افزونه پارسی دیت را نصب کنید Tuesday, 22 October , 2024
0

من در انقلاب عقاید ضد صهیونیستی تردید دارم.

  • کد خبر : 405368
من در انقلاب عقاید ضد صهیونیستی تردید دارم.

در روزگار ما هیچ چیز نمی تواند نام نویسنده، روزنامه نگار، هنرمند و فعال سیاسی و اجتماعی را به توهم عمومی تبدیل کند. به طور رسمی، این یک تله مرگ است که اگر توجه نکنید، شما را در هم می ریزد. کافیست کمی به دل این مخاطب خیالی دل بسپارید و در یک چشم به […]

در روزگار ما هیچ چیز نمی تواند نام نویسنده، روزنامه نگار، هنرمند و فعال سیاسی و اجتماعی را به توهم عمومی تبدیل کند. به طور رسمی، این یک تله مرگ است که اگر توجه نکنید، شما را در هم می ریزد. کافیست کمی به دل این مخاطب خیالی دل بسپارید و در یک چشم به هم زدن شما را به اعماق دنیا خواهد برد. روزگاری که این کامنت ها شأن داشت، سعی می کردم رابطه درستی بین من و آن ها تعریف کنم. نه با زعفران سرد می شوم و نه با کشمش گرم. حالا که معلوم نیست نیمی از این کامنت ها را مزدوران آلبانیایی می نویسند یا مزدوران محترم، تکلیف از همیشه روشن تر است. من آنقدر حرفه ای شده ام که در بیشتر موارد می توانم تشخیص دهم نویسنده کامنت جعلی است یا واقعی. حتی در بسیاری از موارد نظرات مثبت و منفی در کنار کامنت ها می تواند حدس بزند که تا چه حد واقعی است و تا چه اندازه حاصل پول داخلی و خارجی است. با این حال، گاهی اوقات نظرات در ذهن شما می ماند و شما را مشغول می کند. مثل چیزی که روز قبل دیدم.

او مقاله ای درباره شباهت های اسطوره ای ارنستو چه گوارا و یحیی سنوار نوشته بود. یکی کامنت گذاشت: تو بودی که از اینکه اسرائیل را حرامزاده خطاب کردی ناراحت شدی! به سرم رفت ظاهرا چیز خاصی نبود. مخصوصاً در برابر فحش هایی که دوستان و دشمنان به من می اندازند، اما این یکی به من ضربه سختی زد. زیر نوشتم“من هنوز با ادبیات رسانه های رسمی و همچنین با خون مردم غزه و لبنان کاملا مخالفم. سعی کنید همه چیز را دوقطبی نبینید. دعوای ما با گروه زاهدان عبوس، دستفروشان دین و متفکران عزت نفس سر جای ماست.» با این حال آرام نشدم. مطمئن بودم کسی که کامنت گذاشته سوءتفاهم نشده است. او نماینده طیفی بود که فکر می‌کردند مخالفت با اسرائیل مختص عده‌ای است و باید همین‌طور بماند و همه نباید وارد این موضوع شوند. ابتدا برای دوستانی که داستان حرامزاده خواندن اسرائیل را نمی دانند توضیح بدهم که داستان از چه قرار است. اگر یادتان باشد در ابتدای درگیری های بعد از 16 مهر شهرداری چی در پایتخت این جا و آنجا بنر و بیلبورد نصب کرده بود: رژیم حرامزاده صهیونیستی. بعد یکی دو مجری تلویزیون با شور و اشتیاق این حرف ها را زنده می گفتند و بعد روزنامه شهرداری آمد و بقیه ماجرا. همون روز یه چیزی نوشتم با این عنوان: میخوای با حرفای بد ثابت کنی که انقلابی هستی؟ به نظر من اگر حوصله دارید چند خط از آن یادداشت را برای یادآوری بخوانید تا ادامه بحث را ادامه دهیم.ن: «احتمالاً همین گروه است که می نویسد: تهران شهر اخلاق، در همان محل همان بنرها. و احتمالاً امیدوارند که این ذوق و هنر شهروندان را تحت تأثیر قرار دهد. نمی خواهم بگویم. خدای ناکرده این دوستان افراد بداخلاقی هستند اما شاید بتوان گفت اخلاق از دیدگاه آنها تعریف دیگری دارد وگرنه این کلمه را به این صراحت و در چنین ابعادی در معرض دید عموم قرار نمی دادند گفت: طراحان و مجریان این طرح ابداعی برایشان مهم نیست که پسر کوچکشان با دیدن چنین بنری بپرسد: حرامزاده یعنی چه در استفاده از آنها برای زنان و کودکان مشکلی وجود دارد؟

