دنیای اقتصاد :
اکونومیست نوشت: دولت بایدن میخواهد تا پایان سال به توافقی دست یابد که به موجب آن ریاض و تل آویو روابط رسمی برقرار کنند. در هفتههای اخیر، دستیاران رئیسجمهور آمریکا به عربستان سفر کردهاند تا از محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی بپرسند که برای نهایی کردن توافق چه خواستهای دارد.
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: شاهزاده پاسخی آماده داشت. او جهیزیه بزرگی از آمریکاییها میخواهد: سلاح، یک پیمان امنیتی، و کمک به برنامه هستهای نوپای سعودی (اورانیوم، فلز عشق است؛ نه طلا). به عبارت دیگر، این بیشتر از اینکه یک پیمان سعودی-اسرائیلی باشد، یک پیمان سعودی-آمریکایی است. حامیان این توافق میگویند که ارزش آن را دارد که دوران جدیدی را برای خاورمیانه آغاز کنیم. با این حال، خواستههای سعودیها، این استدلالها را تضعیف میکند. آنها دیدگاه صادقانهای نسبت به عادیسازی روابطشان با اسرائیل دارند. از نظر ریاض، این یک پیمان امنیتی متقابل خواهد بود نه یک پیمان ایجادکننده تحول. سعودیها به جای اینکه چیزی از اسرائیل مطالبه کنند، اکنون خواستههایشان را از آمریکا مطالبه میکنند. خواستههای سعودی بسیار فراتر از پول یا تسلیحات است و بعید است که با آن موافقت شود. برنامه هستهای از این هم بحثبرانگیزتر خواهد بود.
اصرار بر غنیسازی اورانیوم در خاک عربستان، آن هم در زمانی که ایران اورانیوم را تا نزدیک به درجه تسلیحاتی، غنیسازی کرده است، میتواند ترس از شروع یک مسابقه تسلیحاتی منطقهای را افزایش دهد. حتی در واشنگتن که دو حزب به شدت در حال منازعه با هم هستند، هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان با این گزاره که «اشاعه هستهای بد است»، موافق هستند. حامیان آمریکایی توافق چندین استدلال به نفع خود دارند. یکی از این استدلالها این است که میتواند اتحادی را علیه ایران، دشمن مشترک اسرائیل و عربستان سعودی، تقویت کند. با این حال، معلوم نیست ارتش سعودی تا چه میزان توانمندی دارد و اسرائیل نمیخواهد در یک درگیری به چنین ارتشی تکیه کند. علاوه بر این سعودیها در ماه مارس یک توافق صلح با ایران را امضا کردند و احتمالا ترجیح میدهند در درگیری احتمالی اسرائیل و ایران نقشی نداشته باشند.
استدلال دوم مبنی بر اینکه این توافق، سعودیها را وادار میکند از چین و روسیه فاصله بگیرند، به همان اندازه غیرواقعی است. عربستان، مانند سایر کشورهای خلیج فارس، میخواهد در رقابت قدرتهای بزرگ، از جانبداری از یک طرف، اجتناب کند. ریاض قرار نیست آمریکا را رها کند، اما روابط سودآور با چین یا شراکت نفتی خود با روسیه را نیز از دست نخواهد داد. فشار برای دستیابی به توافق سعودی-اسرائیل خطر تکرار آن تفکر معیوب را در پی دارد، فقط به صورت معکوس. حامیان توافق میگویند که این امر متحولکننده خواهد بود، اما بسیاری از مزایای ادعایی آن دور از ذهن به نظر میرسد. البته این مسائل، توافق را به یک هدف بیارزش تبدیل نمیکند، اما آمریکا باید تصمیم بگیرد که آیا ارزش این قیمت را دارد یا خیر.