به گزارش مانیبان به نقل از ایران، اول دی ماه امسال زوج جوانی برای تفریح به حاشیه رودخانه فشم رفته بودند که ناگهان گونی خون آلود را مشاهده کردند. مرد جوان وقتی گونی را باز کرد، پای بریده مردی وحشت زده را دید و با پلیس تماس گرفت.
لحظاتی بعد کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم در محل حاضر شدند.
تحقیقات پلیسی ادامه داشت تا اینکه 4 روز بعد مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از کشف یک گونی با دست بریده در داخل خبر داد. بررسی های کارشناسان پزشکی قانونی نشان داد دست و پای کشف شده متعلق به مردی میانسال است.
با بررسی پرونده مالباختگان، کارآگاهان به مردی به نام کاظم رسیدند که پدرش از ناپدید شدن وی خبر داد و گفت: پسرم از هشتم آذرماه سال جاری مفقود شده است و هر بار که از دامادم متوجه او می شوم. ، بیان می کند که به دلیل بستری شدن بیمار در بیمارستان. اما شهناز، عروسم اسم بیمارستان را نمی گوید، ما هم به چند بیمارستان اطراف خانه مان رفتیم، اما اسم پسرم در لیست بیماران نبود. فکر می کنم برای پسرم اتفاقی افتاده است.
تست های DNA
با شروع تحقیقات، مدارک DNA از خانواده کاظم گرفته شد و با DNA جسد مرد ناشناس مقایسه شد. آزمایشات نشان داد جسد متعلق به کاظم است و به گفته پدرش در یک مغازه کفش فروشی اجاره ای کار می کرده است.
سپس کارآگاهان به سراغ همسرش رفتند. زن جوان تصریح کرد: همسرم بیماری کلیوی دارد و به همین دلیل در بیمارستان بستری است.
ماموران اداره دهم پلیس آگاهی به بیمارستانی مراجعه کردند که شهناز مدعی شد همسرش در بیمارستان بستری است. اما هیچ فردی با هویت کاظم در بیمارستان پیدا نشد. به این ترتیب شهناز دوباره مورد بازجویی قرار گرفت و این بار زن 38 ساله گفت: شوهرم وقف یافتن گنج است و هر از چند گاهی با دوستانش برای یافتن گنج و اشیای زیرزمینی تهران را ترک می کند. روز 28 آذر او و دوستانش برای جستجوی مخفیانه در تهران رفتند اما شوهرم برای احتیاط حتی موبایل هایش را هم نگرفت و چون می دانستم جرم است به خانواده و پلیس دروغ گفتم. تا او دچار مشکل نشود.
وی به دلیل تناقضات همسر جوانش در بازداشت به سر می برد تا اینکه چهارشنبه شب گذشته شهناز لب سرانجام به قتل همسرش اعتراف کرد.
مصاحبه با متهم
شهناز 38 ساله که ادعا می کند ورزشکار حرفه ای است، دو فرزند دارد اما در اقدامی عجیب همسرش را کشت، بدن او را مثله کرد و قسمت هایی از بدنش را در کنار رودخانه فشم رها کرد.
چرا همسرت را کشتی؟
من از او خسته شده بودم. دیگر نمی توانستم رفتارش را تحمل کنم.
داشت چیکار میکرد؟
او به من کتک می زد، فحشم می داد و بدم می کرد. علاوه بر همه اینها او معتاد هم بود.
چطور با کاظم آشنا شدید؟
وقتی من بچه بودم مادر و پدرم از هم جدا شدند. شرایط خانه پدری ام خوب نبود و برای فرار از آن وضعیت ازدواج کردم. اما من از چاله به چاه افتادم.
از لحظه جنایت بگویید.
آن شب دوباره دعوا کردیم. شروع کرد به فحش دادن و زدن من. من هم از فرصت استفاده کردم و وقتی پشتش رو به من کرد بند کتمو گرفتم و دور گردنش انداختم. پس از قتل، جسد را در اتاق خواب گذاشتم و پسر 13 ساله و دختر 8 ساله ام را در جریان ماجرا قرار ندادم. فردای آن روز بچه ها را به خانه یکی از آشنایان بردم، بعد برگشتم و جسد را به دستشویی بردم و مثله کردم و تکه ها را داخل گونی انداختم. سپس کوله ها را داخل ماشینم گذاشتم و به سمت فشم حرکت کردم.
آیا فکر می کردید داستان فاش شود؟
من هیچ اثری از این جنایت بر جای نگذاشتم و نمی دانم هویت او چگونه شناسایی شد و من لو رفتم.
