آیت الله جوادی آملی: چرا فقط برای امام حسین علیه السلام روز اربعین تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله، مراسم روز اربعین نداریم؟ برای توضیح جواب این سؤال، به این مطالب توجه کنید:
۱) فداکاریهای امام حسین علیه السلام، دین را زنده کرد و نقش او در زنده نگه داشتن دین اسلام، ویژه و حائز اهمیت است. این فداکاریها را باید زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دین اسلام است. گرامیداشت روز عاشورا و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است.
۲) مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام، برای هیچ امام و پیامبری پیش نیامده است. مصیبت آن حضرت، از همه مصیبتها بزرگتر و سخت تر بود. اگر عامل دیگری هم در کار نبود، همین عامل کافی است که نشان بدهد چرا برای امام حسین(ع) بیش از امامان دیگر و حتی بیش از پیامبر اسلام(ص) عزاداری می کنیم و مراسم متعددی برپا می کنیم.
۳) در ماه محرم سال ۶۱ق. امام حسین علیه السلام، فرزندان، خویشان و یاران آن حضرت را کشتند و اسیران کربلا را به کوفه و شام بردند و همین اسیران داغدیده، روز اربعین شهادت امام حسین (ع) و یارانش، به کربلا رسیدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز، روز سختی برای خاندان پیامبر بود.
۴) دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسین (ع)، قصد نابود کردن دین اسلام را داشتند. دشمنان امام حسین تلاش کردند تا حادثه کربلا، به کلی فراموش شود و حتی کسانی را که برای زیارت آن حضرت می آمدند، شکنجه می کردند و می کشتند. در زمان متوکل عباسی، همه قبرهای کربلا را شخم زدند؛ مزرعه کردند و مردم را از آمدن برای زیارت قبر امام حسین علیه السلام، منع کردند. شیعیان هم برای مقابله با اینها، از هر مناسبتی استفاده میکردند که یکی از این مناسبتها، حادثه روز اربعین است.
۵) یکی از نشانه های مؤمن، زیارت امام حسین علیه السلام در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسکری(ع) روایت شده است که علامت های مؤمن پنج چیز است؛ پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی بر خاک نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن(1) و یکی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین بر شمرده اند.
سرّ تکریم سالار شهیدان را در زیارت أربعین آن حضرت، از زبان امام صادق(ع) میتوان فهمید که وجود مبارک امام ششم رئیس مذهب ما فرمود: روز اربعین که شد حسین بن علی بن ابیطالب را زیارت بکنید. هنگامی که آفتاب برآمد، این زیارتنامه را میخوانید، بعد دو رکعت نماز زیارت میخوانید و حاجتهای خود را از ذات اقدس اله مسألت میکنید.
در آن زیارت(زیارت اربعین) عرض میکنید:خدایا! حسین بن علی بن أبیطالب وارث همه انبیاء است.«اورثته مواریث الأنبیاء»؛ یعنی هر چه را که آدم داشت، نوح داشت، ابراهیم داشت، موسی داشت، عیسی داشت، انبیاء دیگر(علیهم السلام) داشتند؛ تو به حسین بن علی به عنوان ارث اعطا کردی. و او همچون وارث بود، راه انبیاء را طی کرد.
به خدا عرض میکنیم: خدایا! حسین بن علی را وارث انبیاء کردی. هر چه را به انبیاء دادی، به او هم دادی. «و اورثته مواریث الأنبیاء. فأعذرالدّعاء و منح النصح»(2)؛ او راه عذر دیگران را بسته است.
هیچ کسی نمیتواند عذر بیاورد که من نمیدانستم. چون حضرت نامه نوشت، پیام فرستاد، سخنرانی کرد؛ در مدینه و مکه سخنرانی کرد، فاصله سیصد فرسخی مدینه تا کربلا سخنرانی کرد.
هیچ کسی نیست که بگوید من نمیدانستم. «فأعذر الدّعاء»؛ یعنی در دعوت کردن، در راهنمایی کردن، راه عذر دیگران را بسته است. «و منح النّصح»؛ نصیحت کرد، پند داد، موعظه کرد.
آنجا که برهان لازم بود دلیل اقامه کرد، آنجا که پند لازم بود موعظه داد و مانند آن.
وقتی دید پند و موعظه اثر نمیکند، خون میخواهد، خون داد. این را وجود مبارک امام ششم فرمود، در اربعین أبی عبدالله(علیه السلام) به خدا عرض کنید: خدایا! حسین بن علی «بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضّلاله»؛ یعنی خون جگرش را داد، خون گلوی خود را داد، خون سر خود را داد، خون آن بچه شیری را داد تا مردم را متدیّن و عالم کند.
