پس از اخراج اساتید دانشگاه شریف، جبهه پایداری به یک حربه نخنما شده پناه برد و با انتشار برخی اسامی ازجمله محمدرضا عارف، اعلام کرد، امضای چنین اساتید اصلاحطلبی هم پای این تصمیمسازیهای غیرمتعارف قرار دارد؛ محمدرضا عارف اما ضمن تکذیب این ادعا بلافاصله نامه استعفای خود را رسانهای و اعلام کرد: «بارها از روند حاکم بر هیاتهای جذب در دانشگاهها گلایه کردهام. درخصوص تبعات عدم تمدید قرارداد اساتید نخبهای همچون شریفی زارچی هشدار دادم، با اینگونه برخوردها باعث ریزش نیروهای نخبه میشویم.» این فعال سیاسی با بیان اینکه روند حاکم بر هیاتهای جذب دانشگاهها عملا باعث خروج نخبگان از دانشگاهها میشود، افزود: «دخالتهای مخرب نهادهایی که هیچ ربطی به مسائل درون دانشگاه ندارند در مباحث درون دانشگاه، استقلال دانشگاه را مورد هدف قرار داده است.» عارف ادامه داد: «وضعیت موجود در نهادهای علمی کشور که بهواسطه دخالتهای مستمر نهادهای بیرون از دانشگاه تبدیل به یک اداره معمولی شده را به هیچوجه زیبنده آموزش عالی کشور نمیدانم، سال گذشته نیز در نامهای به رییسجمهور محترم نسبت به تبعات برخوردهای امنیتی با اساتید و دانشجویان هشدار داده بودم.»
اما زمانی که جبهه پایداری، سنگرهای کابینه را یکییکی فتح میکرد، بسیاری تصور میکردند، دامنه اثرگذاریهای این طیف تندرو قرار است، تنها وزارتخانههای سودآور حوزههای اقتصادی و فرهنگی را در بر بگیرد، اما در پایان عمر دو ساله دولت، مشخص شده که مهمترین پروژه تعریف شده جبهه پایداری قرار است در دانشگاهها عملیاتی شود. دیروز برخی فعالان سیاسی خبر دادند که اعضای جبهه پایداری در حال وارد آوردن فشار هستند تا با آغاز مهر ماه دامنه وسیعی از اساتید دانشگاه جدید سمپات پایداری در دانشگاهها مستقر شده و جریانسازی کنند! پروژهای که تنها به اخراج اساتید ختم نمیشود و فاز مهم دیگری هم دارد. در حال حاضر فاز نخست آن که تصفیه اساتید است، در حال اجراست.
نوبت دانشجویان هم میرسد
براساس اطلاعات دریافتی به «اعتماد»، روند خالصسازیها قرار نیست در همین نقطه متوقف شود و سایر حوزهها را نیز در بر میگیرد. در فاز بعدی قرار است دامنه خالصسازیها متوجه دانشجویان شود. مصطفی فقیهی فعال سیاسی و رسانهای درباره این تصفیه بزرگ مینویسد: «جبهه پایداری» درصدد است، پس از «تصفیه بزرگ اساتید»، ورود دانشجویان به دانشگاه را هم، براساس صلاحیتهای سیاسی- اعتقادی تغییر دهد.» ابزار مهم این روند در سال جاری از طریق کمیتههای انضباطی دانشگاهها عملیاتی میشود تا سالهای بعد که از طریق انتقال سازمان سنجش به زیر مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی اساسا سهمیههای متفاوتی برای ورود دانشجویان اعمال شود. در حال حاضر در آزمونهای دانشگاهی ایران سهمیههای مختلفی مانند سهمیه رزمندگان، سهمیههای مناطق، سهمیه ایثارگران، سهمیه ۲۵درصدی ایثارگران، سهمیه ۵درصدی ایثارگران، سهمیه فرزندان جانباز در کنکور و… وجود دارد. بخش قابلتوجهی از ظرفیتهای دانشگاههای کشور این روزها به همین سهمیهها تعلق دارد، با افزایش این سهمیهها عملا، امکان رقابت در کنکور از میان رفته و تحصیل دانشگاهی در ایران روندی انتصابی پیدا میکند. برخی تحلیلگران معتقدند، انتقال سازمان سنجش به شورای عالی انقلاب فرهنگی در راستای چنین سیاستگذاریهایی عملیاتی خواهد شد.
به گزارش «اعتماد»، تنها در زمان دولت سیزدهم بیش از ۶۵ استاد تراز اول دانشگاهی از محیط دانشگاهی اخراج شدهاند. اساتیدی که هر کدام از آنها نام بلندی در عرصه دانشگاهی دارند اما از آنجا که حاضر نشدهاند استقلال خود را صرف بازیهای سیاسی و جناحی ساختار یکدست کنند، حکم اخراج آنها صادر شده است. باید دید پرده نهایی این رویاروییها قرار است به کجا ختم شود؛ بسیاری از اساتید و تحلیلگران معتقدند ساختار یکدست طی ۱۰ ماه گذشته و پس از فوت مهسا امینی در حال اتخاذ تصمیماتی است که بهطور مستقیم زندگی اقشار متوسط را تحتالشعاع قرار داده است. ادامه این روند ممکن است دورنمایی نگرانکننده را برای کشور در پی داشته باشد.
