رضا عطاران همچنان عنوان یکی از پرفروش ترین کمدین های سینمای ایران را در اختیار دارد. بخش عمده ای از جذابیت او ناشی از جفت های سرگرم کننده اش با بازیگران مختلف است. عطاران بارها با قرار گرفتن در کنار بازیگر توانمند دیگری توانسته موقعیت های مختلفی را در سینما، تلویزیون و تلویزیون شبکه خانگی خلق کند. به بهانه پخش سریال «یادداشت» با بازی زوج رضا عطاران و حسن معجونی، مهم ترین زوج های تشکیل شده توسط عطاران را مرور می کنیم. برخی از بازیگرانی که بهترین تجربه بازی در کمدی را با عطاران داشته اند، پیش از این تجربه چندانی در نقش های کمدی نداشته اند، اما با قرار گرفتن در مقابل او موقعیت درخشانی را رقم زده اند.
رضا عطاران و حمید لولایی در خانه بدوش و بزنگاه
رضا عطاران از بازیگران سریال خودش بود و دو بار با حمید لولایی ازدواج کرد. عطاران در سریال خانه به دوش در نقش احمد دوست آقامشالا ظاهر شد. مردی ساده لوح و ساده لوح که با آقای ماشالا برابری می کرد و سعی می کرد مشکلاتش را حل کند. احمد نیز مانند ماشالا علاقه ای به بافتن نداشت، اما به او یاد داد که چگونه کفش درست کند تا بتوانند با هم کار کنند. از جایی به بعد زندگی او با خانواده ماشالا گره خورد و در نهایت داماد ماشالا شد. زوج رضا عطاران و حمید لولایی در این سریال موقعیت های جالبی ایجاد کردند و حماقت آنها نه تنها آزاردهنده بلکه خنده دار نیز بود. در سریال «بزنگاه» در جایگاه های مختلفی قرار گرفتند. برادرانی بودند که موافق نبودند. لولایی در نقش صابر برادر بزرگتر نادر با بازی عطاران بازی کرد. مدام او را به خاطر اعتیادش تحقیر می کرد و می خواست به بهانه دیدن خواب پدر، ارثش را بدزدد. در کنار او نادر مانند کنه به آنها چسبیده بود و سهم خود را می خواست. این دو شخصیت مکمل های سرگرم کننده با هم بودند.
رضا عطاران و مجید صالحی در کوچه های آقاکیه و ترش وشیرین
رضا عطاران و مجید صالحی بارها در آثار مختلف با یکدیگر همکاری داشته اند. در مواقعی با هم در نمایشنامه بازی کرده اند و در برخی جاها با هم بازی کرده اند. صالحی پس از بازی در «سیب خنده»، «قطار ابدی» و «مجید دلبندم» در دو سریال «کوچه اکاکیا» و «ترش شیرین» به کارگردانی رضا عطاران با او همبازی شد. در کوچه آقاکیا صالحی نقش مردی ثروتمند اما شیرین به نام غستاسب را بازی می کرد که کارهای احمقانه انجام می داد و اعصاب همه را به هم می زد، از طرفی فرامرز با بازی رضا عطاران شخصیتی توهین آمیز داشت و می خواست از دیگران سوء استفاده کند. . او آماده پاسخگویی بود و با همه چیز و همه شوخی می کرد. در ترش و شیرین عطاران و صالحی داماد و برادر زن بودند. ناصر با بازی عطاران نمونه بارز شخصیتی بیکار بود که مانند انگل به خانواده شوهر جدید مادرشوهرش چسبیده بود و حاضر به انجام هیچ کاری نبود. موهای بلند، آشفته و چرب خود را به سرش می چسباند و ژاکت چرمی قهوه ای اش را در نمی آورد. احدی را در نظر نمی گرفت و گستاخی اش به حدی بود که به صاحبش اشتباه می گفت و خط و نشان می کشید و صالحی را طمع می کرد.
