این روزها نام شیخ کاظم صدیقی سرپرست امام جمعه تهران و رئیس ستاد عمرو به معروف به دلیل واگذاری مالکیت باغ یکی از حوزه های علمیه ازگل به نام وی بر سر زبان ها افتاده است. و فرزندانش و هفته گذشته توضیح داد که امضای او جعلی و غیر قابل اعتماد است. مورد سوء استفاده قرار گرفته است. این اشاره و یادآوری در نقد سال قدیم هم شاید جالب باشد چون نامش در فروردین ماه سال گذشته در خبرها بود اما نه چندان در متن و جدی، هرچند شاید بتوان ارتباط و شباهتی پیدا کرد.
ماجرا از این قرار بود که خبرگزاری تسنیم تصویری از مصافحه شیخ کاظم صدیقی و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر و مدیر حوزه همایش مدیران ارشد اجرایی سراسر کشور برای اجرای این شعار را به نمایش گذاشت. از سال. (کنترل تورم و رشد تولید) فروردین 1402. ایلمیا از منطقه ازگل ضمن دست دادن با سولت مرتضوی وزیر تعاون، کار و رفاه در دولت ابراهیم رئیسی آن را منتشر کرد که جالب و شایسته یافتیم. مکث و مکث چون در این عکس او هم گریه می کند و ما می نویسیم:
«آقای صدیقی به دلیل اشکها و گریههای مدام به گفتههایش معروف است، تا جایی که به شیخ البقایین لقب دادهاند.»
همچنین موارد زیر بیان شد:
«البته معلوم نیست آقای کاظم صدیقی به چه مناسبتی در جمع مدیران اجرایی حضور پیدا کرده است، چه برای یادآوری فریضه امر به معروف و نهی از منکر به مدیران بوده است یا به دلیل علاقه زیاد ایشان به این دولت، به همین دلیل است. که در مواضع مختلف آنها در قبال دولت قبل مشهود است.
در فروردین 1403 بعید است آقای صدیقی در جلسه علنی دیده شود و اگر این اتفاق بیفتد بعید است یکی از یاران آقای رئیسی او را اینطور در آغوش بگیرد زیرا سوء تفاهم هایی پیش می آید و در صورت حضور شما هم خواهید دید. برای کسی پیدا کن و بغلش کن بفرمایید این بار جای انتقاد و کنایه نیست چون شایعه می شود فرزندان صدیقی و دوستانشان دوراندیش و نگران آینده خود بودند که حاج آقا چنین نمی کردند. آنجا باشند و سهمی از حوزه نگیرند و تا باغ 4200 پیشروی کرده اند. یک متر از اموال حوزه را منتقل کرده اند تا ببینند چه می شود و اگر در فروردین 1403 شیخی بگیرند، آن را می کنند. به این حساب واریز خواهد شد.
این حدس ها به این دلیل است که گزارشگر تلویزیون در گفت و گو با یوسف سلامی برای اولین بار آیه 86 سوره یوسف را که توسط یعقوب گفته شده بود قرائت کرد: غم و اندوه قلبم را به خدا می گویم. من از خدا چیزی می دانم که شما نمی دانید.»
شاید شیخ می خواست به همان لباس ها و اصناف و نه عوام به زبان رمزی بگوید که پسرانم مقصرند، البته حضرت یعقوب یعنی اسرائیل هم یوسف و بنیامین را بزرگ کرده بود و ناله کرد. دست بچه ها در همه جا بود، اگرچه او در حد شک بود و مطمئن نبود که آنها یک فاجعه خواهند بود. بر سر یوسف آوردند و یا نتوانست علم نبوی را با عموم در میان بگذارد، اما اگر جناب شیخ یقین دارد که تقصیر فرزندانش بوده، چرا صریح نمی گوید و اینقدر موضوع را تحریف نمی کند و ادعا می کند که اعتقادات مردم را هدف گرفته اند! نه به آن آیه برای دادن رمز، من از فرزندان فغان مثل یعقوب هستم و نه به این گفته و گزارشگر تلویزیون متوجه منظورش از شروع با آن بیت نشد یا اجازه پرسیدن نداشت و من فقط میکروفون حاج آقا را نگه داشت!
از عکس و تصویر گریان آقای صدیقی که بگذریم، خبر تکان دهنده خودکشی کیومرث پوراحمد در فروردین سال گذشته این کارگردان محبوب سینمای ایران بود که در عکس آقای صدیقی همیشه لبخند بر لب داشت و خبر خودکشی او یا مرگ خودساخته اش مثل پتک بر سر همه افتاد، چون در قسمت «یادمان از سال قدیم» جداگانه صحبت شد همین ذکر کافی است.
