علی انید:
آشنایی من و علی حاتمی از سال 49 آغاز شد. آقای محمدعلی فردین در تدارک تهیه کننده فیلم «مترسک» بود که کارگردانی آن بر عهده علی بود.
قرار شد خود مرحوم فردین بازی کند.
برای بازیگر زن هم دنبال چهره ناشناخته یا کمتر دیده شده بود.
تصویر من را روئنشتاین این نقش میخواهند. سوال میکنند این بازیگر ایرانی است یا ایتالیایی و الان کجاست.
آقای شیرازی اعلام میکنند که این را با من همکاری کردهاند. إٌ بِبری بود، حضور داشتم و چند روزی به تهران آمدم فر دین به دفتر کارشان دعوت شدم.
برای اولین بار آقای حاتمی را در آنجا دیدم. ایٕ کرد حتی خلاصه داستان را هم برای من تعریف نکردند.
در جلسه دوم آقای حاتمی قصه را برایم تعریف کردند. ه ستم. آنها هم مطمئن بودند همانجا باشند.
حاتمت ند بعد از پایان جلسه روخوانی در هتل محل تقرار گروه داشته باشیم.
بخشی از صحنه های مربوط به حضور در فیلمبرداری می شود. بخشهایی از طبق برنامه به خوبی و خوشی رف ت.
فردای آن روز اما آقای حاتمی سر صحن، ی کسبیان و حاضر شدیم، من گفتم تا زمانی کار گردان نباشد، کار کنم.
وسایل را جمع آوری کردیم و به هتل برگشتیم. موقع شام آقای حاتمی سوال ممن تا کار و به من هم گفتم تا درباره ادامه همکاری تصمیم بگیرم.
گفتند به این موضوع بعد از شام و کنار ساحل صحبت کنیم. آن ن بود که شد و از فردا همهچیز طبق روال پیش خواهد رفت
. با اطمینان از حضور آقای حاتمی، طبق برنامه پنج صبح از خواب بیدار شدی م و به سمت لوکیشن حرکت کردیم.
آن زمان همهچیز؛ از گریم گرفته تا وسایل و لباس و… برعهده بازیگر بود. صحنه بعد از لباس هماهنگی که خود آقای حاتمی و کامران قدکچیان برعهده ده بودند، نوبت به فراموش کردم آن را از هتل بردم.
فاصله لوکیشن تا هتل حدود یکساعتونیم بود.
مدیر تهیه تر کلاهگیس من را از هتل بیاورند. منتظر بازگشت آقای افشار بودیم که در همین حین آقای فردین به لوکیشن ر سیدند و گفتند چرا کار نمیکنید، همهچیز که حاضر است؟
آقای حاتمی ایشان را کنار دلیل این تعلل بود وقتی بلند شد بان زیگرش را تا 12 شب میبرد لب دریا، بازیBD بیاورد».
پیش از این اتفاق، آقای فردین بعد از جلسات و نشست و روخوانی به من بودند که از نگاهها و توجه علی حاتمی متوجه علاقهشان به من شدهاند.
اگر مراقب باشیم، علاقه مندی باعث دن برنامه تولید فیلم شود.
بعد از توصيه فردين، من هم دقيقاً فهميدم حدسهايشان درست است و اين شروع شده است (با خنده).
خلاصه اینکه آن روز اوج عصبانیت آقای فردین بود و اصلا بساط فیل م را جمع کنید.
همه ما ناراحتیم از اینکه کار انجام نمیشود، چارهای نداردیم جز اطاع از ایشان.
همه وسایل و گروه را به سمت تهران ح رکت کردیم.
جایی که درگیر فیلم آقای مقدم بودند، همانجا ماندگار شدند.
من به همز در میانه راه برای رفع کردن، پیاده شدیم و در حال زنی بودیم که آق حاتمی بیمقدمه به من گفتند: «زن من میشی؟» لحن و فضای طنز در پاسخ به شوخطبعی گفتم: «بله».
10 ت به حاتمی به اطمینان رسیدم و در نهایت آنها به شکل جدید اعلام کردند که قصد دارند برای خواستگاری به خانهمان بیایند.