این کار را انجام دهید تقریباً استودیو را فریب داده اید. واقعا این اتفاق افتاد؟
این در دوره ای بود که آنها فیلم های فلینت استونز و خانواده آدامز و چیزهایی از این قبیل را بازسازی می کردند. به عنوان مثال، پارامونت می خواست فیلم Rock Hudson's Seconds را با بازی برد پیت بسازد. من هم گفتم؛ اگر می خواهید داستان همان باشد، خوب است، و فقط فیلم را با یک بازیگر مدرن فتوکپی کنید. شاید درآمدزایی داشته باشد. آنها فکر می کردند این عجیب ترین ایده ای است که تا به حال شنیده اند. اما وقتی «ویل هانتینگ خوب» نامزد اسکار شد، قراردادهای جدیدی بستند. می دانید، زیرا آنها می توانند به تهیه کنندگان بگویند که فیلم بعدی شما را دارند. به نماینده ام گفتم؛ به آنها بگویید «روان» را از نو بسازند». چیزی را تغییر ندهید، فیلم را کپی کنید و آن را با یک بازیگر جدید رنگ آمیزی کنید. شما متوجه خواهید شد که در مورد چه چیزی صحبت می کنم.» پیام برگشت و پاسخ این بود: «ما فکر می کنیم این یک ایده عالی است.»
چه زمانی برای شما جدی شد؟
وقتی گفتند بله. (می خندد.) سپس باید تصمیم می گرفتم که آیا واقعاً می خواهم به جلو بروم. اما کنجکاو بودم و این کار را کردم. منتقدان مرا کشتند.
آیا در این سال ها نقدها یا نقدهایی بوده است که شما با آن مخالف باشید؟
مثل تایتانیک، وقتی [جیمز] آیا کامرون از یک روزنامه نگار خواسته است که نظر خود را تغییر دهد؟ این مورد نبوده است. گاهی نقدها باعث پشیمانی می شود. به عنوان مثال، در نقد فیلم «در جستجوی فارستر»، به نظر می رسید، استیون هولدن، منتقد نیویورک تایمز، هفته بدی را پشت سر گذاشته است. او گفت: این 100 درصد مزخرف است. این چیزی است که او گفت! فیلم آنطور که میتوانست کار نکرد. خوب انجام شد، اما با احترام مورد استقبال قرار نگرفت، زیرا به نظر من این انتقاد فضا را ایجاد کرد.
آیا فکر می کنید تا به حال در زندان فیلم بوده اید؟
این زندان نیست، اما من کمی وحشی هستم زیرا کاری که انجام داده ام در مورد همه چیز است. مثل فیلم های دیوید فینچر نیست که همیشه با یک استاندارد کیفیت تعریف می شوند. زندان واقعی سینما این است که با ساختن یک فیلم آنقدر پول از دست می دهید که برای فیلم بعدی پولی دریافت نمی کنید. حالا آنها کامپیوتر دارند و کامپیوترها به شما نمره می دهند. من فراز و نشیب هایم را دارم، اما بیشتر فیلم هایم آنقدر هزینه ندارند. من همیشه احساس می کنم در حالت شرطی شدن هستم.
شما در طول سالها با استعدادهای زیادی کار کردهاید، درست قبل از اینکه آنها به نامهای معروف تبدیل شوند. آیا کسی هست که از همان ابتدا بتوانید بگویید که چهره بزرگی خواهد بود؟
وقتی با مت دیمون آشنا شدم، به خاطر «ویل هانتینگ خوب» نبود، بلکه به خاطر «مردن» بود. او نقش جیمی را بر عهده گرفت. [نقشی که در نهایت به خواکین فینیکس رسید]، که قرار بود 16 ساله باشد، آن را امتحان کرد. پس از اولین خواندن متن، لورا زیسکین [تهیه کننده فقید] بعد از رفتنش رو به من کرد و گفت: این یک ستاره سینماست. گفتم: واقعا؟ (می خندد.) من نمی توانم چیزها را اینطور بنامم.
۲۲۰۵۷