من در مورد اخلاق صحبت نمی کنم. اما واقعا شهرداری تهران با نوشتن این کلمه چه چیزی را می خواهد نشان دهد؟ اینکه او با دیدن تصاویر حمله وحشیانه صهیونیست ها به شدت آسیب دیده و صبرش از دست رفته است؟ خب ما هم با دیدن آن عکس ها عصبانی شدیم و شاید بدتر از این هم زیر لب غرغر می کردیم، حرف هایمان را در خبرگزاری منتشر کنیم؟ شاید دوستان ما بخواهند به دیگران نشان دهند که روحیه دارند. انقلابی به خدا قسم به انقلابی بودن آن شهادت می دهیم، نیازی به تخریب شهر نیست. دیگران شما را به عنوان یک انقلابی پذیرفته اند که هیچ ربطی به شما ندارد. روزنامه ای که از جیب شهروندان هزینه می شود، به جای پرداختن به آداب و رسوم و مسائل زندگی شهری، رسما به ارگان یکی از احزاب تندرو سیاسی تبدیل شده است. صفحه اول این روزنامه ربطی به نام او ندارد. آنها همچنین می خواهند هر روز به دیگران نشان دهند که انقلابی هستند. مگر می توان انقلابی گری را فقط با نفرین و افراط گرایی نشان داد؟ اگر فردا شخصی به خانه شما بیاید یا دستش در جایی از مجموعه شما بسته باشد و بخواهد ثابت کند که از شما انقلابی تر است، چه باید بکند؟ باید چیزی بنویسم که حداقل یکی دو قدم جلوتر از حرومزاده باشد. میدونی نتیجه چی میشه؟

فکر می کنم آنقدر واضح گفته ام که نیازی به توضیح نیست. حتی اگر این کار را کرده باشد و جایش مبهم باشد، حمایت از اسرائیل از دلش بر نمی آید. اما در روزهای اخیر با نظراتی که از جاهای مختلف دریافت کردم، احساس کردم که تمجید از یحیی سنور بیشترین آزار را برای کسانی ایجاد کرده است که می خواهند مخالفت با اسرائیل منحصر به افراد خاصی باقی بماند. چرا اگر بگویم اسرائیل بد و اشتباه است، آیا دست های بیشتری وجود دارد و بازار جنگنده های دوستانه کند می شود؟ یا منافع آن حرامزاده ها به خطر خواهد افتاد؟ گرچه توهمات توطئه گرانه و این جور چیزها را خیلی دوست ندارم، اما شک دارم. گمان می کنم فردای وعده صدیق، گشت بدنام ارشاد دوباره آغاز شود و فضای مجازی پر شود از فریاد زنانی که نمی خواهند سوار وانت ارشاد شوند. من شک دارم که بلافاصله پس از وعده صادق دو و درست زمانی که جامعه زخم خورده ما بیش از هر زمان دیگری به وحدت نیاز دارد، عده ای روزنامه را حفظ کنند: خبرنگارانی که آشکارا از فلسطینی ها حمایت کرده اند. من نمی توانم واضح تر از این صحبت کنم.

من با صدای بلند صحبت کردم و می ترسم.

تا من را بی حرف رها کند

اما بگذارید این را بگویم و تمام. مهم ترین دلیل این است که بخش قابل توجهی از جامعه ما – توجه داشته باشید که قابل توجه است و نه همه یا اکثریت – نسبت به فجایعی که در فلسطین اشغالی رخ می دهد بی تفاوت هستند یا متاسفانه به خاطر این رفتارها در کنار صهیونیست ها قرار گرفته اند. کسانی که این بازی کثیف را راه انداختند در فضای واقعی فریاد می زنند که صهیونیست ها بدتر از این را برای ما به ارمغان می آورند؟ بسیاری از مردم از ترس یا شرم از نبودن با این گروه وحشتناک تاجر نظرات خود را پنهان می کنند. اگر نفوذی ها توانستند به گوش حزب الله لبنان نفوذ کنند و بسیاری از فرماندهان برجسته ایرانی و لبنانی را به شهادت برسانند، نمی توانند با فضاسازی های رادیکال و انقلابیون دروغین زمینه را برای نابودی این سرزمین فراهم کنند. کشنده جدا می شود.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=405368

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.