به گزارش سایت خبریحامیان ولایتبه گزارش مشرق، یورگن هابرماس فیلسوف مشهور 95 ساله آلمانی اخیرا بیانیه ای در حمایت از رژیم صهیونیستی منتشر کرد و در آن «هفتم اکتبر حماس» را اقدامی تروریستی خواند.
وی که یکی از اعضای مکتب فرانکفورت به شمار می رود، در این بیانیه با جانبداری از اسرائیل، عملیات حماس را «قتل عام حماس در 7 اکتبر که به قصد پایان دادن به زندگی یهودیان انجام شد» (!) توصیف می کند و می داند. عملیات ارتش اسرائیل موجه است. علیه اقدامات تروریستی حماس (!) انجام شده و از گسترش ضد صهیونیسم در جهان ابراز نگرانی می کند.
حمایت آشکار هابرماس از رژیم صهیونیستی واکنش های بسیاری را علیه او و مواضعش در میان روشنفکران برانگیخت. این اظهار نظر فیلسوف چپ آلمانی در حالی مطرح شد که بسیاری از مکاتب چپ جهان، «مبارزه برای سلطه جهانی» را بر اساس سنت قدیمی میدانند و طرف فلسطینیها را گرفته و در مناقشه میان فلسطینیها ابراز همدردی کردهاند. فلسطینی ها و اسرائیل
یورگن هابرماس، فیلسوف مشهور آلمانی 95 ساله
به همین دلیل است که بسیاری از کارشناسان اظهارات اخیر او را علیه مبانی فلسفی خود هابرماس تفسیر کرده اند. در پی اعتراضات گسترده به اظهارات هابرماس، آصف بیات، استاد جامعه شناسی و مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ایلینویز نیز نامه اعتراضی به وی نوشت.
بیات در این مقاله می کوشد نشان دهد که هابرماس خالق ایده هایی چون «گفت و گوی عقلانی» و «دموکراسی مشورتی» تا چه اندازه نمی تواند نظریه های خود را عملی کند و در این نامه نشان می دهد که چقدر با ایده هابرماس فاصله دارد. تمرین.
نامه آصف بیات به هابرماس مملو از اشارات فلسفی-سیاسی به او است. در ابتدای نامه، او به تاریخ آلمان و جایگاه اسرائیل در فرهنگ سیاسی آلمان اشاره می کند: “کشور اسرائیل بخشی اساسی از فرهنگ سیاسی آلمان است. این “حمایت ویژه” ریشه در تاریخ آلمان دارد. “جنایت های دسته جمعی دوران نازی”. قابل تحسین است که شما و طبقه سیاسی روشنفکر کشورتان سرسختانه برای حفظ خاطره آن وحشت تاریخی تلاش می کنید تا وحشت های مشابهی را برای مردمان دیگر ایجاد نکنید! “.
