افزونه پارسی دیت را نصب کنید Thursday, 7 November , 2024
4

صحبت های قلعه نویی خنده دار بود/ یک شبه با پرسپولیس قرارداد بستم – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان

  • کد خبر : 28697
صحبت های قلعه نویی خنده دار بود/ یک شبه با پرسپولیس قرارداد بستم – خبرگزاری مهر |  اخبار ایران و جهان

میشم حسینی مدافع سابق تیم های فوتبال استقلال و پرسپولیس در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ناگفته های دوران فوتبال. پرداخت خودکار و امیر قلعه نویی سرمربی سابق استقلال و جاری منتخب به شدت انتقاد کرد. حسینی که پس از خداحافظی از فوتبال و حتی راهی متفاوت را انتخاب کرد برای مدت طولانی در این […]

میشم حسینی مدافع سابق تیم های فوتبال استقلال و پرسپولیس در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ناگفته های دوران فوتبال. پرداخت خودکار و امیر قلعه نویی سرمربی سابق استقلال و جاری منتخب به شدت انتقاد کرد.

حسینی که پس از خداحافظی از فوتبال و حتی راهی متفاوت را انتخاب کرد برای مدت طولانی در این مصاحبه با دوران هیچکس از او خبر نداشت. حضور شما در پرسپولیس و دلیل جدایی خاکستر او به این تیم هم اشاره کرد.

در ادامه شرح میثم حسینی از این گفتگو را می خوانید:

مجبور شدم شموشک را ترک کنم

فوتبال من با دود شروع تیم رویایی و جذابی بود. این تیم به مسائل اخلاقی و انضباطی او به یک تیم اهمیت زیادی می داد محبوب مردم بود نوشهر عشق و علاقه خاصی به این تیم داشتند. با همه وجود این تیم حفاظت آنها انجام دادند. من هم این تیم را دوست داشتم اما برای ادامه پیشرفت تصمیم گرفتم در اوج جوانی بروم و به یک تیم بزرگ بپیوندم.

من به پرسپولیس رسیدم ولی نمی توانستم بمانم

اولین باری که قصد داشتم فوتبالم را در پایتخت ادامه دهم، به پرسپولیس آمدم. 10 روز تمرین کردم. ولی با سیاست باشگاه شموشک نتوانستم با پرسپولیس قرارداد ببندم، قراردادم با شموشک در آن زمان 10 میلیون تومان بود اما باشگاه می خواست من بروم. شوم او مبلغ 300 میلیون تومان را برای رضایت نامه می خواست زمان پول زیادی بود و هیچ تیمی این مبلغ را پرداخت نمی کرد. سپس در تمرین مس کرمان حضور داشتم که پرویز مظلومی در آن زمان سرمربی آن تیم بود. ولی باز هم به دلیل امتیاز بالای شموشک نتوانستم به مس بروم.

مرحوم حجازی مرا به استقلال برد

دوباره به شاموشک برگشتم ولی تیم در آن زمان فولاد را گسترش داد. مدیر شما زنوزی من را دوست داشت و حتی با توافق با شاموشکا با پرداخت 120 میلیون تومان رضایت نامه انجام شد. صادر کردم تبدیل شود ولی پولی نداشتم و یک فصل را مجانی بازی کردم. رابطه نزدیک مرحوم حجازی در فینال جام حذفی را به خاطر دارم آه تو با زنوزی و نماینده تام اختیاری او بود، مرا دید و پرسید می خواهی فصل بعد برای استقلال بازی کنی؟ من قبول کردم و مرحوم حجازی بعد گفتگو با زنوزی او را راضی کرد که به استقلال بروم.

صبح بخیر من در استقلال شروع تبدیل شود

وقتی به استقلال آمدم پرویز مظلومی سرمربی شد و آمدن من به گروه آبی تحت پوشش خوش اومدی استقلال اون فصل یه تیم رویایی بود، به جرات میتونم بگم تو استقلال دو تیم بود، بین بازیکنان داخل زمین و روی نیمکت تفاوت هست. دایه ها بازیکنان بزرگی مثل جباری تیموریان، برهانی، منتظری، داشتی می دویدی من از آنها چیزهای زیادی یاد گرفتم و هرگز آن تیم رویایی را فراموش نمی کنم، تیمی پر از اعضا و مورد علاقه هواداران، جایی که هر یک از بازیکنان آه تو آنها در فوتبال بودند ولی آن روزهای شیرین به سرعت گذشت و روزهای تلخ برای من به آرامی شروع تبدیل شود.

با گلایمون زاید دوران من خوبم به استقلال ختم شد

چند سالی از آن زمان می گذرد و من هرگز در مورد آنچه اتفاق افتاد صحبت نکردم و سکوت کردم. مظلومی 4 دربی را با برد به پایان رساند و آن عدد 4 معروف شد و مظلومی تبدیل به چهره ای محبوب برای هواداران شد. آن شکست مقابل پرسپولیس در دیداری کهایمون زاید سه بار درهای استقلال را باز کرد و مسیر زندگی من را تغییر داد زیرا مظلومی اخراج شد و قلعه نویی جایگزین او شد و به این ترتیب دوران خوب من در استقلال به پایان رسید.

