افزونه پارسی دیت را نصب کنید Monday, 23 September , 2024
2

قیمت عروس خیانت مرد برای زن محترم / با دوست شوهرم دعوا کرد!

  • کد خبر : 128072
قیمت عروس خیانت مرد برای زن محترم / با دوست شوهرم دعوا کرد!

متاسفانه، پسرم در زندگی، من پیاده روی. اعتیاد او پدرش را گرفت و حالا نه تنها اموالم را برای تامین هزینه اعتیادش فروخته است، بلکه مرا که با پسری کوچکتر از من ازدواج کرده ام از خانه بیرون کرده است و با مشکلات وحشتناکی دست به گریبان هستم. همچنین مرا در شرایط غیرقابل تحملی قرار […]

متاسفانه، پسرم در زندگی، من پیاده روی. اعتیاد او پدرش را گرفت و حالا نه تنها اموالم را برای تامین هزینه اعتیادش فروخته است، بلکه مرا که با پسری کوچکتر از من ازدواج کرده ام از خانه بیرون کرده است و با مشکلات وحشتناکی دست به گریبان هستم. همچنین مرا در شرایط غیرقابل تحملی قرار داد زیرا …

زن 43 ساله ماجرای تلخ خود را به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: سال سوم دبیرستان درس می خواندم که با مرد جوانی در گرگان ازدواج کردم اما هنوز نامزد بودیم که من رسید. متوجه شدم همسرم آب میوه و تریاک می خورد. بعد از مدتی از گرگان به مشهد مهاجرت کردیم چون شوهرم در کارخانه تولید اکسیژن کار می کرد.

با اینکه روزهای آرامی را سپری می کردیم، یک روز تصادف وحشتناکی رخ داد و همسرم بر اثر انفجار کپسول اکسیژن در کارخانه دچار سوختگی شدید شد.

او چند ماه در بیمارستان بستری بود اما پس از این حادثه از کار افتاد و قادر به کار نبود. در همین روزها بود که مصرف مواد مخدر او کم کم زیاد شد و خیلی زود شروع به مصرف آنها کرد. هروئین و شیشه تبدیل شده است

در این شرایط دخترم را به مدارس روزانه و شبانه فرستادم، اما پسرم که در خانه بود راه اشتباه پدرش را در پیش گرفت و در 15 سالگی معتاد شد. بالاخره 8 سال پیش دیگر طاقت این وضعیت ناگوار را نداشتم و از شوهرم طلاق گرفتم چون مرد مقوایی خوابیده شده بود.

. اما من نتوانستم از شر رفتار خطرناک پسرم خلاص شوم. او برای تامین هزینه های اعتیادش، تمام وسایل خانه را به مال داران فروخت و هیچ کاری برای من نکرد. حتی اندک وسایل باقیمانده را هم از بین برد تا مرا تهدید کند که به او پول خرید مواد می دهم! خلاصه همسرم دو سال پیش بر اثر تصادف خیابانی فوت کرد و من با پس اندازم یک دستگاه پراید خریدم و به مسافرت رفتم.

در همین حین یک روز برای تعمیر ماشینم به یکی از تعمیرگاه های حاشیه شهر رفتم و آنجا «پاور» را پیدا کردم. او ماشین من را تعمیر کرد و وقتی متوجه اوضاع آشفته زندگی من شد، دستمزدی دریافت نکرد، اما همین باعث شد تا با هم آشنا شویم. به گونه ای که اعتماد من را جلب کرد و خیلی زود از من خواستگاری کرد.

من که از پسرم سختی‌های زیادی می‌کشیدم و دلم برای دخترم که سرپناهی ندارد، می‌سوخت، پیشنهاد او را پذیرفتم که حداقل حمایتی در زندگی داشته باشم! با این که «گدار» 15 سال از من کوچکتر بود، اما مادرش مخالفت نکرد، زیرا پس از فوت شوهرش با پسری که 20 سال از او کوچکتر بود نیز ازدواج کرده بود.

به هر حال در حالی که احساس می کردم شادی به سمت من برگشته است، ناگهان سوء ظن ها و ضربات «قدرت» شروع شد. او قبلاً عاشق دختری بود و قصد داشت با او ازدواج کند، اما بعد متوجه شد که او به او خیانت کرده و با یکی از نزدیکترین دوستانش رابطه داشته است.

برای همین «قدرت» مشکوک بود و مدام به من نگاه می کرد تا مثل آن دختر به او خیانت نکند! کار به جایی رسیده که به هر دلیلی مرا می زند و اذیت می کند. این در حالی است که پسرم مرا از خانه بیرون کرد و من هم نگران دخترم هستم که اگر این لحظه بسیار پیچیده را ببیند چه می شود اما ای کاش…

اهمیت این حادثه با صدور دستور ویژه ای از سوی سرگرد امیررضا عاکف (رئیس کلانتری معراج مشهد) در معاونت مددکاری اجتماعی، آغاز اقدامات مشاوره حقوقی و تحقیقاتی شد.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=128072

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.