به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از آبان ماه سال 1400 آغاز شد، مردی با پلیس تماس گرفت و درخواست کمک کرد.
گفت: مادر و پسری در همسایگی ما زندگی می کنند و همیشه صدای دعواشان را می شنوند، دو روز پیش صدای درگیری شدیدشان را شنیدم. پیرزن جیغ می کشید و کمک می خواست. اما از ترس پسر معتادش جلوی در نرفتم. تا اینکه صدایشان قطع شد دو روز است که صدایی در خانه شان نمی آید و می ترسم اتفاق بدی برایشان افتاده باشد.
با این تماس ماموران پلیس به خانه قدیمی جنوب تهران رفتند و پس از بازکردن در، جسد آنها با پیرزنی 77 ساله به نام مهری آشنا شدند.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان علت فوت را خفگی و فشار از ناحیه قفسه سینه اعلام کردند.
ردیابی پسر معتاد
بررسی ها نشان داد پسر 49 ساله وی نیما نام دارد قتل مادرش از خانه خارج شد و به سمت نامعلومی فرار کرد.
با فاش شدن این ماجرا، ماموران نیما را پیدا کردند و او را دستگیر کردند.
معتاد پس از دستگیری به درگیری با مادرش و کشتن او اعتراف کرد و پای میز محاکمه در دهمین دادگاه کیفری یک استان تهران نشست.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای این دیدار برادر کوچکتر نیما با اعلام بخشش گفت: نیما سال ها معتاد بوده و به همین دلیل مادرم را کشت، او با مادر ما زندگی می کرد و همیشه با او درگیر بود. اما من حاضرم انتقام گرفتن من او نیستم و به آن رضایت می دهم.
برادر بزرگتر نیما جلوی داوران ایستاد و گفت: من برادر ناتنی نیما هستم. وقتی 3 ساله بودم مادرم مرا ترک کرد و با پدر نیما ازدواج کرد. من هیچ خاطره ای از مادرم ندارم و حتی او را نمی شناسم. مرگ او هیچ تاثیری در زندگی من ندارد. نمی توانم در مورد مرگ و زندگی نیما که برایم غریبه است، نظر بدهم. من هیچ درخواستی ندارم
متهم وقتی مقابل قضات حاضر شد اشک پشیمانی ریخت و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: سال ها معتاد به مواد مخدر بودم، همیشه حالم بد بود، ظروف می شکستم. در خانه سر و صدا می کردم و کنترلی روی رفتارم نداشتم. می دانم که مادرم را خیلی اذیت کرده ام.
وی ادامه داد: آخرین بار به دلیل گرفتن پول مواد مخدر از مادرم با او درگیر شدم و او را هل دادم اما او روی زمین افتاد و مریض بود، باور کنید خفه اش نکردم فقط او را فشار دادم. تا زمانی که از کشتن پشیمان شود.» به مادرم میگوید و طلب بخشش میکند.
در پایان جلسه طبق اعلام فوت اولیای دم قضات برای صدور حکم به نفع نیما در خصوص جنبه عمومی جرم وارد دادگاه شدند.