حرفه ای قلعه نویی در استقلال جالب بود

امیر قلعه نویی با سر و صدای زیاد سرمربی استقلال شد. متاسفانه، یک عدد او رابطه خوبی با بازیکنان نداشت و نمی توانست با برخی از آنها کنار بیاید. آن موقع قلعه نویی حرف های خنده داری می زد. من بازیکن جوان استقلال بودم حرفه ای شرمنده بودم و برایم عجیب بود که چطور یک مربی با این همه ادعا این حرف ها را می زند.

به اصرار قلعه نویی پایم شکست

در آن زمان استقلال در مسابقات لیگ کشوری قرآن و لیگ آنها قهرمان بودند از زمانی که در تیم اصلی بودم، از نظر بدنی خسته بودم. یک بار از قلعه نویی خواستم کمی استراحت کند ولی قبول نکردند. حتی به یکی از مربیان آن زمان گفتم به قلعه نویی بگو ولی او گفت: “من جرأت نمی کنم زیرا اخلاق آنها را می دانم.” من هم باید همان روز برای تمرین حاضر می شدم. زیرا من از خستگی شدید پایم شکست و فاصله ما از آن زمان بیشتر شده است.

میثم حسینی با پیراهن استقلال

قلعه نویی احساس خوبی نداشت

وقتی پایم شکست، از قلعه نویی خواستم اجازه دهد از تیم جدا شوم و در خانه استراحت کنم تا از نظر روحی و روانی سریعتر بهبود پیدا کنم و به خانواده ام رسیدگی کنم. ولی او مخالفت کرد و گفت باید در هتل بمانم و وزنه های بالاتنه را انجام دهم، برای من خیلی عجیب بود، گچ گرفتن از مچ پا تا زانو انجام دادم. در تمام آن مدت میثم بائو که هم اتاقی من بود از من مراقبت کرد و از او بسیار سپاسگزارم که مرا در این شرایط سخت تنها نگذاشت. همان لحظه متوجه شدم که قلعه نویی نمی خواهد من در استقلال بمانم و حس خوبی نسبت به من ندارد.

تعصبات سرمربی باید بازی می کرد

قلعه جدید یک عدد بازیکن «سوگلی» داشت که هر تیمی می رفت او را می برد و حالا باید بازی می کرد و آمادگی ملاک بزرگی نبود. بعد از بهبودی آنقدر حالم خوب بود که امیر آبادی که یکی از بهترین دوستان من است روی نیمکت نشست. یادم هست به تیم صبا گل زدم و رفتم مهدی را در آغوش بگیرم و گل را به او تقدیم کنم. ولی بسیاری از آنها مجبور بودند در اوج آماده سازی بیرون بروند و با سفارشات سفارشی جایگزین شدند.

من را از استقلال بیرون کردند تا به نفت بروم

رابطه ما هر روز بدتر می شد. ولی من سکوت کردم، فشار آوردند که به نفت بروم چون می خواهیم ایمان موسوی را به استقلال بیاوریم. من در آن زمان چند پیشنهاد داشتم ولی آقایان اصرار کردند که به نفت برود. سپاهان فولاد و تراکتورم را می خواست ولی من نتوانستم به این تیم ها بروم. روزی سه بار تمرین می کردم و در اوج آمادگی بودم. ولی متأسفانه آمادگی ملاک نبود، حتی به فتح الله زاده (مدیرعامل استقلال) گفتند پولی به من نده. من که یک بازیکن ثابت استقلال بودم الان به شدت تحت فشار بودم تا از استقلال بروم و بالاخره موفق شدند. ایمان موسوی جایگزین من در استقلال شد. چهار سال بعد در سیاه جامگان همبازی ایمان شدم و او گفت: ای کاش به استقلال نمی آمدم چون شوالیه ها فوتبالم را نابود کردند.

قلعه نویی از نظر فنی ضعیف بود

در روزهای پایانی حضورم در استقلال از هر نظر به من انگ می زدند که من را در مقابل هواداران قرار دهند و بگویند استقلالی ها میشم حسینی را نمی خواهند و ما به نظر هواداران احترام می گذاریم. در تمرین استقلال و پرسپولیس همه اقشار حضور دارند، متأسفانه ارباب ها از این موضوع سوء استفاده کردند و به من تهمت های زیادی زدند. من هرگز آنها را نخواهم بخشید. من در دوره قلعه نویی چیزی از نظر فنی یاد نگرفتم و برخی بازیکنان آن را تایید کردند.

نفت و استقلال اختلافات زیادی داشتند.