لذا وجود مبارک امام ششم فرمود: روز اربعین که شد، بدانید چرا ما در پیشگاه حسین بن علی خاضعیم. به خدا عرض کنید: خدایا! حسین بن علی نصیحت کرد، سخنرانی کرد، موعظه کرد، نامه نوشت، دستور داد، اثر نکرد. دید هیچ چاره ندارد، فقط خون میخواهد، خون داد. «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک»؛ «استنقاذ» را معمولاً برای نجات غریق میگویند. میگویند: غریق را، کسی که دارد میسوزد، در آتش غرق است یا در آب غرق است، این را نجات بدهید. فرمود: حسین بن علی خون جگرش را داد تا مردم را عالم کند، تزکیه کند.
همین دو کاری که انبیاء میکردند؛«یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب والحکمه».(3) همین دو کار در زیارت اربعین آمده. انبیاء آمدند مردم را آگاه کنند و تربیت. بعضیها جاهلند، عالم نیستند. بعضی عالمند، ولی عادل نیستند. انبیاء آمدند ما را عالمِ عادل کنند. «یعلّمهم الکتاب والحکمه»؛ یعنی ما را به مسائل دینیمان آشنا کنند، و یزکّیهم، یعنی ما را وارسته کنند.
وجود مبارک حسین بن علی هم خون داد تا مردم را از جهالت برهاند، عالم بکند. تا مردم را عادل بکند. هم راه خود را ببینند و طی کنند، هم راه کسی را نبندند. حالا روشن شد که چرا امام عسکری (ع) فرمود: زیارت اربعین یکی از علائم پنجگانه تشیّع مؤمنین است.
امام حسن عسگری (ع) فرمودند: «علامات المؤمن خمس: صلاه الخمسین و زیاره الأربعین و التختّم فى الیمین و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرّحمن الرّحیم» ؛ «نشانه های مؤمن و شیعه، پنج چیز است: اقامه نمازِ پنجاه و یک رکعت، زیارت اربعین حسینی، انگشتر در دست راست کردن، سجده بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم».
مراد از نماز پنجاه و یک رکعت، همان هفده رکعت نماز واجب روزانه به اضافه نمازهای نافله است که جبران کنندهنقص و ضعف نمازهای واجب است؛ به ویژه اقامه نماز شب در سحر که بسیار مفید است. نماز پنجاه و یک رکعت به شکل مذکور از مختصات شیعیان و ارمغان معراج رسول خدا (ص) است. شاید سرّ ستودن نماز به وصف معراج مؤمن این باشد که دستورش از معراج آمده است و نیز انسان رابه معراج می برد.
موارد دیگری نیز که در روایت یاد شده، همگی از مختصات شیعیان است؛ زیرا فقط شیعه است که سجده بر خاک دارد و نیز غیرشیعه است که یا بسم الله الرحمن الرحیم را نمی گویند یا آهسته تلفظ می کنند. همچنین شیعه است که انگشتر به دست راست کردن و نیز زیارت اربعین حسینی را مستحب می داند.
مراد از زیارت اربعین، زیارت چهل مؤمن نیست؛ زیرا این مسأله اختصاص به شیعه ندارد و نیز «الف و لام» در کلمه «الاربعین»، نشان می دهد که مقصود امام عسکری (ع) اربعین معروف و معهود نزد مردم است؛ خلاف کلمه «اربعین» در بسیاری از روایات که بدون «الف و لام» آمده است؛ مانند این روایت امام صادق (ع): «من حفظ من أحادیثنا أربعین حدیثاً بعثه الله یوم القیامه عالماً فقیهاً» .
اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه های ایمان است، بلکه طبق این روایت در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. برپایه این روایت، همان گونه که نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت است.
به دیگر سخن، براساس فرموده رسول خدا (ص): عصاره رسالت نبوی، قرآن و عترت است؛ «إنى تارک فیکم الثقلین… کتاب الله و… عترتى أهل بیتى» . عصاره کتاب الهی که دین خداست، ستونی دارد که نماز است و عصاره عترت نیز ستونش زیارت اربعین است که این دو ستون در روایت امام عسکری (ع) در کنار هم ذکر شده است؛ امّا مهمّ آن است که دریابیم نماز و زیارت اربعین انسان را چگونه متدین می کنند.