در فروردین 1402 استعفای اجباری و در واقع برکناری جواد ساداتی نژاد وزیر جهاد کشاورزی یکی از اعضای اصلی تیم اقتصادی دولت ابراهیم رئیسی نیز خبر مهمی بود اما چند ماهه تفسیر شد. بعد از. بعدها که ماجرای فساد چای دباش فاش شد، هر چند نقش این وزارتخانه مشخص نشد، دقیقاً کی بود و دوباره گلی قبل از جمال شیخ که به فرزندانش شکایت کرد، در حالی که وزیر معزول چیزی نداد. توضیح یا شاید چون نمی دانست مثل رئیس سازمان سینمایی همان دولت درست یک آیه، حدیث یا دعا بخواند، ریسک نکرد.
سابقه اخراجی های اقتصادی در اوایل سال 1402 به جهاد کشاورزی محدود نمی شد و علاوه بر ساداتی نژاد، برکناری دو تن دیگر از مقامات ارشد دولت ابراهیم رئیسی (رئیس سازمان برنامه و بودجه و مدیرعامل صندوق نوآوری) بود. در روز سه شنبه 22 آوریل 1402 ذکر شد، اما به جای توضیح کافی است که بگوییم ارزیابی ها و تعمیرات مورد نیاز طبیعی است یا می توانند مانند یک مربی فوتبال بازیکنان را جایگزین کنند و سپس حدس می زنیم که بازیکن احتمالاً چای ملاس مصرف کرده است. قبل از بازی!
مسعود میرکاظمی (رئیس سازمان برنامه و بودجه) تنها یک روز پس از تهدید به افشاگری وزرای دولت روحانی برکنار شد و جالب اینکه رئیس سازمانی شد که رئیس قبلی اش (احمدی نژاد) آن را متلاشی کرده بود.
چهره اصلی دومینوی استیضاح اما وزیر جهاد کشاورزی بود که وعده دستیابی به اقتدار غذایی در خاورمیانه را داده بود و اشاره شد که خود او هم اکنون درگیر این پرونده ها است. قول داده بود 4 سال دیگر صاحب تمام زمین های کشاورزی شود و جشن بگیرد، اما قبل از دو سال از کار اخراج شد چه برسد به اینکه در پایان چهار سال جشن بگیرد!
یکی دیگر از سخنان حکیمانه ایشان این بود که کشاورزی اقتصاد است نه امرار معاش. همچنین یک تجارت نیست (و احتمالاً به همین دلیل است که Banco Agrícola یک بانک تجاری است!)
خود ادعای حاکمیت غذایی در ایران و خاورمیانه البته از نظر بسیاری از کارشناسان بیش از حد بود، زیرا بزرگترین چالش ایران آب است و ادعای حاکمیت غذایی روی دیگر سکه خودکفایی است. کشاورزی. ، که در این چند دهه این بلا را سر آب ما آورده است. در سرزمینی که 300 روز آفتابی است، آب را پشت سدها ذخیره می کنیم و سپس به کشاورزان می دهیم تا از نظر غذایی خودکفا شویم و نتیجه چیست؟ تبخیر آب سدها و تخریب سفره های زیرزمینی و با وجود اینکه می دانیم 90 درصد آب در بخش کشاورزی هدر می رود، از مصرف کننده داخلی می خواهیم صرفه جویی کند.
اگرچه دلایل برکناری ساداتی نژاد از وزارت جهاد کشاورزی، تورم جهانی، افزایش قیمت ها پس از جنگ اوکراین و رکود دوران کرونا ذکر شد، اما در عین حال این سوال مطرح شد که آیا اینها ارتباطی ندارند. به این بنده خدا و چند ماه گذشت تا حدسیات دیگری مطرح شد.
وزیر برکنار شده که در سال انقلاب 6 ساله بود، از دانشگاه ساری فارغ التحصیل شد و از دانشگاه تربیت مدرس فوق لیسانس گرفت و سپس به مسکو رفت. در شرق باید یک رئیس جمهور در دولت ابراهیم وجود داشته باشد. .
وزیر دیگری که از دست دولت خارج شد، یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش بود که به دلیل تاخیر در پرداخت حقوق معلمان و طبقه بندی معلمان مقصر شناخته شد و پس از چند ماه رضا مراد صحرایی جایگزین وی شد.
تقریبا 50 سال پیش که در بازی ایران و استرالیا یک بازیکن تعویضی تعویض شد و یک بازیکن بی کیفیت دیگر جای او را گرفت، مانوک خدابخشیان گزارشگر بازی گفت: تغییر صفر به صفر. آمدن مراد صحرایی به کابینه به جای یوسف نوری یادآور همین گزارش است.