انسان با استفاده از هوش معنوی می تواند راه درست زندگی خود را پیدا کند. با استفاده از هوش معنوی میتوان به هدف های بزرگ خود در زندگی دست یافت.
هوش معنوی چیست؟
تعریف هوش معنوی چیست؟ این سوالی است که در این قسمت قصد داریم به طور کامل به آن پاسخ دهیم. در واقع هوش معنوی توانایی است که به ما کمک میکند تا قدرت داشته باشیم رویا پردازی کرده و برای رسیدن به رویاهای خود تلاش کنیم.
هوش معنوی یا SQ در واقع زمینه ساز تمام باورهای ما است و باعث میشود ما در مورد مسالهای سوال سازی کرده و یا با استفاده از این هوش در زندگی خودمان تغییراتی اعمال میکنیم.همچنین با توجه به جایگاهی که داریم و ارزش آن شروع به حل مشکلات خود میکنیم. این هوش به ما کمک میکند بتوانیم به زندگی خود و فعالیتهایمان معنا بخشیده و اعمال خود را اعتبار سنجی کنیم. همچنین میتوانیم به کمک آن بهترین مسیر را انتخاب کرده و زندگی خود را در جهت آن پیش ببریم.
ویژگی افرادی با هوش معنوی چیست
فواید هوش معنوی چیست؟ خوب است نسبت به افرادی که دارای هوش معنوی بالایی هستند شناخت داشته باشیم. شاید شما بخواهید بدانید آیا هوش معنوی دارید یا خیر. در ادامه فواید هوش معنوی را برای شما بیان میکنیم.
- این افراد در هنگام سختی ها و بروز مشکلات می توانند مقابله کرده و از قدرت ذهن کافی برخوردارند. همچنین اگر علاقه دارید می توانید مقاله خواندن ذهن دیگران را مشاهده نمایید.
- این افراد خودآگاهی بالایی دارند.
- این افراد خود را دارای حس درونی می دانند که آن ها را راهنمایی می کند.
- این افراد از شکست و ناکامی ها کسب تجربه می کنند.
- به سختی زندگی به چشم یک فرصت نگاه می کنند.
- به هر قیمتی حاضر نیستند با جماعت یک رنگ شوند و بر نظر خود استوار هستند.
- برای هر اتفاقی می خواهند بدانند چرا رخ داده.
- به سجایای اخلاقی بسیار اهمیت می دهند.
- بر خودشان و رفتارهایشان کنترل کافی دارند.
- انعطاف پذیری بالایی دارند.
اهمیت و ضرورت هوش معنوی چیست
هوش معنوی یکی از هوشهای نه گانه مانند هوش هیجانی انسان است که از اهمیت و ضرورت بسیار بالایی برخوردار است افرادی که این هوش را دارند توانایی بسیار بیشتری نسبت به سایر افراد دارند. هوش به انسان کمک میکند تا نسبت به اتفاقات بیرونی اطلاع یافته و به آگاهی فرد منجر میشود. در واقع هوش معنوی روحیات درونی فرد را به محیط بیرونی وصل میکند و از این نظر از اهمیت بسیار بالایی برخودار است.
افرادی که هوش مصنوعی بالایی دارند معمولا توانایی برقراری عدالت را داشته و با افراد رفتار دلسوزانه تری دارند. با استفاده از این هوش افراد واقع بین بوده و هر چیزی را آن طور که هست میبینند. بیشتر رهبران جهان از این هوش بهره مند بودهاند و با توجه به آن توانستهاند به جایگاه های خوبی برسند و سختیها را تحمل کنند از این رو اهمیت و ضرورت هوش معنوی بر هیچ کس پوشیده نیست.
اصل های مهم هوش معنوی
در ادامه قصد داریم چند تا از اصل های مهم هوش معنوی را بیان نماییم:
خودآگاهی
اولین اصل خودآگاهی است که میتواند به تقویت هوش معنوی نیز کمک کند. این اصل با خودآگاهیِ احساسی گلمن متفاوت است که به این اشاره دارد که بدانیم در هر لحظه چه احساسی داریم. خودآگاهی معنوی به معنای درک کردن چیزی است که برایش اهمیت قائلم، برایش زندگی میکنم و برایش میمیرم؛ یعنی در حین احترام گذاشتن به دیگران، به معنای واقعی کلمه زندگی کنم. واقعی بودن در این مسیر اساس ارتباطی حقیقی با خویشتنِ عمیقترِ خود است که به ما اجازه میدهد آن را به دنیای بیرونیِ کنشها وارد کنیم.