رضا عطاران و مریلا زارعی در خاروس جنگی
«خروس جنگی» به کارگردانی مسعود اطیابی یکی از پرفروش ترین فیلم های سال 1387 بود که داستان حول محور شیطنت های زوجی به نام مریم و محمود می چرخید. محمود مدیر رستوران بود و به دلیل مشغله کاری، زمانی برای خانواده اش نداشت. از طرفی همسرش شاکی بود که کارهای خانه زیاد است و خسته می شود. از آنجایی که هیچ یک از آنها وضعیت دیگری را درک نمی کردند، تصمیم گرفتند در مدت زمان کوتاهی جای خود را تغییر دهند. موضوع جدیدی نبود و می توان گفت که دلیل اصلی موفقیت فیلم در وهله اول بازی جذاب زوج رضا عطاران و مریلا زارعی بوده است. مزاحمت ها و خرابکاری های مداوم آنها در غیاب یکدیگر و همچنین تلاش آنها برای ایجاد اختلال در کار یکدیگر به طرز خنده داری موفقیت آمیز بود. در سال 2008 یک میلیون تماشاگر سینما برای دیدن این فیلم به سینماها هجوم آوردند و «خروس جنگی» به عنوان دومین فیلم پرفروش آن سال معرفی شد.
رضا عطاران و ویشکا آسایش نمی توانند وارد شوند
یکی از درخشان ترین بازی های رضا عطاران را در سال 1388 در فیلم «ورود آقا ممنوع» به کارگردانی رامبد جوان دیدیم. عطاران و آسایش با خصوصیات بسیار متفاوت کنار هم قرار گرفتند و حتی تیپ ها و دیالوگ های کوچکترشان خنده دار بود. محور اصلی فیلم مدیر مدرسه ای سخت گیر، بداخلاق و ضد مردانه به نام خانم دارابی بود که به دلیل تسلیم شدن معلم شیمی از مدرسه مجبور به قبول حضور معلم شیمی برای همکاری با پسران المپیاد شد. . رضا عطاران نقش آقای جبلی را بازی می کرد، همان معلم شیمی که کاملا محافظت شده و دور از چشم بچه ها به سمت مدرسه می رفت. مردی بی آزار، دست و پا چلفتی و با اعتماد به نفس که حاضر بود برای خوشایند خم دارابی دست به هر کاری بزند و در آن مدرسه شغل رسمی پیدا کند. تلاش جبلی برای جلب توجه خانم دارابی و وارونه شدن موضوع توسط بچه ها و تعبیر نادرست خانم دارابی از ابراز محبت جبلی موقعیت جالب و عجیبی را در طول فیلم ایجاد کرده بود. یکی از درخشانترین سکانسهای فیلم جایی بود که دارابی متوجه شد جبلی به او علاقهای ندارد و تلاش زیادی کرد وانمود کند که همیشه به شکل دیگری به او توجه داشته است.
رضا عطاران و احمد مهرانفر در بیخدوبی جحت و سولو
فیلم «بی هدف» ساخته عبدالرضا کاهانی بر اساس موقعیتهای جذابی ساخته شده که توسط چهار شخصیت اصلی اجرا شده است. شخصیت هایی که در مواجهه با شرایط بحرانی واکنشی غیرقابل پیش بینی داشتند. در حالی که چند ساعتی به عروسی باقی مانده بود، رضا عطاران و احمد مهرانفر مانند مردان خانواده به جای تلاش و انجام کاری، به راه رفتن، خندیدن، خوردن و در نهایت جابه جایی جعبه ای ادامه دادند. بی فکری و بی برنامگی او در کنار لبخندها و نظرات حریصانه اش به شکل گیری وضعیت پوچ فیلم کمک کرد. آن ها سال ها پس از «بیخودبیجهت» در فیلم کمدی «اینفرادی» مسعود اطیابی همبازی بودند و سمت های مختلفی را بر عهده داشتند. البته مهدی هاشمی نیز در این فیلم به آنها اضافه شد. عطاران، هاشمی و مهرانفر بسته به سن و سبک بازیگری متفاوتی بازی کردند و کنار هم قرار گرفتنشان و موقعیت های کمدی پشت سر هم که خلق کردند بر جذابیت فیلم افزود. فیلم مضمون جدیدی نداشت، بنابراین بیشتر به بازی بازیگران اصلی خود متکی بود.