وقتی به نفت رفتم روزهای اول خیلی برایم سخت بود. بر خلاف استقلال، تمرین در سکوت انجام شد. هیچ خبری از هواداران نبود و این برای من به عنوان یک تیم بود محبوب خیلی سخت وارد شدم، در نفت نتایج خوبی گرفتیم و چهارم جدول شدیم. منصور ابراهیم زاده سرمربی تیم از نظر فنی عالی بود و چیزهای زیادی یاد گرفتیم و روزهای خوبی را در نفت سپری کردیم. ولی یک تماس تلفنی باعث شد به پرسپولیس بروم.

به علی دایی نه نگفتم و نصف شب قرارداد بستم.

پرسپولیس تازه راهی اردو شده بود که برادر علی دایی با من تماس گرفت و گفت: علی آقا گفته ما به تو نیاز داریم و باید به پرسپولیس بیایی. این خبر خوبی برای من بود. در آن زمان گل محمدی سرمربی نفت بود و اصرار داشت که من بمانم. ولی تصمیمم را گرفته بودم و بعد گفتگو با علی دایی به پرسپولیس رفتم. با علی دایی در لیگ روزهای خوبی داشتیم و نتایج خوبی گرفتیم. ولی فکر می کنم روزهای خوب خیلی زود تمام می شوند و این اتفاق در پرسپولیس هم افتاد. دایی رفت و حمید درخشان با آن اتفاقاتی که افتاد جایگزین او شد. در عصر درخشش، برخی افراد هر چقدر هم که خوب بودند، نباید این بازی را انجام می دادند. در یک بازی یک پاس گل دادم و خیلی خوب بازی کردم ولی او به طور ناگهانی با من جایگزین شد. وقتی از زمین خارج شدم عالیشاه دستم را گرفت و گفت ساکت شو. وقتی بیرون آمدم فقط پرسیدم چرا عوضم کردند و درخشان گفت: به کادر مربیگری بی احترامی کردی و نباید بازی کنی و آنقدر به من زحمت دادند که شرایط را برایم سخت کرد. من

صحبت های قلعه نویی خنده دار بود/ یک شبه با پرسپولیس قرارداد بستم.

میشم حسینی با پیراهن پرسپولیس در کنار علی دایی

برانکو گفت طاقت نگه داشتنت را ندارم

بعد از رفتن درخشان که خوب پیش نرفت، برونکو به پرسپولیس رسید. من با او جلسه ای داشتم و برونکو صادقانه به من گفت: “من واقعا شما را دوست دارم و سبک بازی شما را دوست دارم و شما را می پذیرم. ولی از آنجایی که تازه آمده ام، قدرتی برای نگه داشتن تو ندارم و نمی توانم برای ماندن تو در پرسپولیس تصمیم بگیرم.» گفتگو تصمیمم را با برانکو گرفتم و به سیاه جامگان رفتم و 3 سال آنجا ماندم.

سکوت من باعث شایعات زیادی شد

در سیاه جامگان دوباره پایم بشدت شکست، به طوری که پایم بیش از یک سال در گچ بود. پایم آنقدر لاغر شده بود که نمی توانستم روی آن راه بروم. 6 ماه تمرین کردم و در این مدت کاملا از فضای مجازی دور شدم. تمام تمرکزم تمرین بود ولی همین دوری باعث شد که متهم به اعتیاد، ترک خانواده و چیزهای دیگری که برایم خیلی عجیب بود. ولی من این همه تهمت را شنیدم و برای رسیدن به هدفم سکوت کردم، خانواده ام را دوست داشتم و هرگز آنها را ترک نکردم و این شایعات خانواده را بسیار ناراحت کرد. اما آنها هم مثل من همه چیز را تحمل کردند.

یک معجزه نجاتم داد

پس از بهبودی به درخواست محسن بنگر به شهرستان نوشهر رفتم و برای برگزاری اردو و انجام بازی های تدارکاتی راهی تهران شدیم. در آن زمان پیشنهادی از بادران داشتم که به دلیل دوستی با محسن آن را نپذیرفتم. و قولی که به او داده بود. در راه تهران در سرمای 28 درجه زیر صفر تصادف کردیم و از ناحیه فک، دندان و سرم دچار شکستگی شدید شدم و به کما رفتم. آنهایی که مرا در آن حالت دیدند اعتراف کردند که قرار است بمیرم. ولی معجزه خدا باعث شد زنده بمانم و از فوتبال به زندگی ادامه دهم.

می خواهم مربی شوم و به فوتبال خدمت کنم.

من در یک کلاس آموزشی شرکت کردم. من می خواهم در تمام کلاس های مربیگری شرکت کنم و تجربه کسب کنم. در زندگی تجربه های تلخ و شیرینی داشتم. ولی بزرگترین اشتباه من این بوده که بلد نیستم “نه” بگویم و این موضوع خیلی به من ضربه زده و باعث شده نتوانم به آنچه استحقاقش را دارم برسم.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=28697

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.