آرمان شک دارد که شنونده است، اما درمانگر می گوید من شما را لو ندادم، شاید به این دلیل که من عدالت را به افعی تهران می دادم!
به اسمارتک نیوز – قسمت چهاردهم یا پایانی سریال افعی تهران با پارتی شروع می شود که در آن همه عوامل فیلم افعی تهران شروع می کنند و همه از شایعات می گویند و می خندند.
آرمان نمیخواهد فیلمش را اکران کند چون خوب کار نکرد. پژمان به او می گوید که وقتی کوچک بوده فکر می کرده تیم جوانان قعر دنیاست و تا آخر هم همینطور فکر می کرد حتی وقتی به عنوان بازیگر معروف شد.
حرف پژمان این است که اگر فیلمت را اکران نکنی من پشتت هستم. در باز می شود و پسر و همسر آرمان می آیند و جشن تولد می گیرند.
پای الهه شکسته و در حین صحبت با آرمان می گوید که رفته اسکی. الهه می گوید باید شمع را خوب فوت می کردی و آرزو می کردی.
آرمان می گوید پارسال فوت کردم و آرزو داشتم فیلمساز شوم. من یک ایده برای فیلم بعدی دارم که در مورد زن و شوهری است که از هم جدا شده اند و خانم وسواس زیادی برای بازگشت دارد.
شوهر به خاطر بچه نمی خواهد برگردد و می خواهد فرصت دیگری به زن بدهد.
بعد پلیس با آرمان تماس می گیرد. سروش صحت که بازپرس پرونده است به آرمان می گوید به آفی تهران قول دادی بچه دست پدرش نرود؟
آرمان می گوید به من فشار آورده و من کار خاصی برای حرف هایم انجام نداده ام.
سپس به خانه سالمندان می رود و مادرش را می بخشد.
در سکانس های پایانی جلسات درمانی، آرمان و حسمر کمی آرام تر و منطقی تر با هم صحبت می کنند، انگار قرار است دوباره به هم برسند.
شما هر درمانگر را با فاصله 5 دقیقه می بینید. وقتی با آرمان خلوت می کند می گوید مادرت در ماجرای تصادف نمرده است؟ ولی عمه ات مرده
دولتشاهی جملاتی را نشان می دهد که پرونده پزشکی مادرش را پیدا کرده و نیازی به ادامه جلسات نیست.
می گوید ترک کیش فقط برای تو نیست بلکه برای من هم هست. بعد چیزهای عجیب در مورد سمی که افعی تهران می گوید.
آرمان شک دارد که شنونده است، اما درمانگر می گوید من شما را لو ندادم، شاید به این دلیل که به افعی تهران حق می دادم!