به گزارش رکنا، این شیطان سیاه که دیروز به سوالات کارشناس قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه) پاسخ داد. قتل عمد مشهد) در حال پاسخگویی در صحنه جنایت، زوایای وحشتناکی از روابط سیاه خود با زنان درمانده و درمانده را فاش کرد که قلب هر انسانی را به درد آورد.
این جنایتکار سفاک که خود را «حسن ق» معرفی کرد، پس از تفهیم اتهام از سوی قاضی ماده ۲۰۸ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به قتل عمد گفت: متولد ۱۳۴۳ و متولد تهران هستم. اما بعد او را به فریمان منتقل کردند و در این شهر نقل مکان کردم و در این شهر تحصیل کردم و ازدواج کردم، اما سرنوشت مرا به مشهد آورد و با دوستانم کارگاه تولید بیسکویت راه اندازی کردیم که پسرخاله ام به عنوان کارگر وارد کارگاه شد و «لوله» ساخت. “. بعد از آن کارگاه تولید چینی را در جاغرق راه اندازی کردم و بعداً کارگاه را به جاده کلات منتقل کردم و در آنجا با خانمی به نام «م» رابطه داشتم. او از همسرش طلاق گرفته بود و برای تامین مخارج اندک زندگی اش در کارگاه من کار می کرد. از این حیث با زنان دیگر ارتباط برقرار می کردم تا اینکه اواخر سال 1377 زنی به نام «ف.ت.» به همراه دختر نوجوانش به کارگاه من آمد و چون از همسرش جدا شده بود، بلافاصله رابطه ام را با او آغاز کردم. انجام داد.
یک روز «ف» برای بردن مقداری از وسایل زندگیش به قوچان رفت و من هم با او رفتم، اما وقتی وسایل را گرفت، شوهر سابقش او را متهم کرد که سرقت او گلایه کرد که این موضوع دلیلی برای من شد زیرا «ف» می ترسید دستگیر شود. با سوء استفاده از این موضوع به او قرص خواب دادم و به او گفتم اگر پلیس برای دستگیری شما بیاید فکر می کند خوابیده اید!
از طرفی بعد از مدتی تقریباً خانواده ام را فراموش کردم زیرا “ف” اجازه نداد به دیدن فریمن بروم و از او در مورد خانواده ام بپرسم، اما روزی که او و دخترش دستبندهای پلیس را در خانه من دیدند. من خودم را نیروی امنیتی معرفی کردم. به این بهانه می توانم به شهرستان بروم و از خانواده ام خبر دریافت کنم!
«شیطان سیاه» همچنین درباره فیلم های سخیف فراوانی که درباره زنان بی پناه می ساخت، گفت: از روابط با زنان فیلم می گرفت تا تهدید به تحقیر آنها کند! اما از هیچ فیلمی استفاده نکردم!
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر نصب دوربین مداربسته در سرویس بهداشتی و محل تعویض لباس زنان در کارگاه، سکوت اختیار کرد! اما در مورد اینکه چرا هنگام خودزنی از خود فیلم گرفته است، گفت: از روی کنجکاوی می خواست هر نوع ارتباطی را تجربه کند!
وقتی “شیطان سیاه” به دختر 20 ساله اعتراف کرد که مادرش برای رسیدن به نیت شومش او را کشته است، زن جوان با گریه روبروی او ایستاد و با دلی پر به مرد 40 ساله گفت. از درماندگی و بدبختی: “حالت چطوره؟” خیلی وقته منو گول زدی! مادرم را کشتی تا با من رابطه غیراخلاقی داشته باشی؟ یک انسان چقدر می تواند سقوط کند! وقتی باکره بودم به من رحم نکردی و به خاطر هوس هایت آینده ام را تباه کردی! شما مادرم را کشته بودید و در زمین او مرا مورد آزار و اذیت قرار می دادید، اما از آنجایی که من درمانده بودم، چاره ای جز سکوت نداشتم و ادعای شما مبنی بر تعلق شما به نیروهای امنیتی را باور کردم!