خودانگیختگی
خودانگیخته بودن صرفا به معنای انجام کاری از روی هویوهوس نیست، بلکه به رفتاری اشاره دارد که به وسیلهی خودانضباطی، تمرین و خودلگامی جنگجوی هنرهای رزمی به دست میآید. خودانگیخته بودن به معنای کنار زدن همهی تجربیات خود، مانند مشکلات دوران کودکی، تعصبات، پنداشتها، ارزشها و فرافکنیها و همچنین به معنای این است مسئول زمان حال باشیم. از آنجایی که واژهی spontaneity (خودانگیختگی) ریشهای همانند واژهی لاتین responsibility (مسئولیت پذیری) دارد، معنای پذیرش مسئولیت برای کارهای زمان کنونی را نیز میدهد. بهکارگیری این اصل در زندگی میتواند به تقویت هوش معنوی کمک کند.
چشمانداز/ ارزشمحور بودن
حال که توضیح دادیم هوش معنوی یا SQ چیست و چه مفهومی دارد ، در ادامه به ارزشمحور بودن که یکی از اصول هوش معنوی است میپردازیم. چشم انداز استعداد دیدن چیزی است که به ما الهام میبخشد و فراتر از چشم انداز شرکتها یا چشماندازی برای توسعهی آموزشوپرورش است. چشمانداز به دنبال پاسخ به سؤالاتی بزرگتر و سختتر است، مانند: «چرا انتظار داریم دنیا خواهان محصولات ما باشد؟» یا «کودکانمان را با چه هدفی آموزش میدهیم؟»
وقتی پسرم ۵ سال داشت، مرا با سؤالی متعجب کرد: «مامان، چرا من یه زندگی دارم؟» ماهها طول کشید تا به پاسخ مناسبی برسم. قطعا انتظار داشت بگویم «تا بتونی فردی ثروتمند یا دکتر بشی»؛ درعوض، به او گفتم که «تو یه زندگی داری، پس میتونی دنیا رو بهتر از زمانی که پیداش کردی ترک کنی. تو یه زندگی داری، پس میتونی تفاوتی ایجاد کنی.» نمیدانم در پنجسالگی چه چیزی از آن پاسخ دریافت کرد، اما اکنون دانشجوست و بهتازگی همان بحث را با هم داشتیم. «مامان، باید برم دانشگاه؟ چی بخونم؟ یه کم گیج شدم.» و دوباره به او گفتم: «ببین دلت چی میگه. به اون چیزی که مامان و بابا میخوان انجام بدی، فکر نکن. کاری که دوست داری رو انجام بده. ولی با هر کاری که میکنی، تغییری ایجاد کن.» این همان زندگیای است که با چشمانداز و ارزشها پیش میرود.
کلنگری از اصول هوش معنوی
کلنگری در فیزیک کوآنتوم به سیستمهایی اشاره دارد که به اندازهای یکپارچه هستند که هر بخش به کمک سایر بخشها معنی پیدا میکند. همین طور که اینجا در این اتاق، که یک سیستم است، ایستادهام، لحن صدایم و کلماتی که اَدا میکنم تا حدودی از طریق صحبت کردن با شما شکل میگیرند و شما هم تا حدودی به من پاسخ میدهید. ما امروز صبح و موقعی که با هم هستیم، برحسب نظرات یکدیگر تعریف میشویم. آنچه میاندیشم و احساس میکنم و برایش ارزش قائل میشوم، بر کل دنیا تأثیر میگذارد. کلنگری مشارکت را در پی دارد، چراکه میدانید همهی شما نقشی در یک سیستم مشابه دارید، پس مسئولیت آن نقش را بر عهده میگیرید. کمبود کلنگری رقابت را در پی دارد که به تفرقه میانجامد. ما برای تعاملاتی مؤثرتر نیازمند مشارکت و حس وحدت هستیم.
وقتی کسی با من مخالفت میکند، به معنای واقعی کلمه باعث میشود که نورونهای جدیدی درون من رشد کنند.
