افزونه پارسی دیت را نصب کنید Friday, 25 October , 2024
4

سفرنامه ترکیه: از مولانا جان تا دریای زیبای مدیترانه

  • کد خبر : 284367
سفرنامه ترکیه: از مولانا جان تا دریای زیبای مدیترانه

این اثر توسط یکی از شرکت کنندگان هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه نویسی اسمارتک نیوز-1401) و در مجله گردشگری اسمارتک نیوز منتشر شده است. دو سه سالی بود که به سفر به خارج از کشور فکر می کردم، اما به دلیل شیوع ویروس کرونا این امکان وجود نداشت. قبل از عید نوروز امسال، فکر سفر بیشتر […]

این اثر توسط یکی از شرکت کنندگان هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه نویسی اسمارتک نیوز-1401) و در مجله گردشگری اسمارتک نیوز منتشر شده است.

دو سه سالی بود که به سفر به خارج از کشور فکر می کردم، اما به دلیل شیوع ویروس کرونا این امکان وجود نداشت. قبل از عید نوروز امسال، فکر سفر بیشتر مطرح شد و پس از تحقیقات فراوان تصمیم گرفتم برای سفر زمینی به جنوب ترکیه برنامه ریزی کنم. من به همراهانم در مورد چهارپایه سفر گفتم و آنها هم از پیشنهادم خوششان آمد و پذیرفتند.

ما 4 نفریم من و خواهرم و همسرم دوقلو هستیم و بعد از ازدواج سفرهای زیادی به ایران داشتیم. بیشتر برنامه های سفر را می گذارم و راهی جاده می شوم!

تاریخ سفر 29 اردیبهشت تا 15 خرداد را در نظر گرفتم تا چند روز مرخصی داشته باشیم و راحت تر خداحافظی کنیم.

پنجشنبه 9 اردیبهشت بعدازظهر از اصفهان حرکت کردیم. با یک استراحت کوتاه در روز جمعه 9 اردیبهشت، صبح زود در مرز رازی بودیم. پس از بررسی کاپوت خودرو، بیمه و یک سری مدارک، به سلامت از مرز رد شدیم و به اولین مقصد سفر یعنی شهر وان رسیدیم.

وانت شهری

اولین چیزی که توجهم را جلب کرد این بود که در هر خیابان یک میز و چهار صندلی گذاشته بودند و چای سرو می کردند.

تقریباً شبیه چای خانه ها، اما چای در لیوان های کمر باریک با یک سری سینی مخصوص. بیشتر مسافران برای خرید و بازار به میان وان می روند، اما از آنجایی که ما قصد خرید نداشتیم، اصلاً بدشان نمی آید و از قدم زدن در کوچه پس کوچه ها لذت می بردیم.

کاپادوکیه

مقصد بعدی ما کاپادوکیه است. طبق برنامه نزدیک به 12 ساعت در راه هستیم اما طبیعت هر طرف جاده غافلگیر شدیم.

از صدای دلنشین آب رودخانه تا صدای امواج آب دریاچه و دشت های سرسبز و گل های رنگارنگ تا هوای خوب و جذابیت ابرها و آسمان.

همیشه می گویند مقصد مهم نیست، از سفر لذت ببر. این دقیقاً توصیف وضعیت ما در این سفر جاده ای پر پیچ و خم است.

در راه وقتی در پمپ بنزین توقف کردیم با یکی از اهالی محل صحبت کردیم. او به ما پیشنهاد کرد که شب را در شهرک بمانیم، اما نپذیرفتیم و به راه خود ادامه دادیم تا سحرگاه بادکنک ها را ببینیم. به کاپادوکیه رفتیم.

حدود ساعت 1 بامداد به مقصد رسیدیم. هوا به شدت سرد بود. منطقه توریستی و کلیه اقامتگاه ها، هتل ها، کمپینگ ها و غیره. آنها پر هستند چاره ای نداشتیم جز اینکه شب را در ماشین بگذرانیم.

