بخشی از خاطرات ناصرالدین شاه مربوط به زنی به نام مادام بلانچ است که تصویر او مانند «شبح» بر دیوار یکی از کاخ ها آویزان شده بود. لازم به توضیح است که در افسانه های اروپای غربی، بلانچ یا «زن سفیدپوش» نام موجود یا روحی ماوراء الطبیعه بود که گاه در جنگل ها و دشت ها خود را به عابران نشان می داد و به برخی از آنها آسیب می رساند.
. . . وقتی در عمارت پیاده شدیم وزیر دربار و خادمان حضور داشتند و ما را راهنمایی کردند. . . عمارت عالی است، به خصوص مبلمان عالی، مانند مجسمه های مرمری و پرده های نقاشی شده عالی. . . تابلوها و نقاشی های مینیاتوری زیاد بود، رفتیم ته اتاق، پرده کوچکی بود با چهره زنی مقدس که مثل زنان تاریک دنیا کشیده شده بود، پرسیدم کیست؟ گفتند این مادام بلانش است و همه خندیدند.
از او پرسیدم یعنی چه؟ می گویند وقتی خانواده سلطنتی عزادار می شوند و یکی از آنها می میرد، این حجاب روح است، به تنهایی به خانه وزیر دربار می رود و تسلیت می گوید. مادام بلانچ، جادو و چیزهای زیادی دارد. نیز به این معتقد است و حقیقت را این گونه می داند، آن است [نقاشی] او را در اتاق خودش رها کرد. از وزیر دربار پرسیدم: این را دیده ای؟ نه اعتراف کرد و نه تکذیب. . .
اعتقاد بر این است که هرگاه بلایی یا حادثه ای برای خاندان سلطنتی پیش آید، آن روح به همان شکل در عمارت قدیمی که در مقابل عمارت جدید قرار دارد ظاهر می شود و خود را به نگهبانان و خادمان نشان می دهد و سپس ناپدید می شود. مارشال دادگاه که در همان ساختمان زندگی می کند، کاملاً به وجود آن اعتقاد دارد و معلوم می شود که او اغلب از آن بازدید می کرده است. . .
۲۷۲۲۰