تاریخ شفاهی (۲۵۸)
رضا نيازمند :
دو کارخانه قند آبکوه و چناران هم که متعلق به آستان قدس رضوی بودند، در اثر بیلیاقتی متصدیان امر در معرض ورشکستگی قرار گرفتند و به دستور شاه (که تولیت آستان قدس رضوی با او بود) به سازمان گسترش تحویل داده شدند. وقتی که به دستور شاه من مامور نوسازی این دو کارخانه شدم درصدد پیدا کردن مرد لایقی بودم که کار را به او محول کنم. چند سال قبل که من با موسسه جرج فرای در سازمان برنامه کار میکردم، وزارت صنایع مجلهای چاپ میکرد درباره صنایع و معادن و من تقریبا در تمام نسخ آن مقالاتی درباره مدیریت مینوشتم. در بین خوانندگان مجله شخصی بود به نام مهندس سجادی که رئیس یکی از کارخانههای قند دولتی بود. او همیشه مقالات من را میخواند و با من مکاتبه میکرد و توضیحاتی میخواست. به یاد او افتادم. تلفن او را پیدا کردم و از او دعوت کردم که به دیدن من بیاید. چند روز بعد مهندس سجادی آمد. در لحظه اول لیاقت و دانش فنی او را تحسین کردم. داستان کارخانه قند چناران و آبکوه را برایش گفتم و پیشنهاد کردم که ریاست هر دو کارخانه را قبول کند با حقوقی برابر حقوق ماهانه سه کارخانه. او بلافاصله قبول کرد و به ماموریت خود رفت.