معصومه ابتکار: از دانشگاهها انتقام نگیرید
پیش از اظهارنظر انتقادی محمدرضا عارف درخصوص اخراج اساتید، سایر چهرههای سیاسی و اساتید کشور هم نسبت به این فقدان واکنش نشان دادند. معصومه ابتکار در واکنش به اخراج سریالی اساتید نوشت: «انتقام ناکارآمدی و عدم موفقیت خودتان را از دانشگاه نگیرید!» رییس اسبق سازمان حفاظت محیطزیست نوشت: لیستی از اسامی ۵۸ استاد دانشگاه منتشر شده که گفته میشود در دولت سیزدهم اخراج یا تعلیق شدهاند! شما را به خدا انتقام ناکارآمدی و عدم موفقیت خودتان را از دانشگاه نگیرید! برای رشد و اعتلای ایران به دانشگاه تراز جهانی نیازمندیم! این نحوه برخورد با دانشگاهیان در تاریخ بیسابقه است!
آذریجهرمی: برای همه است یا فقط منتقدان؟
آذریجهرمی وزیر سابق ارتباطات و فناوری اطلاعات در واکنش به اخراج برخی اساتید نوشت: این دلایل اداری ادعا شده، تنها برای قطع همکاری با اساتید منتقد دولت در دانشگاهها کاربرد دارد یا برای همه اساتید فراگیر است؟ امید است که رییسجمهور محترم در این قضایای اخیر مرتبط با اساتید دانشگاهها شخصا ورود نمایند و از تحدید محتمل گفتمان انتقادی در دانشگاهها که متوقفکننده رشد و پیشرفت کشور است، جلوگیری نمایند.
علی شریفی زارچی: حقیقت را فدای سیاست میکنند
علی شریفی زارچی، استاد دانشگاه شریف در توییتی درباره اخراج خود از دانشگاه نوشت: استناد مدیریت دانشگاه آن است که بهرغم مکاتبه در خرداد و آذر ۱۴۰۰ و شهریور ۱۴۰۱، هیچ اقدامی برای تمدید قرارداد خود انجام ندادهام. تاریخ ثبت درخواستهای ترفیع و تبدیل وضعیت را ببینید تا متوجه شوید چطور حقیقت فدای سیاست میشود. جزییات بیشتر را برای همکارانم در شریف خواهم نوشت.
محمد فاضلی: ضرورت تغییر را درک کنید
محمد فاضلی که در ماههای ابتدایی آغاز به کار دولت سیزدهم از تدریس در دانشگاه شهید بهشتی منع شده بود در حساب توییتری خود نوشت: «روندهای متعددی به سوی زوال دانشگاه بالاخص علوم انسانی و اجتماعی همگرا شدهاند، از اخراج اساتید حتی اندکی منتقد و ناهمسو تا مهاجرت استعدادها و بحران جایگزینی استاد خوب، جامعه ایران آینده، صدای این دهل نوازی را خیلی دردناک خواهد شنید.» این جامعهشناس در یک پیام توییتری دیگر نوشت: «همانگونه که بعد از چند دهه تلاش برای گزینش معلمان همسو و سختگیرانه برگزیدن معلمان، خروجی آموزش و پرورش (و ورودی دانشگاه) را مطلوب نمیدانید، گزینش استاد همسو، ساکت و محافظهکار هم انبوه دانشجوی مطلوب شما را تربیت نمیکند، ضرورت تغییر را درک کنید و منطق نهادها را دریابید.»
محمدرضا عارف: استقلال دانشگاهها خدشهدار شده است
استقلال دانشگاهها یکی از مهمترین موضوعاتی است که در روند رشد کشور باید به آن توجه شود. در حال حاضر استقلال دانشگاهها در کشورمان مورد خدشه قرار گرفته است. این خدشه بر استقلال دانشگاهها هم از سوی نهادهای خارج از محیط دانشگاه وارد شده است. نهادهایی که هیچ شناختی از فضای دانشگاه ندارند استقلال دانشگاهها را هدف قرار میدهند. مساله مهم بعدی در بحث دانشگاه، دانشجو و اساتید، جایگاه نخبگان و فرهیختگان در کشور است. طی سالهای اخیر اما این جایگاه تحتالشعاع بیتوجهی مسوولان نسبت به نخبگان قرار گرفته است. هیاتهای جذب در دانشگاهها و روند بروکراتیکی که در این هیاتها جریان دارد باعث حذف نخبگان از ساحت دانشگاهها شده است. بنابراین مهمترین دغدغه من به عنوان فردی که با این اقشار حشر و نشر دارد، موضوع جایگاه نخبگان در کشور است که سالهاست درباره آن هشدار میدهم. اساسا یکی از علل وضعیت فعلی کشور، حذف نخبگان از ساخت تصمیمگیری در کشور است. اگر نخبگان در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و… به جایگاه اصلی خود بازگردند و میدانداری کنند، بخش اعظمی از چالشهای کشور با محوریت نخبگان حل و فصل میشود. اما در حال حاضر این ضرورتها مورد توجه قرار نمیگیرند. بسیاری از نخبگان به دلیل برخوردهای سیاسی حاشیهنشین و بعضا خانهنشین شدهاند که این روند برای آینده ایران خسارتبار خواهد بود.