بلافاصله او را به بیمارستان منتقل کردند و پس از بهبودی به پلیس گفت: من خیلی وقت پیش تصمیم به مهاجرت گرفته بودم، تمام کارهایم را انجام دادم و بلیط هواپیما خریدم، اما چند روز قبل از این تصمیم گرفتم با دوستانم به شمال بروم. پرواز.
کروش 20 ساله ادامه داد: برای رفتن با دوستانم از خیابان عبور می کردم که ناگهان یک خودروی پژو با دو سرنشین راهم را مسدود کرد. یکی از سرنشینان ماشین مرا صدا زد و من جواب دادم اما ناگهان پیاده شدند و مرا به زور سوار ماشین کردند. مردان خشن دست و پایم را بستند، چاقویی زیر گلویم گذاشتند و تهدید کردند که اگر سر و صدایی به پا کنم، مرا خواهند کشت. فکر می کردم دزد هستند، گفتم اجازه بدهید بروم اما قبول نکردند. بعد از اینکه مرا کتک زدند، دستمالی در دهانم گذاشتند و بلافاصله بیهوش شدم.
آدم ربایی یک میلیارد
شاکی گفت: نمی دانم چند ساعت بیهوش بودم، وقتی به خودم آمدم متوجه شدم در باغی در حاشیه تهران زندانی هستم. مردان ناشناس به شکنجه من ادامه دادند و تهدیدم کردند که اگر خانواده ات یک میلیارد تومان به ما نپردازند تو را به قاچاقچیان اعضای بدن انسان می فروشیم. در آن مدت فقط به من نان و آب می دادند و مدام مرا کتک می زدند. آدم ربایان مدعی بودند با خانواده ام تماس گرفته اند اما پس از چند روز خانواده ام نتوانستند این مبلغ را تامین کنند.
وی ادامه داد: بعد از دو هفته شکنجه به من گفتند چون خانواده ات پولی ندادند تو را به باند قاچاق اعضای بدن تحویل می دهیم. برایم عجیب بود چون پدرم وضعیت مالی نسبتا خوبی داشت و گرفتن یک میلیارد برایش سخت نبود. دوباره مرا ناک اوت کردند، اما وقتی چشمانم را باز کردم در خانه متروکه ای بودم. تمام توانم را جمع کردم و جیغ زدم و کمک خواستم. بالاخره چند کارگر مرا نجات دادند. مرد جوان ادامه داد: چیزی که بیشتر از همه آزارم می داد این بود که خانواده ام دنبالم نمی آمدند و بلیت هواپیمای خارج از کشور داشتم که باطل شد.
هرچند کروش چنین ادعایی را مطرح کرد، اما تحقیقات به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران آغاز شد. وی پس از بررسی های بیشتر مجددا به پلیس مراجعه کرد و گفت: خانواده ام می گویند که آدم ربایان اصلا با آنها تماسی نداشته اند و پدر و مادرم هم این تصور را که من با دوستانم در شمال هستم و منصرف شده ام را دنبال نکرده اند. مهاجرت
شناسایی مردان خشن
در ادامه تحقیقات، کارآگاهان دوربین های مداربسته تلویزیون اطراف محل ربوده شدن مرد جوان را بررسی کردند. دوربین ها پلاک خودروی پژو را ثبت کردند. با مراجعه به شماره پلاک هویت مالک به نام اردلان به دست آمد. ماموران برای دستگیری اردلان وارد عمل شدند و مرد جوان بازداشت شد.
اردلان در تحقیقات مقدماتی گفت: من و دوستم سابقه داریم و معتاد هستیم. چند روز پیش مردی میانسال پیش ما آمد و از ما خواست پسرش را ربودیم. او پیشنهاد داد برای این آدم ربایی 10 میلیون تومان به ما بدهد. ما قبول نکردیم و گفتیم ارزش رفتن به زندان را ندارد اما گفت اگر دستگیر شویم برای ما رضایت می گیرد. سپس 20 میلیون به ما داد و طبق مشخصاتی که به ما داد پسرش را ربودیم و بنا به درخواستش دو هفته زندانی کردیم و در نهایت آزادش کردیم.
در پی اظهارات اردلان، همدست وی نیز دستگیر و در مرحله بعدی کارآگاهان به سراغ پدر کوروش رفتند. مرد میانسال در بازجویی گفت: پسرم می خواست به خارج از کشور برود، هر چقدر به او اصرار کردم که این کار را انجام ندهد، او می خواست به آلمان برود. وقتی بلیطش را گرفت ناامید شدم، او تنها پسر من است و طاقت دوری از او را نداشتم، به همین دلیل قصد ربودنش را داشتم. از دوستانم پرسیدم و بالاخره دو جنایتکار را پیدا کردم. با مبلغ 20 میلیون تومان آنها را متقاعد کردم که دو هفته پسرم را ربودند تا بلیطش تمام شود.
با رضایت مرد جوان، پدرش آزاد و دو آدم ربا با دستور بازپرس موسی رضازاده در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفتند.
23302