به گزارش رکنا، اینها بخشی از اظهارات زن 49 ساله ای است که برای گزارش رفتار غیرعادی شوهرش وارد کلانتری شده بود. این خانم که با بیان اینکه هر یک از اعضای خانواده یک اسپری آب برای خنک شدن دارند، ماجرای خود را به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: همسرم کارمند بازنشسته یکی از ادارات دولتی است. اما حدود 3 سال اختلاف شدید داشتیم، از زمانی شروع شد که ایشان در پرداخت هزینه های زندگی بعد از بازنشستگی سخت گیری کردند و به همین دلیل زندگی ما به مشکل خورد. وقتی مشاجرات و بحث هایمان به سرانجام نرسید مجبور شدم از او شکایت کنم و همسرم به پرداخت ماهانه یک میلیون و 600 هزار تومان بابت نفقه محکوم شد، اما متاسفانه از آن روز وضعیت معیشتی ما بدتر شد. به حداکثر همانطور که شوهرم به دلیل لجبازی، همان هزینه های کوچک را پرداخت نکرد و به طور کلی پرداخت های زندگی را به همان مبلغ قانونی به تعویق انداخت. حالا دیگر غذایی در یخچال نبود و حتی سفره ما هم خالی از نان بود، چون این مقدار برای زندگی من و فرزندانم کافی نبود و مدام مشغول خوردن نان و بادمجان سرخ شده بودیم در حالی که شوهرم فقط از رستوران غذا می خورد. جلوهورشت و برگ برشته سفارش می دادم و می خوردم. فرزندانم به غذای پدر نگاه کردند و با عصبانیت و اشک نان خالی خوردند. او حتی به این هم راضی نبود و برای کاهش هزینه های گاز و برق، آبگرمکن را خاموش کرد و فقط هفته ای یک بار اجازه استحمام داد. به همین دلیل من و فرزندانم به بهانه استحمام به خانه خواهرم می رفتیم و او که از شرایط زندگی ما خبر داشت، برای نشان دادن محبت خود غذای گوشتی تهیه می کرد. حتی گاهی برای اینکه این زندگی دردناک را تجربه نکنیم به خانه مادرم در شهر می رفتیم اما باز هم همسرم تسلیم نشد. او در زمستان اجاق گاز را خاموش کرد و من خانه را با منقل برقی به شکل صندلی گرم کردم اما یک روز جعبه پلاستیکی کباب پز آتش گرفت و خانه ام سوخت که به لطف حضور سریع آتش سوزی نجات یافت. همسایه ها گذشت و به کسی آسیبی نرسید. الان هم که روزهای گرم تابستان را می گذرانیم، تهویه هوا را خاموش می کند و باید برای هر کدام از بچه هایم یک آب پاش بخرم تا خنک شوند. این در حالی است که یکی از دخترانم در دانشگاه و پسر دیگرم در مقطع راهنمایی تحصیل می کنند و من هزینه تحصیل آنها را با کار در کارگاه تامین کردم اما اکنون دیگر نمی توانم کار کنم و…

در پی شکایت این زن 49 ساله، همسرش نیز به مددکاری اجتماعی کلانتری دعوت شد و دلیل این رفتار وی عدم تمکین همسرش بود و گفت: همسرم و فرزندانم بدون اجازه من بیرون می روند و همسرم مدتی خانه را ترک می‌کند و به شهر می‌رود یا به خانه یکی از اقوام می‌رود چون من از این نوع رفتارها خوشم نمی‌آید و…

بنابراین گزارش، به دستور سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد)، مشاوران نخبه مددکاری اجتماعی کلانتری تحقیقات روانشناختی و تحقیقات پزشکی قانونی این پرونده را آغاز کردند تا این زوج به زندگی شیرین آنها در وسط سال.

داستان واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی



  • این ویدئو به پلیس در مورد لباس های زننده زنان و دختران هشدار می دهد!  در خیابان های گرگان اتفاق افتاد!

آیا این خبر مفید بود؟