دختر 20 ساله که اشک های خشمگینش به گریه های خاموش تبدیل شده بود با چهره باران خورده اش ادامه داد: مادرم را ببخش! او برای رسیدن به اهداف شیطانی خود من و شما را به مواد مخدر صنعتی آلوده کرد! مادرم، مرا ببخش، زیرا یک مادر همیشه می بخشد، اما چگونه می توانم قاتل تو را ببخشم که اینگونه مرا فریب داد و هنوز تصور می کرد که در مرکز درمانی نیروهای امنیتی با تو رفتار می کنند؟ چون به من گفت مادرت با هم قرص و مواد و الکل خورده و به کما رفته است! و جانش را نجات داده ام اما او در بیمارستان نیروی انتظامی است که امروز انگشتش را کمی تکان داد! برای همین مدام به فکر بهبودی تو بودم، اما او مرا تهدید کرد که به کسی نگو تا به هوس هایش ادامه دهد!
در ادامه این دیدار چهره به چهره با افراد مرتبط با این پرونده جنایی، متهم «حسن ق» همچنین درباره نحوه کشتن همسر کارگری که به گفته خودش ازدواج موقت خود را با او: «وقتی دیدم آن زن اجازه ملاقات با خانواده ام را به من نداد، نقشه جنایت کردم و به او قرص دادم و او به خواب عمیقی فرو رفت، سپس شیلنگ گاز بخاری را بریدم و او را داخل بخاری گذاشتم. اتاق را تا روز بعد که به او گاز زدند، با خودم فکر کردم که چگونه جسد را دفع کنم. به این ترتیب «مهسا» (دختر مقتول) درگیر مرگ مادرش میشود. می ترسیدم در حین حمل جسد کسی مرا ببیند به همین دلیل تصمیم گرفتم آن را پشت تنور دفن کنم. با این نقشه جسدش را به چاله ای که کنده بودم انداختم. سپس مانند قبل سفال ساختم و دختر آن زن را به عقد موقت خود گرفتم.
این در حالی است که نجمی (معاون عملیات آتش نشانی) و دکتر رضازاده (رئیس اتاق کالبدشکافی پزشکی قانونی) ضمن تایید اعترافات متهم مبنی بر خفگی گاز شهری ضمن تایید این که برخی از اهالی محل به “شیطان سیاه” با نفرت نگاه کرده و از وی ابراز نارضایتی کرده اند. با زمزمه های خود، اما چند نیروی پلیس برای جلوگیری از وقوع حادثه دلخراش در صحنه قتل حضور یافتند و تا پایان اعترافات متهم تدابیر امنیتی برقرار کردند.
بسیاری از اهالی به سمت خودروی قاضی ویژه قتل مشهد دویدند و از او خواستند عامل این جنایت هولناک را مجازات کند.
تاریخچه اخبار
در اوایل خرداد، کارآگاهان پلیس از یک داستان مشکوک در بررسی پرونده مرموز مطلع شدند. گم شده زنی 40 ساله از راه رسید و هیچ کس دنبال این ماجرای مرموز نبود. همین موضوع به گونه ای افکار کارآگاهان را درگیر کرد که به ناچار گزارشی به قاضی دکتر صادق صفری نوشتند و از او راهنمایی خواستند; زیرا فرضیه جنایی را در این مورد محتمل می دانستند. این گونه بود که قاضی بند ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب با تلفیق علم و تجربه، برای مردی که توسط سرهنگ کارآگاه ولی نجفی مورد اشاره قرار گرفته بود، قرار بازداشت صادر کرد. طولی نکشید که کاپیتان آرمین منفرد (افسر پرونده) در کنار رهبر رینگ قرار گرفت. قتل عمد در این باره آگاهی داده شد و با طرح سوالات فنی و موهن، مرد 40 ساله ای به نام «حسن ق» را وادار به اعتراف تکان دهنده ای کردند که در منزل مسکونی اش گرفتار شده است. دقایقی بعد با هماهنگی قاضی صفری، تنها مظنون این پرونده که ادعا می کرد از “اف تی” اطلاعی ندارد، مورد بازجویی قرار گرفت و راز قتل زنی 40 ساله با هدف حتی او فاش شد. دختر 20 ساله صفحه حادثه در روزنامه خراسان با عنوان “جنایت سیاه” در کارگاه تولید زغال سنگ منتشر شد و به این ترتیب رمزگشایی از پیچیده ترین پرونده افکار کثیف در مشهد ادامه یافت.