به گزارش مانیبان، روزنامه هم میهن نوشت: خروج از برجام در اردیبهشت 1396 بلایی بود که ترامپ بر سر روحانی آورد و سخت ترین قفل سیاست خارجی ایران را باز کرد و بندهای تحریمی را تا حد زیادی حذف کرد. از کار افتاد. توافق هسته ای مثل گوساله ای بود که دل صاحبش را کباب کرد تا تبدیل به گاو شود و وقتی زمان دوشش فرا رسید، مخالفان داخلی سطل را زیر و رو کردند و ترامپ گلویش را برید و سرنگونش کرد.
شاید روحانی و همراهانش این همه بدشانسی را که سرنوشت برایشان در نظر گرفته بود باور نداشتند. به خصوص زمانی که آنها تازه از فاجعه ترامپ بهبود می یافتند که سیل سال 2018 در سراسر کشور آمد و پس از آن، فاجعه وحشتناک تری مانند کرونا آمد. فاجعه ای که تمام مرگ، درد و اشک را به همراه داشت. حداقل یک فایده برای روحانی، ایران و ایرانی ها به همراه داشت: از ادامه ریاست جمهوری ترامپ جلوگیری کرد.
او را در پاییز 2020 (1399) برکنار کرد. اگرچه همزمانی پایان دولت ترامپ با ماه های پایانی دولت روحانی و موقعیت شکننده آن که عملاً با بلوک اصلی قدرت در تضاد بود و پس از حوادث دی ماه 1395 و آبان 1397، حمایت اجتماعی از وی نیز به همراه داشت. ناپدید شد، عملاً امکان وجود دارد و فرصت بازگشت برجام به جوی به روحانی واگذار نشد.
این گونه است که روحانی هنوز با گذشت بیش از سه سال از پایان حکومتش، به نوعی خود را بدبخت ترین رئیس جمهور ایران می داند که اسیر ترامپ/کرونا شده است. اما حالا که 100 روز از روی کار آمدن رئیس حرفه پزشکی می گذرد، احساس می کند بدبخت تر از او وجود دارد. مسعود مزیکیان که از زمان تصدی مسئولیتش حتی یک شب هم استراحت نکرده است.
شب اول با ترور اسماعیل هنیه رهبر حماس گذشت و فردای آن روز ایران وارد سطح تنش خارجی شد که پس از جنگ ایران و عراق بی سابقه بود. بنابراین صد روز اول حکومت پزشکی را باید روزها و شب های وحشت دانست. شب هایی که چشم ها نمی خوابند تا بدانند از حمله طرفین خبری می شود یا خیر. و روزهایی که عملاً تمام فعالیت های کشور در انتظار مشخص شدن روند و جهت وقایع معلق بود. ممکن است یک سوال در ذهن هر کسی ایجاد شود: آیا جنگ بود؟
این وضعیتی است که پزشکان خود را در آن گرفتار می بینند. وضعیتی به قدری معلق و بلاتکلیف که شاید بازگشت ترامپ یک فاجعه نباشد، بلکه نوری در انتهای تونل باشد. در واقع کار پزشکان و دولت آنها آنقدر در وسط جنگ و صلح گیر کرده است که کاهش تنش و نرفتن به جنگ برای پزشکان و حامیان آنها در اولویت است.
اما حتی اگر تصمیم ایران برای رویارویی با آمریکا و اسرائیل همچنان مبتنی بر استراتژی اعلام شده «بدون جنگ، بدون مذاکره» باشد. از سوی دیگر، نتانیاهو وجود دارد که بقای خود را در گرو گسترش جنگ و به قول خودش «ضربه به سر اختاپوس» می داند. راست افراطی اسرائیل این تصور را دارد که پس از حماس و حزب الله، فرصت و بهانه لازم را برای تعیین نقش ایران به دست آورده است.
البته جنگ با ایران را نمی توان با دیگر حملات و نبردهای اسرائیل مقایسه کرد. اما حتی اگر جنگی رخ ندهد و اوضاع تنها در آستانه تنش باقی بماند، ادامه وضعیت «نه جنگ، نه صلح» اداره کشور را با چالش جدی مواجه خواهد کرد و دولت را از پیشبرد برنامه های توسعه و اصلاحات باز می دارد. و حتی حل مشکلات روزمره؛ همان دولتی که برخلاف ادعای کاهان، 9 اسب زین شده را از دولت قبل به ارث برده بود. بلکه او با شرایطی مواجه است که روحانی از زمانی که کارش را در سال 2012 آغاز کرده، سختتر میداند.
روحانی زمانی که دولت محمود احمدی نژاد را در دست گرفت، درگیر تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد در خارج از کشور و در بالاترین سطح درگیری بین نخبگان سیاسی پس از انتخابات 2018 بود، اما روحانی این شرایط را به سختی شرایط کنونی ندانست پزشکان و دولت چهاردهم جای تامل و شنیدن سخنان او را دارد، آن مقام عالی دولت در سال 1391 که میراث احمدی نژاد را با گوشت و پوست خود درک کرد.