مدافع دیکتاتوری سکوت
در جای دیگری از این نامه، آصف بیات به «دیکتاتوری سکوت» در آلمان اشاره میکند و یادآور میشود که اظهارات اخیر هابرماس نقض آشکار ایدههای او درباره «گفتگوی خردمندانه» و «دموکراسی مشورتی» است. نظریهپردازی که به نظریههای خود وفادار نماند: «وقتی انتقاد از اقدامات اسرائیل را با «واکنشهای یهودستیزانه» اشتباه میگیرید، در واقع خواهان سکوت و بحث خفهکننده هستید… دانشگاه های آلمان وقتی صحبت از فلسطین به میان می آید، تقریباً همه سکوت می کنند، روزنامه ها، رادیو و تلویزیون فاقد بحث آزاد و معنادار در مورد این موضوع هستند. رویدادها و جوایز آنها لغو شد و به “یهود ستیزی” متهم شدند. اگر مردم اجازه ندارند آزادانه صحبت کنند، چگونه باید به درست یا غلط بودن فکر کنند؟ دموکراسی مشورتی»؟
آصف بیات
چند جان دیگر باید در غزه از دست بدهیم تا از بی تفاوتی اخلاقی خارج شویم؟
آصف بیات به هابرماس اعتراض می کند که چقدر باید در غزه جان خود را از دست داد تا این ظلم گسترده دیده شود و بتوان بر این کرختی اخلاقی غلبه کرد: «در اعلام اسرائیل به عنوان یک قدرت اشغالگر یا غزه به عنوان یک زندان بزرگ، شما اینطور نیستید. در مورد این نابرابری چیزی نگفتید، «اقدامات» اسرائیل که شما آن را «موجه» میدانید، شامل آمارهایی مانند انداختن 6000 بمب در 6 روز بر روی یک جمعیت بیدفاع، بیش از 15000 کشته که 7 درصد آنها زن و کودک بودند، 35000 نفر است. مجروح؛ 7000 مفقود؛ 1.7 میلیون آواره محروم از غذا، آب، سرپناه، امنیت و حتی کرامت انسانی محروم از مردم غزه… چگونه می توانید سردی اخلاقی و بی تفاوتی را که در برابر چنین ویرانی های خیره کننده ای از خود نشان می دهید، درک کنید؟ چند جان دیگر باید از دست بدهید قبل از اینکه فکر کنید ارزش توجه دارد، انگار می ترسید از درد و رنج فلسطینیان صحبت کنید از ترس اینکه بگویند تعهد اخلاقی شما به یهودیان کم شده است. به نظر می رسد که قطب نما اخلاقی او با منطق استثناگرایی آلمانی گره خورده است. استثناگرایی برخی افراد را شایسته تر، برخی را کمتر شایسته و برخی را بی لیاقت می داند. این وضعیت منطق «گفتگوی عقلانی» را از بین می برد و «وجدان اخلاقی» را حساسیت زدایی می کند و موانع شناختی ایجاد می کند که ما را از دیدن رنج دیگران باز می دارد و مانع همدلی می شود، اما همه تسلیم این انسداد شناختی و کرختی اخلاقی نشدند. بسیاری از جوانان آلمانی نظر متفاوتی در مورد طبقه سیاسی کشورشان دارند و حتی در اعتراضات خیابانی جنگ اسرائیل علیه غزه را محکوم می کنند.
فقط «دانش» کافی نیست. شما باید «حس همدلی» داشته باشید.
آصف بیات در پایان نامه خود به طعنه بار دیگر به هابرماس اشاره می کند که فقط دانش و آگاهی کافی نیست و برای داشتن جهانی پایدار باید “حس همدلی” را در خود و دیگران تقویت کنیم: “پروفسور هابرماس! لحظه غم انگیزی است. می ترسم دانش و آگاهی صرف کافی نباشد. همانطور که آنتونیو گرامشی پرسید، چگونه یک روشنفکر می تواند بدون “درک” بداند و بدون “احساس” بفهمد؟ تنها زمانی که رنج دیگران را از طریق همدلی “احساس” کنیم، می توانیم امید در دنیای آشفته ما
فیلسوفی که قطب نما اخلاقی خود را به «منطق استثناگرایی» پیوند زد!
پروفسور هابرماس! انگار می ترسی از درد و رنج فلسطینی ها حرف بزنی از ترس اینکه بگویند تعهد اخلاقی تو به یهودیان کم شده است.
به نظر می رسد قطب نما اخلاقی او با «منطق استثنایی» آلمانی گره خورده است. منطق استثناگرایی برخی افراد را سزاوارتر، برخی دیگر را کمتر شایسته و برخی را بی لیاقت می داند. این منطق «گفتگوی عقلانی» را از بین می برد و «وجدان اخلاقی» را حساسیت زدایی می کند و موانع شناختی ایجاد می کند که ما را از دیدن رنج دیگران باز می دارد و مانع همدلی می شود.