به گزارش رکنا، او صدای دلنشینی داشت. دیدن نگاه معصومانه او جذابیتی بود که برای خانواده، دوستان، آشنایان و همکارانش به خاطره ای رویایی تبدیل شد.
قلب مهربان او، جواهر و تاج اطلس، وجود شیرینی بود که در بلندای آسمان شروع به تپیدن کرد.
آرزویش پرواز بود تا گلی در باغ بهشت شود. او نشان داد که نور گلی را میگیرد که از آن صد برگ میشکفد.
نام حاج قاسم دلش را می لرزاند. می خواست خود را فدای فرمانده دل ها کند. عاشق دریا شد و حاجت برطرف شد. او تاوان جانش را داد و درگذشت.
او به یقین می دانست که راه عشق در راه کربلا گام برمی دارد که بوی شهادتش از گلزار شهدای کرمان به مشام می رسد.
بله، من عاشق دریا بودم.
روزی سفیر شهدای فرجه با اهدای اعضای ستاره اش موافقت کرد.
و در روز موعود 22 آذر مصادف با چهارمین سالگرد شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی برای زائران بهشت شهدا، جامه های متبرکه بر تن کرد و دست بر سینه خود گذاشت و با لبخند از آنان پذیرایی کرد.
کبوتر سفید در آتش انفجار تروریست های Bad Taint از ناحیه سر مجروح شدند.
کبوتر آماده پرواز و اجازه اهدای عضو، جان خود را در دستان نور فدا کرد، مانند خورشید سوزانی که آسمان را زینت می دهد.
سرهنگ دوم شهید «محمدعلی ضیاءالدینی» جان داد و کلیه و کبدش به سه بیمار جان بخشید.
مردم در مراسم وداع به پیکر این فرشته سفید احترام گذاشتند و آن را گرامی داشتند. تمام شهر و سراسر ایران واحدی از خانواده شهید ضیاءالدینی و همرزمان شهیدش شد.
با موج اشک غنچه های ارغوان نماد عزت و حماسه در جاده ای شد که حاج قاسم سرباز ولایت و مدافع امنیت در اوج سربلندی پرچمدار آن است.
و راه عشق ادامه دارد…
غلامرضا تدینی راد