به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از بعدازظهر 30 مرداد ماه سال گذشته با ارائه گزارشی آغاز شد. تیراندازی حمله مرگبار به یک جوان در نزدیکی کانال آب در رباط کریم آغاز شد.
شواهد نشان داد جسد متعلق به جوانی به نام یاسر است که از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شده است. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و یکی از کارگران افغانستانی که مدعی بود شاهد ماجرا بوده است، گفت: قتل توسط پسری به نام شاهین انجام شده که قبلا با مقتول اختلاف داشته است.
با اطلاعات این شاهد، شاهین دو روز بعد دستگیر شد اما مدعی شد که مرتکب قتل نشده است. این متهم وای در بازجویی های بعدی به جرم خود اعتراف کرد.
اعتراف به قتل
شاهین گفت: مقتول بارها به من حمله و تهدید کرد. چاره ای جز کشتنش نداشتم. چند روز قبل از اجرای نقشه با مردی به نام یاسین قرار گذاشت تا یاسر را با هم بکشند. ساعت 5 بعدازظهر 30 مرداد سوار بر موتور سیکلت خود را به سمت جاده ای که یاسر در حال عبور بود، رساندم. یاسین یک اسلحه به من داد و منتظر ماندیم. وقتی یاسر از ماشین پیاده شد دو گلوله به سینه اش شلیک کردم. سپس یاسین اسلحه را از من گرفت و به مقتول شلیک کرد.
شاهین اما در بازجویی اعترافات خود را پس گرفت و مدعی شد که در بازجویی تحت فشار روانی به قتل اعتراف کرده است.
در پایان تحقیقات در دادسرا، برای شاهین به اتهام قتل عمد و حمل و نگهداری اسلحه کیفرخواست صادر و پرونده وی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
انصراف از اعترافات در دادگاه
در ابتدای جلسه مادر مقتول در جایگاه ویژه قرار گرفت و گفت: پسرم صبح ها به زمین می رفت و زراعت می کرد. عصر به خانه برمی گشت. او بی گناه به قتل رسید و من نمی توانم قاتل او را ببخشم. من تقاضای انتقام دارم
سپس شاهین در دفاع از خود گفت: در سال 1399 مقتول به همراه سه تن از دوستانش راه مرا بستند و دو گلوله به پایم شلیک کردند. مرا به زور با خود بردند و از من فیلم گرفتند و مجبورم کردند از پدرم بخواهم زمین کشاورزی خود را به نام یاسر سند ثبت کند. حتی بعد از آزادی هم از آنها شکایت کردم که مدارک آن موجود است. بعد از آن ماجرا از ترس یاسر به مزارع کشاورزی و دامداری پدرم نرفتم و خبری از یاسر نشنیدم. تا اینکه دو روز پس از مرگ یاسر، پلیس آگاهی با من تماس گرفت و به من گفت که یک کارگر افغان مرا عامل قتل یاسر معرفی کرده است. من خودم به پلیس رفتم.
قاضی گفت: آیا روز حادثه به محل جنایت نرفتید؟
متهم پاسخ داد: شاهدانی دارم که آن روز از ساعت 10 تا 12 با آنها بودم.
قاضی: چرا کارگر افغان علیه شما شهادت داد؟
متهم: نمی دانم. تمام هزینه های مزرعه یاسر را او پرداخت کرد. من هرگز در زندگی ام اسلحه کلت نداشتم.
مردی به نام کریم آخرین بار با مقتول بوده و باید برای قتل نیز تحقیق شود. من بی گناه دستگیر شده ام.
در ادامه وکلای متهم به دفاع پرداختند و قضات برای احضار شهود ادامه جلسه را به تعویق انداختند.
در دادگاه دوم چه گذشت؟
در دومین جلسه رسیدگی به این پرونده، اولیای دم دوباره تقاضای قصاص را مطرح کردند.
اما زمانی که متهم در برابر قضات حاضر شد، اتهام قتل را نپذیرفت.
گفت: شاهدانی دارم که ثابت می کنند در زمان قتل در جای دیگری بوده ام. پیگیر کارهای مربوط به خدمت سربازی بودم. به همین دلیل به پادگان نظامی مجهز به دوربین مداربسته رفتم و فیلم ها را برای اثبات ادعای خود به دادگاه ارائه کردم. فیلم ها ثابت می کند که من هنگام وقوع جنایت در آنجا بودم، از جمله برخی از دوستانم که در آنجا حضور داشتند. در دادگاه شاهدانی وجود دارد. من با آنها بوده ام.
وی ادامه داد: باور کنید با فشار روانی پلیس آگاهی به قتل اعتراف کردم و نمی دانم چرا کارگر افغانستانی که اکنون از کشور خارج شده علیه من شهادت داده است، من در بازداشت بی گناه هستم.
شهادت شاهد
سپس دو شاهدی که متهم به دادگاه معرفی کرد یکی یکی مقابل قضات حاضر شدند.
یکی از آنها گفت: من در پادگان کار می کنم. آن روز روزشاهین برای انجام کارهای مربوط به سربازی به آنجا آمده بود. سپس با هم به خانه رفتیم تا کارهای ملکی مربوط به یک ساختمان را انجام دهیم.
شاهد دوم که نظامی بود نیز حضور متهم در پادگان را تایید کرد.
سپس وکیل متهم به دفاع از وی پرداخت و گفت: شاهدان تایید کردند که متهم در زمان ارتکاب جنایت در جای دیگری بوده است که آنتن دهی تلفن همراه وی نیز این موضوع را تایید می کند و به ناحق بازداشت شده و اکنون تقاضای برائت از وی دارم.
در پایان جلسه قضات به شور رفتند و با توجه به شواهد موجود در پرونده، وی را از اتهام قتل عمد تبرئه کردند و بدین ترتیب رسیدگی به این پرونده از سر گرفته شد.