اما چرا و چگونه روحانی شرایط اولیه پزشکان را سخت تر از زمان خود می داند؟ در داخل، احمدی نژاد احتمالاً میراثی برای روحانی به جا گذاشته است. حداقل این ویژگی را داشت که در دو سال آخر دولتش در چشم بلوک قدرت به مهره سوخته و «حلقه انحراف» تبدیل شده بود. از این رو، زبان روحانی و حتی سایر نامزدهای انتخابات 1392 در نقد و انکار وضعیت موجود باز بود و پس از تشکیل دولت خود توانست آنچه را که واقعاً به ارث برده بود و حداقل در دو سال ابتدایی آن اعلام کند. ، بخش مهمی از کمبودها و چالش هاست. باید به آنچه از دولت قبل دریافت کرده اید مراجعه کنید که در بسیاری از موارد مورد قبول مخاطبان بوده است.
سخنان صریح روحانی علیه احمدی نژاد و یارانش چه در زمان انتخابات و چه در دفتر ریاست جمهوری او، عملا یکی از موتورهای محرک دولت دوازدهم بود که به تقویت انسجام و تشویق پیروانش کمک کرد و در عین حال، توجیه لازم برای طلب صبر و کاهش سطح توقع جامعه از دولت. این در حالی است که مسعود وارث پزشکان دولتی است که عملکرد و سمتهایشان هیچگاه مورد انتقاد و رد علنی بلوک اصلی قدرت قرار نگرفت و از سوی دیگر مرگ رئیسش کل دولت را در هالهای مقدس قرار داده است. زیر سوال بردن عملکرد وی توسط مقامات دولت جدید با هجمه تبلیغاتی گسترده و حتی فشار سیاسی همراه است.
همانطور که در هفته های اخیر مسائل خاصی مانند سیستم نان و آرد، تعداد خانه های ساخته شده و از همه مهمتر وضعیت مخازن سوخت خودروها و نیروگاه ها در زمان واگذاری دولت، از جنبه فنی و آماری بالا می رود. سطح موضوع تا حد «تخریب دستاوردهای رئیس جمهور شهید». بنابراین دست پزشکان و دولتمردان او در سال 1403، برخلاف روحانی در سال 1392، حتی برای بیان و گزارش آنچه از دولت گذشته دریافت کرده، بسته است. اگر بخواهید عملکرد دولت قبل و وزرا و مسئولان آن را زیر سوال ببرید و عده ای را معرفی کنید که به قول سیدابراهیم رئیسی «عمل» را به دستگاه قضایی واگذار کرده اند تا به پرونده و تخلفات و کم کاری هایشان رسیدگی کند. ?
اما این تنها سختی 1403 پزشک در مقابل 1392 روحانی نیست. اگر با محدودیت انتقاد از دولت قبلی و میراث آن مواجه هستید؛ او در خارج از کشور درگیر ستیزه جویی نامحدود است. این نیروی ستیزه جو، نتانیاهو و متحدان راست مبارز و رادیکال حاکم بر اسرائیل است که به نوعی فضای پس از 7 اکتبر را فرصت و امکانی برای بقا و تثبیت خود در قدرت و فراتر از آن برای رسیدن به قدرت می داند. هدف آخرالزمانی بزرگ به حقیقت پیوست. رویاها و تلاش برای آشتی دادن آنها با ایده آمریکا در مورد “خاورمیانه جدید” نیز ارتباط برقرار خواهد کرد.
این در حالی است که در سال 2012 روحانی نه با مبارزی مانند نتانیاهو، بلکه با سیاستمداری میانه رو مانند باراک اوباما روبرو بود و مهمتر از آن برای حل مسئله تحریم ها، باید تابوی مذاکره با آمریکا را می شکست. بیشتر «شیطان بزرگ» در ادبیات انقلابی است و نه به این دلیل که اسرائیل که وجودش نامشروع خوانده می شود و نابودی آن جزو شعارها و آرمان های اصلی است.
بنابراین، در خارج از کشور، پزشکان با چالش بسیار پیچیده تری نسبت به روحانی در ابتدای کار خود روبرو هستند. این پیچیدگی به حدی است که در شرایط کنونی، انتخاب ترامپ که مهم ترین تهدید برای دولت روحانی بود، آن را پایین آورد. این به فرصتی برای کاهش تهدید اسرائیل و کاهش خطر جنگ تبدیل شده است. گویی ترامپ این بار نقش افعی جهنمی را بازی می کند که مردم از ترس مارهای سمی و درنده تر به او پناه می برند. آیا باید دید پزشکان می توانند کل ساختار سیاسی را با استراتژی اجماع خود برای اتخاذ چنین سیاستی گرد هم آورند؟ سپس؛ او در سال 2012 کاری بزرگتر از روحانی انجام داده است. این بار ایران باید نه از سایه جنگ، بلکه از لبه جنگ بیرون بیاید…