بیدار شدن با صحنه رویایی بالن ها در سپیده دم در دنیای صخره ای و افسانه ای کاپادوکیه، بی نظیر، رویایی اما واقعی بود.

منطقه کاپادوکیه به بالن هایش معروف است!

اگر هوا خوب باشد و ما خوش شانس باشیم، می توانیم صدها بالون را بر فراز شهر ببینیم. حرکت بالون ها به هوا و باد بستگی دارد.

اکثر گردشگران معمولاً سه تا چهار شب اقامت می کنند تا این منظره زیبا را تماشا کنند. ما خیلی خوش شانس بودیم. نیمه های شب به کاپادوکیه رسیدیم و صبح هنگام سحر بادکنک ها را دیدیم.

پس از روشن شدن هوا و پایین آمدن بادکنک ها، برای گردش در شهر به راه افتادیم.

شکوه و عظمت صخره های عجیبی که در اثر فوران آتشفشان به وجود آمده و مردمی که هزاران سال پیش خانه های خود را در دل صخره ها و زیر زمین کنده اند، شگفتی عجیبی را به منطقه ای که تبدیل به بهشت ​​طبیعت شده بود، داده بود. و گردشگران تاریخ

کنیا

حوالی ظهر سفر خود را به سمت قونیه و مولانا جان آغاز کردیم، در دلم نبود که بخواهم به زیارت حضرت عشق بروم. برای اقامت هتل گرفتیم و بعد از ظهر به زیارت حضرت یار رفتیم.

ورودی آرامگاه مولانا با این شعر زیبا پذیرفته شده است:

کعبه العشاق باشد، این مقام که ناقص رسید، اینجا تمام شد.

وارد مقبره شدم. اشک شوق روی گونه هایم جاری شد. باورم نمی شد!

آمده ام به دیدار استاد عشق، استاد کلام، استاد ادب! من اینجا روبه روی مقبره مولانا جان هستم، در حالی که مشغول زیارت مقبره مولانا و اشعار زیبای او بودیم، نگاهی به موزه مقبره مولانا هم انداختیم.

قونیه شهری مذهبی و بسیار شیک بود. فضای شهری و طنزش را خیلی دوست داشتم.

مارماریس

از قونیه تا دیدنی های مارماریس از شهرها و شهرک های زیادی عبور می کنیم که هر کدام زیبایی خاصی دارند. برای استراحت در هر شهر چند ساعتی را به گشت و گذار اختصاص دادیم.

حوالی بعدازظهر به شهر رویایی مارماریس رسیدیم. شهر و جزیره ای ساحلی که مملو از گردشگران روسی، انگلیسی و آلمانی بود که برای استفاده از هوای خوب و آفتاب گرفتن در ساحل زیبای مدیترانه به اینجا آمده بودند.

سه روز را در این شهر گذراندیم. آنقدر عاشق شهر رویایی مارماریس شدیم که در کنار هم و خیابان به خیابان قدم زدیم و از جذابیت آن لذت بردیم. خلاصه شده در سه کلمه شهر زنده، شاد و بیدار…

در واقع از تجربیات گردشگری غذا در مارماریس می توان به غذاهای دریایی و مصرف عسل کاج اشاره کرد که این شهر به آن معروف است.

از مارماریس تا آنتالیا

یکی از زیباترین جاده ها سواحل جنوبی ترکیه است. جاده ای سرسبز از یک طرف و دریای مدیترانه از طرف دیگر…

مقصد بعدی شهر فتحیه بود، شهر گل های رنگارنگ، بوی ادویه در بازارهای سرپوشیده، کافه های کنار ساحل و موسیقی زنده.

شهری کم‌شناخته در بین ما ایرانی‌ها، اما پر از توریست از کشورهای دیگر بود.

در چند کیلومتری فتحیه، بهشت ​​اولودنیز از دور خودنمایی می کرد.

