مهم ترین ویژگی محمود حکیمی تنهایی او بود. حکیمی با همه ارتباطات گسترده و تواضع و شیوایی شدیدش عمیقا تنها بود. جریان های ادبیات کودک از دهه 1940 تا کنون، اگنوستیک یا ضد دین یا دین فروش بوده اند. و او هیچ کدام از این چیزها نبود. و این سه گروه دست از ظلم بر او برنداشتند. درباره یک نویسنده با دو کتاب کتاب تحلیل و ستایش نوشتند، اما او را با ده ها کتاب ندیدند، تاریخ ادبیات دوره پهلوی را نوشتند و محبوب ترین و محبوب ترین نویسنده زمان را ندیدند. . صد کلاه با نمد از ادبیات دینی بافته شد و ده ها موسسه و جشنواره ساخته شد اما مهم ترین نویسنده ادبیات دینی کودک در تاریخ کشورمان تکذیب شد. در مجالس، جشن ها، مؤسسه ها، جشنواره ها، نمایشگاه های بین المللی و… می خوردند، می آشامیدند، جمع آوری می کردند و صدها جایزه به همفکرانشان می دادند، اما محبوب ترین نویسنده این عرصه را نادیده می گرفتند و نادیده می گرفتند.
دانشگاهیان روش گرا و علمای تهی فکر، مانند روشنفکران سطحی و مدعی، مانند سیاستمداران ریاکار و بی خدا، مانند نویسندگان ایدئولوژیک، در این رویکرد انکار یکسان بودند.
مکلاحیان فکلی او را ملا مخفی و مؤمنان او را عامی می نامیدند.
حکیمی نماد و مظهر روشنفکری دینی دهه 40 و نهضت آزادی در ادبیات کودک ما بود. گویی بازرگان، طالقانی و یدالله سحابی نویسنده کودک شده اند.
طبیعی بود که چپ ها، مارکسیست ها، چریک ها، سلطنت طلب ها و ناسیونالیست ها، شوونیست ها و قوم شناسان، کسانی که هنر را برای هنر دوست دارند و اخلاق و آرمان ها را حذف می کنند، فرقه سیاسی به ظاهر مسلط اسلامی و طرفدار آپارتاید و تطهیر هستند. دشمنان مدارا و منکران. از عرفان و بسیاری از گروه های دیگر که او را نمی پسندید و موقعیت منحصر به فرد خود را انکار می کرد.
شکی ندارم که حکیمی و آثارش خالی از عیب نبودند، اما میدانم که او با صداقت، تواضع، بدون مرز و با جدیت، حسن نیت، پیگیری و استقامت در طول زندگیاش نوشته است.
سفرت به سلامتی استاد حکیمی ان شاءالله به خوبی که دوستش داشتی.