مینی سریال «حیثیت گمشده» بی نقص و عیب نیست اما در مجموع موفق عمل کرد. مهدی حسینینیا بازیگر اصلی این سریال است.
به گزارش اسمارتک نیوز به نقل از برترینها؛ مینی سریال «حیثیت گمشده» به کارگردانی سجاد پهلوان زاده با یک پایان کوبنده به انتها رسید. سریالی که میشد در آن پیشرفت کارگردان را در ساختار و روایت قصه به نسبت کار اولش «سقوط» به وضوح دید.
«حیثیت گمشده» آرام شروع شد، توفانی ادامه یافت و در اوج به پایان رسید. این سریال داستان مردی به نام امیر (مهدی حسینی نیا) را روایت کرد که بعد از مرگ همسر دنبال یافتن حقیقت می رود و زندگی اش این گونه دستخوش تغییر می شود.
امیر مردی است از طبقه فرودست جامعه که زندگی عاشقانه ای با هاجر (بهاره افشاری) آغاز می کند. فقر و عدم توانایی در فرزندآوری روی این رابطه سایه می افکند و فاصله زوجین روز به روز بیشتر می شود.
هاجر در حین تامین تریاک پدرش به یک باند توزیع مواد مخدر برمی خورد و تصمیم می گیرد خود نیز ساقی شود. طمع اما او را از خرده فروشی به سمت فروش کلان مواد مخدر می کشاند. این ها اطلاعاتی است که امیر بعد از مرگ همسر بدست می آورد؛ همزمان به او شک خیانت دارد و در پی این است که بداند جنین مرده در شکم هاجر واقعا از نطفه خودش است یا نه.
این همه مصائب امیر نیست؛ او به دلیل عدم خوشبختی خواهرش تهمینه (الناز حبیبی) با فرشاد (امیر نوروزی) در رنج و عذاب است… .
به بهانه پایان پخش این سریال اجزای مختلف آن را آنالیز و بررسی کردهایم.
قصهای تمیز با فیلمنامهای شُسته و رُفته
احمد سلگی سابقه تئاتری دارد و در نمایشهای خود نشان داده جغرافیای جنوب شهر را می شناسد و با خلق و خوی آدم های این طبقه آشنا است. او فیلمنامه ای شسته و رفته نوشت که زوائد آن کم بود و همین را میتوان یکی از دلایل ریتم خوب «حیثیت گمشده» دانست.
قهرمان سازی دیگر امتیاز فیلمنامه احمد سلگی است که در قامت شخصیت امیر به بار نشست. نگاه آسیب شناسانه به موضوع فقر و اعتیاد دیگر مساله مهم فیلمنامه محسوب می شود و مهمتر این که روایتی بدون شعار داشت.
سریال بدون داد و فریاد مساله تبعیض طبقاتی، کینه خانوادگی و … را بیان کرد.
فضاسازی درست و باورپذیر
«حیثیت گمشده» داستان خود را مستند گونه روایت کرد. برخی موارد مثل باند قاچاق کودک ، خانه پدران معتاد، جغرافیای مختلف شهر و … برغم این که برای «همه» تجربه نشده اند اما ملموس بودند.
این اتفاق حاصل طراحی صحنه و لباس، فیلمبردای و مواردی از این دست است که مخاطب را در فضایی باورپذیر قرار می دهد. استفاده از رنگ سرد و گرم بسته به درام سریال تمهیدی بود که به این منظور کمک کرد.
حتی در سکانس مهمانی های اعیانی این حس بدرستی ایجاد می شد و برای نخستین بار حتی نمایی از رقص دونفره! در گوشه قاب به چشم آمد.
درباره بازیگران؛ ترکیب بیستاره، اما موفق
گروه بازیگران «حیثیت گمشده» ستارهای نداشت، اما ترکیب خوب و هوشمندانهای داشت. مهدی حسینینیا به عنوان بازیگری که اخیرا با «میخواهم زنده بمانم»، «یاغی» و «رهایم کن» در مرکز توجهات مخاطبان بوده، نقش اصلی سریال را برعهده داشت.
بهزاد خلج با مجموعه پربیننده «پوست شیر» خاطره خوبی از خود در ذهن مخاطبان به جای گذاشته، امیر نوروزی با «میخواهم زنده بمانم»، «مردم معمولی» و «روزی روزگاری مریخ» به چهره آشنایی برای مخاطبان تبدیل شده بود.
ستاره پسیانی، الناز حبیبی و مهدی زمینپرداز نیز بازیگران شناختهشدهای بودند و درنهایت حضور آنها کنار یکدیگر، ترکیبی جدید و غیرتکراری را شکل داده بود.
بازی خوب بازیگران به ویژه مهدی حسینینیا و امیر نوروزی یکی از برگهای برنده «حیثیت گمشده» است.
پایانبندی غیرتکراری و متفاوت
پایانبنــدی حیثیت گمشــده مــورد توجه اغلب مخاطبان قرار گرفته. آنها اشــاره کردهاند که انتظار انتحار تهمینه را نداشتند. برخی اما مدعیاند که از نقشه خواهر امیر بو برده بودند! آفرین به ذکاوتشان.
مهم این است که حیثیت گمشده یک داستان همراهیبرانگیز تعریف کرد و بدون شــعار و همراه با تعلیق و غافلگیری به پایان رسید. تعداد سریالهای ایرانی با پایان متفاوت و قابل قبول زیاد نیســت و این نگرانی درباره ســریال حیثیت گمشده هم وجود داشت.
شوک آخر سریال هرچند تلخ اســت اما از یک واقعیت خبر میدهد. این پایان از قضا با کاشــتهای مفهومی داستان همخوان اســت و توجه مخاطب را بیش از پیش به خود معطوف میکند.
برخی نیز توقع داشتهاند که باید همه نقشههای تهمینه در قالب تصویــر و نه صرفا دیالوگ نمایش داده میشــد. این نقد قابل تامل اســت و اگر چنین میشد کیفیت حیثیت گمشــده چند پلــه بالاتر میرفت.
در همین مقدار هم دومین ســریال سجاد پهلوانزاده با وجود برخی ضعفها قابل اعتناست و حالا توقع از او بالاتر رفته.
این کارگردان جــوان و باانگیزه و نیز احمد ســلگی به عنوان یک فیلمنامهنویس تازهنفس در ادامه راه چه خواهند کرد؟