افزونه پارسی دیت را نصب کنید Tuesday, 24 September , 2024
1

سرنوشت تلخ زن جوانی که پای شوهرش را سوزاند!

  • کد خبر : 373516
سرنوشت تلخ زن جوانی که پای شوهرش را سوزاند!

کد خبر: 477321 // بیشتر 3, 1403 // 08:07:20 از زمانی که ازدواج کردم و وارد خانه بخت شدم، گویی بازی زمان با سرنوشتم از همان روز آغاز شد و در نوسانات تلخ و شیرین زمان به جایی رسیدم که… به گزارش فرتاک نیوز، زن 57 ساله مدعی شد که دیگر نمی تواند رفتارهای شوهرش […]

کد خبر:
477321

//

بیشتر 3, 1403
//

08:07:20


از زمانی که ازدواج کردم و وارد خانه بخت شدم، گویی بازی زمان با سرنوشتم از همان روز آغاز شد و در نوسانات تلخ و شیرین زمان به جایی رسیدم که…




به گزارش فرتاک نیوز،

زن 57 ساله مدعی شد که دیگر نمی تواند رفتارهای شوهرش را تحمل کند زیرا او 40 ساله است. زندگی مشترک وی داستان خود را برای مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مصلی مشهد بیان کرد: 17 سال بیشتر نداشتم که در یک روز تابستانی برای زیارت مولای مبارکمان آقا امام رضا (ع) به مشهد سفر کردیم. هنوز با تمام وجودم لذت زیارت را احساس می کردم که راننده مسافر ما را به خانه ای اجاره ای برد تا چند روزی در آنجا بمانیم، اما وقتی چشمان خانم صاحبخانه توجهم را جلب کرد، بلافاصله به سمت گوشی رفت و نشد. مراسم عقد خیلی طول کشید تا در خانه اجاره ای شان برگزار شود چون مریم خانم برای خواهرزاده اش دنبال دختر محجبه می گشت.

از طرفی پدرم عاشق مشهدی هاست و این ضامن ازدواج من و علی بود. خلاصه سر سفره عقد نشستم و به امام رضا (ع) رسیدم. انگار سرنوشتم این بود که از استانی دیگر به مشهد بیایم و به این ترتیب زندگی مشترکم را آغاز کنم. من و همسرم به خانه پدرشوهرم نقل مکان کردیم و با خانواده همسرم زندگی می کردیم. شوهرم هم مادرش را دوست داشت و به من خیلی لطف داشت، اما انگار همه چیز مطابق میل من نبود، چون چند نفر. سال ها بعد، وقتی باردار نشدم، پزشکان تشخیص دادند که همسرم مشکل دارد. من علی را با تمام وجود دوست داشتم و به همین دلیل در کنارش ماندم و هیچ وقت از بچه دار شدن صحبت نکردم. از طرفی «علی» بچه ها را خیلی دوست داشت و مدام با بچه های برادرش بازی می کرد. این در حالی بود که همسر فعلی من همیشه شوهرم را با نیش و کنایه مورد آزار و اذیت قرار می داد و اجازه نمی داد او به فرزندانشان نزدیک شود.

وقتی علائم افسردگی را در چهره شوهرم دیدم تصمیم گرفتیم نوزادی را که چند روزه بود و الان 20 سال دارد به فرزندی قبول کنیم. او ما را از تنهایی بیرون آورد و من به او مهر مادری دادم. «ایمان» جلوی چشمان ما رشد کرد و رشد کرد و روزهای شیرین زندگی را به ما هدیه داد، اما باز هم بازی سرنوشت من را تغییر داد زیرا در آن سن متوجه شدم شوهرم به مواد مخدر اعتیاد دارد. با تمام وجود سعی کردم او را از این مسیر خطرناک بازدارم، اما او به دنبال مواد مخدر صنعتی رفت و با استفاده از شیشه آلوده شد. حالا او رفتار غیرقابل پیش بینی دارد و من و پسرم را در این سن و سال از خانه بیرون کرد تا پاداش زحمات و زحمات 40 ساله ام را بدهد، اما ای کاش…

با توجه به اهمیت موضوع و با صدور دستور ویژه از سوی سرهنگ محمد ولیان (رئیس کلانتری مصلی مشهد)، اقدامات قانونی برای بستری شدن مرد 64 ساله در مرکز ترک اعتیاد و روانشناسی انجام شد. همچنین امتحانات در بخش مددکاری اجتماعی آغاز شد.

داستان واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی


برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.


آیا این خبر برای شما مفید بود؟



کد خبر:
477321

//

بیشتر 3, 1403
//

08:07:20


لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=373516

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.