به گزارش رکنا، تحقیقات جنایی این پرونده از 4 سال پیش با تماس تلفنی زنی میانسال با پلیس و ارائه گزارش آغاز شد. آدم کشی همه چیز از خانه شروع شد. ماموران با حضور در این منزل در تهران متوجه شدند که بین مردی مسن و پسر خردسالش درگیری رخ داده که در این درگیری پسر خردسال با ضربات متعدد چاقو پدرش را کشته و متواری شده است.
در ادامه ماموران نظارت و دستگیری متهم را در دستور کار قرار دادند و موفق به دستگیری وی شدند. دستگیر شد do مرد جوان درباره درگیری خانوادگی گفت: من و پدرم سال هاست که سلیقه های متفاوتی داشتیم، او با من رابطه خوبی نداشت و بارها سعی می کرد آبروی من را به دیگران برساند و می خواست آبروی من را به دیگران برساند. بدنام کردن دوستان و خانواده ام رفتار او باعث شد از مرگم احساس رضایت کنم، من و پدرم مدام درگیری داشتیم، او چندین ضربه به من زده بود، حتی یک بار سرم را داخل حمام گذاشت و سعی کرد من را خفه کند، نتوانستم من را خفه کنم. به همین دلیل دفعه قبل “ما با هم دعوا کردیم، درگیری ایجاد کرد. بعد به دستشویی رفت. وقتی عصبانی از دستشویی برگشت، با چاقویی که همراهم بود به او ضربه زدم. خانه را ترک کرد.”
وی در جایی دیگر از اعترافات خود اختلاف با پدرش را دلیل قتل عنوان کرد و گفت: پدرم از پیروان فرقه ضاله بود. قبول نکردم، چون همه حرف هایش دروغ بود. من و پدرم سر این موضوع با هم اختلاف داشتیم و چند بار با هم دعوا کردیم.»
ماموران با به این نتیجه رسیدند که متهم در اظهارات خود تناقض دارد، با دستور قضایی وی را برای انجام معاینات روانی به پزشکی قانونی منتقل کردند و پس از بررسی های انجام شده، کارشناسان در گزارشی اعلام کردند که متهم از اختلالات روانی رنج می برد. او مسئول واقعیات در ارتکاب جرم بوده است، خودش نبوده است.
در پی اعلام این گزارش، اعتراض اولیای دم به این پرونده صورت گرفت و متهم برای انجام آزمایشات بیشتر به کمیسیون پنج نفره اعزام شد. پزشکی قانونی ارائه و اعضای این کمیسیون پس از بررسی های لازم اعلام کردند: متهم مبتلا به بیماری روانی است و باید جهت مداوا در بیمارستان روانی بستری و تحت درمان قرار گیرد. در این دستور متهم تحت مداوا قرار گرفت و پس از بهبودی نسبی از بیمارستان مرخص شد. با تکمیل پرونده جهت رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
در ابتدای جلسه وکیل پدر و مادر دم موضع ویژه ای گرفت و از طرف پدر و مادر دم که در آمریکا زندگی می کنند خواستار انتقام گیری شد.
سپس متهم به دفاع از خود پرداخت و گفت: به دلیل اینکه نمی خواستم پدرم را شبیه او کنم، آن را کشتم، در آن درگیری ابتدا پیشروی کردم تا او مرا بکشد اما او را کشتند.
وی در خصوص نحوه قتل نیز گفت: چیزی به یاد ندارم و آن صحنه ها را به خاطر نمی آورم، حتی نمی دانم کجا زدم.
در پایان جلسه قضات به شور مراجعه کردند و با توجه به شواهد موجود در پرونده او را به قتل پدرش متهم کردند. انتقام گرفتن پس از محکومیت، پرونده با اعتراض متهم به دیوان عالی کشور ارسال شد. متهم مدعی شد که مسلمان است و به دلیل اینکه پدرش پیرو فرقه دروغین بوده و با اعتقاداتش مشکل داشته است او را کشته است.
در پی این اظهارات متهم، قضات دیوان عالی کشور پرونده را برای بررسی مسلمان شدن وی به دادگاه بازگرداندند.