همدردی
همدردی که یکی از اصول SQ است به تقویت هوش معنوی نیز کمک میکند. در زبان لاتین compassion (همدردی) به معنای «هماحساس بودن» است. من احساسات شما را فقط درک یا قبول نمیکنم، بلکه آنها را حس میکنم. انجام این کار با شخصی که به شما آسیب رسانده، کار سختی است. آیا میتوانید درد و ناکامی پشت رفتار وی را درک کنید؟ مجبور نیستید اجازه دهید که با شما آنگونه رفتار کند و اغلب باید بجنگید. اما با همدردی بجنگید، با درک کردن و داشتن دانش دربارهی دشمنتان.
ستایش تمایزها از اصول هوش معنوی
حال که توضیح دادیم هوش معنوی یا SQ چیست و چه مفهومی دارد ، در ادامه به ستایش تمایزها که یکی از اصول هوش معنوی است میپردازیم. همدردی به شکلی قوی با اصل تمایز مرتبط است. سازمانهای بسیاری برنامههایی را برای نشان دادن توجه به تمایز پیشنهاد میدهند که شامل مواردی مانند قرار دادن زنی نمادین (token woman) در هیئتمدیره برای حفظ ظاهر، یا اطمینان از حضور درصد خاصی از گروههای قومی در نیروی کار هستند. اما منظور من چیزی دیگر است. ما اختلافاتمان را ستایش میکنیم، زیرا به ما میآموزند که چه چیزی مهم است.
سنم که بیشتر شد، جزئی از خانوادهی بزرگی بودم و هر جشن شکرگزاری و کریسمس را دور هم جمع میشدیم. ما ترکیبی از جمهوریخواهان و دموکراتها، کاتولیک و پروتستانها به همراه تعدادی یهودی بودیم. هرکس عقاید محکمی را برای بیان کردن داشت؛ سپس مادرم قانونی را برای این مراسم مشخص کرد مبنی بر اینکه میتوانستیم دربارهی هرچیزی، غیر از سیاست و مذهب، صحبت کنیم. اما در هر تعطیلاتی که مشتاقانه شروع به خوردن بوقلمون میکردیم، همهی این قوانین را میشکستند. با دادوفریاد افراد و صدا زدن نام یکدیگر جنجالی به پا میشد. عمه وِرا (Aunt Vera) همیشه میز غذا را با گریهوزاری ترک میکرد و مادرم نیز همیشه واهمه داشت. من از آن لذت بحث میبردم. مهدکودک من همین بود، مهدکودک مناظره و گفتوگو. به من آموخت که این حالت فقط در جایی وجود دارد که گروه پرانرژی است. اشتیاق خانواده و توانایی ما در یادگیری از همدیگر در تفاوتهای ما نهفته بود.
وقتی کسی با من مخالفت میکند، به معنای واقعی کلمه باعث میشود که نورونهای جدیدی درون من رشد کنند. مجبورم مغزم را دوباره سیمکشی کنم، فرضیاتم را به چالش بکشم و ارزشهایم را زیر سؤال ببرم. من میآموزم. وقتی یک گروه مشکلات تفرقهانگیز و دردناکی را تجربه میکند، برخی مردم از خود چنین میپرسند: آیا جرئت مقابله با تجربیات را داریم؟ آیا ما را از هم جدا نخواهند کرد؟ آیا نباید اختلافاتمان را کنار بگذاریم و ببینیم که بر سر چه چیزی توافق داریم؟ قطعا نه.
برای تقویت هوش معنوی خود باید بتوانید تفاوتها را ستایش کنید. حس درد را با بیرون کشیدن از درونتان از بین ببرید. این همان وقتی است که تعاملات ما مملو از اشتیاق و انرژی هستند. متوجه خواهید شد که اگر تعامل را در محیطی گفتوگومحور انجام دهید، به ظرفی تبدیل میشود که توانایی ذخیرهی تمام تمایزات و اجازهی ظهورشان را در قالب چیزی جدید دارد. گروه بی تمایز گروهی بی انرژی است. ستایش تمایز یعنی سپاسگزارم که مرا عمدا اذیت میکنید، چراکه باعث تفکر و رشد من میشوید.
