متهم که در زمان قتل 16 سال داشت، پس از ازدواج در افغانستان به ایران آمد و با همسر و خانواده شوهرش در ایران زندگی کرد و در نهایت تصمیم به کشتن همسرش گرفت.
یک سال پیش خبر قتل جوانی به نام رحمان به پلیس اطلاع داده شد. خانواده رحمان به پلیس گفتند که عروسشان با زبا تماس گرفت و به او گفت که رحمان را کشته است. ماموران با رسیدن به محل با جسد خون آلود رحمان مواجه شدند. این نوجوان بدون هیچ مقاومتی به مأموران گفت که شوهرش را کشته و جسد او را به دستشویی برده و خون او را شسته و سپس به خانواده شوهرش اطلاع داده است.
زیبا در تمام مراحل بازجویی مدعی بود که قتل را به تنهایی انجام داده است. پرونده تکمیل و برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. در جلسه ای که در شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، اولیای دم دم خواستار قصاص شدند.
سپس زیبا سمت گرفت. گفت: اتهام قتل را قبول دارم اما نفهمیدم چه کار می کنم. وقتی در افغانستان بودم عاشق پسری شدم و با او رابطه برقرار کردم. پدرم بدون اینکه به من بگوید شیر گرفته بود و به من داده بود به رحمان. من نمی دانستم. وقتی پدرم متوجه شد که من پسر دیگری را دوست دارم به من گفت باید این رابطه را تمام کنم، چون پول زیادی از رحمان گرفتم و خرج کردم و نمی توانم آن را پس بدهم. من نپذیرفتم، اما پدرم مرا مجبور به این کار کرد.
متهم گفت: مرا به زور به رحمان تحویل دادند و به ایران فرستادند. چندین بار عصبانی شدم و به خانه برادرانم رفتم، اما آنها از من خواستند به خانه خودم بروم و به من رسیدگی نکردند. روز حادثه با کمک یک پسر ایرانی به نام مهران شوهرم را کشتم، هرچند در قتل تنها بودم و او به من کمک کرد تا جسد را به دستشویی ببرم و خون را در آنجا بشویم. قرار بود در ازای کمک به این پسر طلاهایم را به او بدهم، اما این اتفاق نیفتاد زیرا دستگیر شدم.
پس از اعترافات دختر، قضات بند 5 دادگاه کیفری استان تهران در محل حاضر شدند و متهم را با توجه به اینکه نوجوان بوده و نبوده، به 5 سال حبس تعزیری، دیه و تبعید از ایران محکوم کردند. قداست را بشناس از عمل انجام شده