ساناز بعد از سال ها زندگی مشترک تصمیم گرفت طلاق گرفته است وقتی در مورد شوهرش صحبت می کند با ناراحتی عمیق صحبت می کند.
10 سال پیش ازدواج کردیم و هر روز و هر شب را با هم می گذراندیم تا اینکه یک ماه پیش که تصمیم به طلاق گرفتم، همسرم مرا بیرون کرد.
بچه داری؟
ما یک دختر و یک پسر داریم که به دبستان می روند.
چرا می خواهد همسرش را طلاق دهد و دو فرزند داشته باشد؟
محسن خیلی خشن است. او مرا کتک می زند. من دیگر نمی توانم رفتار او را تحمل کنم.
این درگیری از چه زمانی شروع شد؟
از همان ماه اول ازدواجمان مرا کتک زدند. او ابتدا بعد از زدن او عذرخواهی می کرد، اما بعد ایستاد و گفت اگر نمی خواهی بروی برو. من به خاطر بچه ها ماندم، اما دیگر قابل تحمل نیست.
به نظر می رسد شوهر شما کنترل عصبانیت ندارد. آیا کاری برای درمان آن انجام داده اید؟
اصلا نمی پذیرد که کارش غیرعادی باشد، حتی خانواده اش هم تشویقش می کنند. مادرش میگوید شوهرم هم در جوانی مرا کتک زد. مرد باید بتواند زندگی خود را کنترل کند و به همین دلیل همسرش را کتک می زند!
چطور با همسرت آشنا شدی؟
ما از یک طایفه بودیم. در شهرستان ازدواج کردیم و به تهران آمدیم. شوهرم کار می کرد و من در خانه بودم.
بعد از جدایی میخوای چیکار کنی؟
تصمیم دارم خانه ای اجاره کنم و زندگی ام را اداره کنم. بچه ها را با حکم دادگاه به من تحویل می دهند تا کمی بزرگ شوند. شوهرم بچه داری نمیکنه مگر اینکه بخواد اذیتم کنه. مهریه ام را برای اجرای آن گذاشته ام.
آیا می خواهید جهیزیه خود را دریافت کنید؟
جهیزیه من یک زمین بزرگ در شهر ماست. من این کار را کردم تا شوهرم مجبور شود حضانت بچه ها را به من بدهد. سپس زمین را نیز به او می دهم. من فقط بچه هایم را دوست دارم.