بیتعلقی به زمینه
بیتعلقی به زمینه که یکی دیگر از اصول هوش معنوی است، اصطلاحیست در روانشناسی به معنای «ایستادن در مقابل جمعیت»؛ به این معنا که حتی مایلم برای آنچه باور دارم، از دید اطرافیان محبوب نباشم؛ یعنی پس از اینکه با دقت گوش دادم که دیگران چه میگویند، مشتاقم بهتنهایی رو به جلو پیش بروم.
هوش معنوی و مدیریت
تاثیر فوق العاده هوش معنوی بر متغیرهای مهم مدیریت همچون رهبری، انگیزش، خودکنترلی، قابلیت تغییر، ارتباطات، عملکرد و … و نیز ارتباطش با دیگر انواع هوش سبب می شود معنویت و هوش معنوی به یک موضوع مهم در حوزه مدیریت و سازمان تبدیل شود. همچنین اگر علاقه دارید می توانید مقاله راهکار مدیریت زمان را مشاهده نمایید.
مدیرانی که دیدگاه معنوی دارند، نسبت به تغییر، پذیراتر و به دنبال هدف و معنا برای سازمان خود هستند. اهمیت اتصال به یک کل بزرگتر را می فهمند، ادراک و بیانی فردی از معنویت خود دارند. این افراد از ذهنیت وفور برخوردارند یعنی باور دارند که منابع کافی برای همه وجود دارد و نیاز به رقابت نیست.
در نتیجه افراد راحت تر به یکدیگر اعتماد می کنند، اطلاعات و کارشان را به مشارکت می گذارند و با همکاران و اعضای گروهشان هماهنگ می شوند تا به اهداف نهایی خود برسند. افراد در سلسله مراتب سازمان هایی که گرایش معنوی دارند، برای توانمندسازی یکدیگر تلاش می کنند. در موقعیت های تعارض از راهبردهای همکاری برد – برد استفاده می کنند.مدیر معنوی در برخورد با موقعیت ها به جای مداخله در امور، به ایجاد بصیرت می پردازد؛ به جای کنترل، اعتماد می کند و به جای مطرح کردن خود، فروتنی نشان می دهد. مدیر معنوی بر ارزش های اخلاقی مثل صداقت، درستی، آزادی و عدالت تاکید دارد. او هویت اخلاقی کارکنان خود را بهبود داده و تعهد عمیقی در آنان ایجاد می کند و بین آنها روابط سازنده را حاکم می سازد.
مدیر معنوی بر توسعه فردی، تصمیم گیری مشترک، و کمک به خودشکوفایی تاکید دارد. اگر ارزش های اصلی اش مورد تهدید قرار گیرد، به جای تطبیق با عقاید و افکار دیگران، آنها را به چالش می کشد تا به نتیجه والا برسد. مدیر معنوی اجازه نمی دهد مقام و موقعیت ذهن او را درگیر سازد، زیرا ذهن همواره با این تهدید روبرو است که توسط موقعیت ها و حاشیه های به ظاهر مهم به گروگان گرفته شود.مدیر معنوی به جای هدایت شدن توسط موقعیت، خودش موقعیت را خلق و هدایت می کند.
امروزه روانشناسان بر این باورند که موفقیت نهایی یک سازمان بزرگ به هوش معنوی مدیران و کارکنان آن بستگی دارد هر چند که هوش عقلانی و هوش عاطفی نیز تا حدی این موفقیت را تضمین می کند. آنها معتقدند تشویق معنویت در محیط کار می تواند منجر به افزایش خلاقیت، صداقت و اعتماد، حس تکامل شخصی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی، مشارکت شغلی، اخلاق و وجدان کاری، انگیزش، عملکرد و بهره وری بالا شود. یک مدیر معنوی قادر می شود طوری سازمان خود را به موفقیت برساند که همه مشتریان، کارکنان و افراد جامعه از آن منتفع شوند.
رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی
با آنکه هوش هیجانی و هوش معنوی به دو ظرفیت مختلف در انسان اشاره میکنند اما عقیده بر این است که این دو به یکدیگر وابسته هستند. هوش هیجانی ما را قادر میسازد تا بتوانیم احساسات خود را شناخته و آن را به صورت مطلوبی ابراز و اداره کنیم و در شناخت و درک هیجانات دیگران و دیدن چشم اندازشان به ما کمک میکند. باور بر این است که به حداقل، کمی هوش هیجانی نیاز است تا بتوان یک سفر معنوی را آغاز کرد. اما وقتی که رشد هوش معنوی آغاز شد، هوش عاطفی هم بسیار تقویت میشود، در واقع آنها به طور مثبت یکدیگر را تقویت میکنند.