درباره نماز، ذات اقدس الهی، معارف فراوانی را ذکر کرده است. مثلا ً فرموده: انسان، فطرتاً موحّد است، ولی طبیعت او به هنگام حوادث تلخ، جزع دارد و در حوادث شیرین از خیر جلوگیری می کند، مگر انسان های نمازگزار که آنان می توانند این خوی سرکش طبیعت را تعدیل کنند و از هلوع، جزوع و منوع بودن به درآیند و مشمول رحمت های خاص الهی باشند؛﴿إنّ الإنسان خلق هلوعاً،إذا مسّه الشرّ جزوعاً،و إذا مسّه الخیر منوعاً،إلّا المصلّین﴾.
تعلیم و تزکیه؛ هدف اساسی سالار شهیدان
زیارت اربعین نیز انسان را از جزوع، هلوع و منوع بودن باز می دارد و گفته شد که هدف اساسی سالار شهیدان نیز تعلیم و تزکیه مردم بوده است و در این راه، هم از طریق بیان و بنان اقدام کرد و هم از راه بذل خون جگر که جمع میان این راه ها از ویژگی های ممتاز آن حضرت (ع) است.
خلاصه آن که رسالت رسول اکرم (ص) تعلیم کتاب و حکمت از یک سو و تزکیه نفوس مردم از سوی دیگر بود تا هم جاهلان را عالم نماید و هم گمراهان را هدایت کند و در نتیجه، جهل علمی و جهالت عملی را از جامعه جدا سازد. همین دو هدف در متن زیارت اربعین سالار شهیدان (ع) تعبیه شد؛ چنان که منشأ ددمنشی منکران رسالت و دشمنان نبوّت، حبّ دنیا و شیدایی زرق و برق آن بود و عامل مهمّ توحّش منکران ولایت و دشمنان امامت نیز همان غَطْرَسه دنیا و دلباختگی به آن بود، که در بخشی از زیارت اربعین به آن اشارت رفته است: «و تَغطْرَس و تَرَدّی فى هواه”.
ویژگی عدد چهل درباره امام حسین (ع)
اربعین و عدد چهل خصوصیتی دارد که دیگر ارقام آن را ندارد. غالب انبیای الهی در سنّ چهل سالگی به رسالت مبعوث شدند و ملاقات خصوصی حضرت موسی (ع) و ذات اقدس الهی چهل شب بود و در نماز شب سفارش شده است که چهل مؤمن را دعا کنید و همسایگان را تا چهل خانه گرامی بدارید. این ها نشان می دهد که عدد چهل از برجستگی خاص برخوردار است.
در روایات اسلامی چنین آمده است: زمینی که روی آن انبیا و اولیای الهی و بندگان مؤمن، خدا را عبادت کرده اند، چهل روز در مرگ آنان می گرید، ولی در شهادت امام حسین (ع) آسمان و زمین، چهل روز خون گریه کردند. البته اشک یا خون را در این گونه از روایات نباید بر اشک یا خون ظاهری حمل کرد؛ چنان که نباید آن را انکار کرد.
توضیح آن که در سیّارات آسمانی بارها انفجارهایی رخ می دهد که با چشم عادی هرگز دیده نمی شود؛ ولی متخصصان با استمداد از علم نجوم و از رصدخانه به تماشای این انفجارها می نشینند. همان گونه که مردم عادی نباید خبر وقوع این انفجار را به صِرف ندیدن آن با چشم ظاهری انکار کنند، خونْ گریه کردن آسمان و زمین را نیز نباید انکار کنند؛ زیرا این موارد نیز جزو علومی نیست که بشر عادی آن را نظاره کند، حتی از رصدخانه نیز دیده نمی شود.
اساساً امر ملکوتی را هرگز نمی توان با ابزار مُلکی ادراک کرد. مثلا ً با دقیق ترین و پیشرفته ترین فنّ رصد سپهر نمی توان مشهودات رؤیای صادق انسان نائم را رصد نمود. اگر یوسف عصر در ساحت رؤیا مشاهده کند که یازده ستاره به همراهی ماه و آفتاب برای وی سجده کردند، هرگز چنین صحنه ای را نمی شود با هیچ رصدخانه ای تصدیق یا تکذیب نمود.
غرض آن که معنای اشک ریزی یا خون باری ملکوتی نه مورد تصدیق فنّ تجربی است و نه در قلمرو تکذیب آن قرار می گیرد و هیچ گاه استبعاد به جای استحاله نمی نشیند. کسی که صاحب بَصَر نیست تا ببیند، لا اقل باید صاحب نظر باشد که گوش شنوا به ندای صاحبْ بصران داشته باشد.
«با مقداری تلخیص»