به گزارش رکنا، متهمی که نگهبانی یکی پارکینگ استت همسرش را با خنجر کشت و در اعترافاتش مدعی شد که یک هفته است او را به شکل یک مار سفید دیده است.
ساعت 13:99 بود که مأموران از تماس های تلفنی شهروندان در خانی آباد مطلع شدند. مرگ آنها دختر جوانی به نام سهیلا شدند. وقتی ماموران رسیدند، تحقیقات خود را آغاز کردند. شوهر سهیلا مدعی شد که همسرش توسط یک سارق به قتل رسیده است. ابتدا گفت: شخصی وارد خانه شد، همسرم را کشت و فرار کرد. من در آن زمان در خانه نبودم.
اظهارات سعید، همسر سهیلا، شک ماموران را برانگیخت. دوربین های مداربسته اطراف خانه سعید را بررسی کردند و متوجه شدند که این مرد به دروغ مدعی شده که فردی وارد خانه اش شده است اما در واقع با لباس خون آلود و خنجر از خانه خارج شده و لباس و خنجر را در بیابان پشت خانه دفن کرده است.
وقتی دست سعید چرخید قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: وضع مالی خوبی نداشت. به همین دلیل اصرار کردم که به شهرمان برگردیم اما همسرم قبول نکرد و دلیل اختلاف ما همین بود تا اینکه بالاخره او را کشتم.
در ادامه تحقیقات متهم در اظهارات جدیدی گفت: 17 سال پیش ازدواج کردم و پس از مدت ها درمان صاحب یک پسر شدیم. من با همسرم اختلاف داشتم. مثلاً حاضر نشد به شهر برود، اما این دلیل قتل نبود. من نگهبان پارکینگ هستم و 10 روز پیش در محل کارم خواب بودم که احساس کردم دارم خفه می شوم. وقتی بیدار شدم متوجه شدم چند مار روی سر و گردنم افتاده است. به سختی آنها را کنار زدم. این چند بار برای من اتفاق افتاد. شب حادثه در اتاق خواب بودم که ناگهان صدای مار را شنیدم و وقتی وارد اتاق شدم دیدم مارها روی سر و صورت همسرم هستند. ابتدا سعی کردم آنها را دور کنم اما نتوانستم و سپس خنجر برداشتم و با خنجر به مارها زدم اما هر کاری کردم فایده ای نداشت. یکی را زد، دیگری بلند شد و به زدن آنها با چاقو ادامه داد تا اینکه به خودم آمدم و دیدم همسرم را کشته است.
متهم ادامه داد: بعد از این ماجرا ترسیدم و با 110 تماس گرفتم و گفتم خانه ام سرقت شده اما چون ترسیده بودم نمی دانستم باید چه کار کنم و وسط صحبت تلفن را قطع کردم. بعد از آن لباس هایم را درآوردم و خنجر را به صحرای پشت خانه مان انداختم و به خانه برگشتم. وقتی داشتم همسرم را می کشتم، دخترم بیدار بود و گریه می کرد. وقتی برگشتم او همچنان روی جسد همسرم گریه می کرد و جیغ می کشید که همسایه ها متوجه شدند و با پلیس تماس گرفتند.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارجاع شد. متهم در جلسه ای که در شعبه پنج دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، بار دیگر اظهار داشت که فکر می کند ماری به گردن همسرش پیچیده شده و به همین دلیل دست به قتل زده است. گفت: من نگران دخترم هستم و نمی دانم چه بر سر او می آید. اون موقع خوب نبودم ولی الان خوبم
اظهارات متهم در حالی مطرح می شود که پسر چهار ساله وی هم اکنون تحت مددکاری اجتماعی است.
به این ترتیب اگرچه پزشکان سلامت روانی متهم را تایید کرده بودند، اما قضات متهم را برای بررسی مجدد پرونده پزشکی به کمیسیون روانپزشکی معرفی کردند و پس از اعلام نظر اعضای کمیسیون، تصمیم گیری خواهد شد. روی کیس ساخته شده است.