آنچه که بین هوش عاطفی و معنوی تفاوت قایل میشود این است که هوش هیجانی ما را نسبت به حالت هیجانی گروه، رویدادها و ارتباطات حساس میسازد و هوشمندی معنوی به کشف عقل و حکمت در امر مسایل احساسی و شعوری میپردازد.
هوش بالای معنوی به ما کمک میکند در حالی که آرامش بیرونی را بدون توجه به شرایط حفظ میکنیم بتوانیم به نحوی هوشمندانه و عاقلانه عمل کنیم. یک توانایی ذاتی در انسان است که مانند هر هوش دیگری می بایست رشد یابد. به عبارت دیگر همه ما با توانایی در تکامل این ظرفیت هوشی متولد میشویم اما گروه کمی از ما از آن استفاده میکنیم در حالی که بهره و سود آن بسیار است.
مولفه های روانشناسانه هوش معنوی چیست
رواشناسان مولفه های بسیار را برای هوش معنوی در روانشناسی در نظر گرفته اند که از جمله آنها میتوان به مواردی نظیر: ادراک مستدل، عقل شهودی، آگاهی از خواسته ها و نیتهای خود، داشتن قدرت متمرکز، داشتن آرامش بیرونی و درونی، داشتن بصیرت در کارها، خیرخواهی، انسانیت و فضیلت، خردمندی، بخشندگی، دلسوزی، تعهد، وقار، عشق و فداکاری و … اشاره نمود.
برخی از روانشناسان افرادی با خودآگاهی، کلی نگری، مستقل، مقاوم در برابر سختی ها و خودجوش بوده و همچنین افرادی که از حوادث فرار نمیکنند و سعی میکنند بهترین تصمیم را بگیرند و همچنین افرادی که توانایی ابراز عشق خود را دارند و شادی را برای زندگی انتخاب میکنند را افرادی با هوش معنوی بالا میدانند. این افراد هنگامی که اتفاقی رخ میدهد ابتدا آن را بازبینی کرده و با بصیرت و اعتماد به جای کنترل سعی میکند با فروتنی کار خود را پیش ببرید.
رابطه مدیریت و هوش معنوی چیست
هوش معنوی بر متغیرهای مدیریت تاثیر زیادی دارد. هوش معنوی بر پارامترهایی مانند رهبری، انگیزه، داشتن ارتباطات، توسعه فردی و … در مدیریت اثر گذار است و این مساله موجب اهمیت و پررنگ شدن آن در قسمتهای سازمانی و مدیریتی شده است. همچنین اگر علاقه دارید می توانید مقاله روش های ایجاد انگیزه را مشاهده نمایید.
داشتن هوش معنوی به مدیران کمک میکند که میتوانند به یک مجموعه بزرگتر وصل شده و منابع کافی و لازم برای همه افراد وجود دارد و لازم نیست برای رسیدن به اهداف خود رقابت کنند و در نهایت این افراد ذهن بسیار قوی دارند. در نتیجه هوش معنوی افراد در یک سازمان راحتتر به هم اعتماد کرده و با هم به تبادل اطلاعات میپردازند و همگی برای رسیدن به نتیجه نهایی تلاش و همفکری میکنند در یک کلام در این سازمان ها طرز فکر برد برد حاکم است و همگی برای موفقیت یکدیگر تلاش میکنند.
مدیری که از هوش معنوی برخوردار است با بصیرت و اعتماد به سازمان خود پرداخته و برای ارزشهای اخلاقی نظیر صداقت و عدالت اهمیت بالایی قائل است او تلاش میکند روابط اعضای سازمان را بهبود داده و در آنها احساس تعهد عمیق نسبت به کارها ایجاد نماید. امروزه موفقیت یک سازمان وابسته به هوش معنوی مدیران و کارکنان آن است اما نمیتوان از تاثیر هوش عاطفی و عقلانی در این مورد نیز گذشت.
The post هوش معنوی یا SQ چیست ؟ و چه کاربردی دارد ؟ appeared first on اسمارتک نیوز.