دعای عطاران و جواد عزتی در هزارپا
جواد عزتی و رضا عطاران در فیلم «هزارپا» به کارگردانی ابوالحسن داوودی زوج طنز جذابی ساختند و بخش عمده ای از موفقیت این فیلم به خاطر توانایی این دو بازیگر در خلق موقعیت های کمدی بود. سبک بازی جواد عزتی در این فیلم اگرچه تفاوت چندانی با کمدی های قبلی اش به خصوص «اکسیدان» و شوخی هایش نداشت، اما لحن محاوره ای و حالات چهره اش مثل قبل بود، اما او توانست به خوبی نقش خود را با شخصیت رضا متعادل کند. . و با شرکت عطاران شرایط جذابیت ایجاد کرد. منصور با بازی جواد عزتی راننده جیپ جوانی بود که رضا را همراهی می کرد تا نقشه اش را برای رسیدن به دختر مدیر خانه سالمندان اجرا کند. قطعات کوتاهی از بازی این دو با هم هنوز در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود.
رضا عطاران و پژمان جمشیدی در شیشلیک و ویلا ساحلی
رضا عطاران و پژمان جمشیدی اولین بار در فیلم «سیشلیک» به کارگردانی محمدحسین مهدویان همبازی شدند. فیلمی که هیچ وقت اجازه اکران پیدا نکرد و به احتمال زیاد منتظر دیدنش به زودی نیستیم. در این فیلم عطاران و جمشیدی در نقش کارگران کارخانه با قوانین عجیبی ظاهر شدند و بازی آنها در کنار هم ضمن خلق موقعیت های کمدی جذابی پر از تلخی بود. جمشیدی در آن فیلم نقش برادر شوهر رضا عطاران را بازی می کرد و جالب اینکه در «ویلای ساحلی» کیانوش عیاری هم همین رابطه را دارند. فردی ویلایی بزرگ را به یونس با بازی پژمان جمشیدی می سپارد و برادر شوهرش هم از راه می رسد و با نقشه هایش زندگی همه را ویران می کند. شاید بتوان گفت تنها نقطه قوت فیلم، بازی عطاران و جمشیدی است که البته بابت بازی شان نقدهایی هم به آن ها وارد شده است.
رضا عطاران و امیر جعفری تحت نظر
«زیر نظر» به کارگردانی مجید صالحی فیلم کمدی قابل قبولی نبود اما زوج رضا عطاران و امیر جعفری در کنار هم موقعیت های خنده داری خلق کردند. «تحت نظارت» موضوع پیچیده ای ندارد. محسن به خانه برمیگردد تا ببیند امید، دوست معتادش، روی کاناپهاش سوراخ کرده و همسرش در حال بازگشت از سفر است. حالا او باید کاری کند که این سوراخ را با کمک امید درست کند، اما به جای درست کردن آن، به خرابکاری و بدتر شدن وضعیت مبل ادامه می دهند. وندالیسم محسن و امید پت و مت است و اگرچه گاهی با منطق جور در نمی آید اما در لحظه مخاطب را به خنده می اندازد. هنگامی که آنها نمی توانند با هم راهی پیدا کنند، به همسایه های عجیب و غریب خود مراجعه می کنند. موقعیت های باورنکردنی
دعای عطاران و حسن معجونی در دفترچه یادداشت
این روزها در اولین نمایش سریال «یادداشت» به کارگردانی کیارش اسدی زاده و بازی رضا عطاران حضور داشتیم. او در این فیلم با حسن معجونی یک زوج سرگرم کننده تشکیل داد. ایرج و حمید دوستان قدیمی بودند که محل کار مشابهی داشتند و حالا بنا به دلایلی دوباره با هم هستند. ایرج با بازی عطاران کارآگاه بود و حس پلیسی دقیقی دارد. اگرچه او وقایع گذشته را فراموش کرده است، اما همچنان دائماً به دنبال حل معما است. اگرچه حمید می خواهد از ایرج مراقبت کند، اما دوست دارد درگیر پرونده های جنایی نیز شود و به همین دلیل، این دو نفر همیشه در معرض ماجراجویی های جدید هستند. ایرج مدام خرابکاری می کند و حمید اگرچه در نقش اصلاح طلب ظاهر می شود اما بیشتر خودش خرابکاری می کند.