از تماشای پاراگلایدر در آسمان شهر گرفته تا شنا در آب های آبی مدیترانه و آب های آبی تالاب آبی و بهشت ​​پنهان در دره پروانه ها.

طبیعت این منطقه به قدری زیباست که زبان نمی تواند آن را بیان کند. کم کم جاده یک جاذبه گردشگری است که جلب توجه می کند و نمی گذارد به راه خود ادامه دهیم.

یکی از تجربیات زیبای سفر دعوت به ناهار عروسی در شهر کایاکوی بود. شهر کوچکی در راه کاش. ترکان این منطقه به جای شام عروسی ناهار عروسی می خوردند و از بعدازظهر تا پاسی از شب به رقص و پایکوبی می پرداختند.

مقصد بعدی شهر کاش بود. ای کاش جواهری در دل دریای مدیترانه وجود داشت. با خط ساحلی حدود 70 کیلومتر از دریا. در ورودی شهر منظره ای فوق العاده از دریای مدیترانه در انتظار ماست.

این شهر شب های پر جنب و جوش و شادی داشت. البته تماشای فوتبال لیگ اروپا در کنار گردشگران اروپایی در کافه های شهر یکی از زیباترین تجربیاتی بود که در دفتر خاطراتم ثبت شد.

مقصد بعدی شهر چیرالی بود. شهری خاص و توریستی که دیدنش سخت بود. شهری به سبک شهرهای شمالی با هوای ابری و مه آلود، ساحلی که از یک طرف با کوه های سبز و از طرف دیگر با دریای مدیترانه احاطه شده است. در کمترین زمان ممکن به اقیانوسی از ابر تبدیل می شود.

یکی از زیبایی های این شهر این بود که مردم محلی و گردشگران برای رفت و آمد از دوچرخه استفاده می کردند. در هر پانسیون تعداد زیادی دوچرخه وجود داشت. دوچرخه سواری در کوچه های سرسبز و دیدن درختان میوه و گل های زیبای شهر یک رویا بود.

آنتالیا

شهر بعدی کمر و سپس مکان های گردشگری آنتالیا بود. آنتالیا برای ما ایرانی ها مقصدی است که به تفریح، خرید و لذت اقامت در هتل های مجلل معروف است.

برای من قدم زدن در کوچه های بافت تاریخی کالیچی که تلفیقی از مدرن و سنتی دارد و خوردن غذاهای ترکی تجربه زیباتری است.

آنتالیا یکی از شهرهای مهم توریستی ترکیه است. یک شب در حالی که نیم ساعت در ساحل نشسته بودیم، هواپیماهای زیادی از بالای سرمان رد شدند. گردشگری و ویژگی گردشگری منطقه از این طریق مشخص می شود.

آلانیا

منطقه توریستی و آبشار ماناوگات یکی از مکان های بکر در مسیر آنتالیا به آلانیا است. شکوه و عظمت آبشار، فضای سبزی که اطراف آن را احاطه کرده و حضور گردشگران در این مکان تعجب آور بود. واقعا ارزش این را داشت که دورتر بروید اما از این آبشار زیبا دیدن کنید.

با توقفی چند ساعته در آلانیا به سمت مرسین حرکت کردیم. جاده جلوتر از یک طرف دریای مدیترانه و از طرف دیگر پر از مزارع موز بود.

در مرسین، آخرین شهر ساحلی سفر، با دریای زیبای مدیترانه خداحافظی می کنیم. از جاده های پر پیچ و خم و طبیعت زیبای ترکیه می گذریم تا به وان می رسیم.

با توجه به اختلاف ساعت و نداشتن وقت کافی به پایانه مرزی رازی رسیدیم و پس از تاخیرها و خستگی های فراوان دوباره به ایران سلام کرده و به شهر خوی رسیدیم.

پایان خوش سفر با بارش باران زیبا در مسیر تبریز و تماشای غروب زیبا و پایان سفر هجده روزه ما.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=284367

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.