افزونه پارسی دیت را نصب کنید Saturday, 26 October , 2024
0

زندگی خصوصی، عکس های شخصی و بیوگرافی مهدی باخربیگی; داستان های مجید مجید

  • کد خبر : 410854
زندگی خصوصی، عکس های شخصی و بیوگرافی مهدی باخربیگی; داستان های مجید مجید

مجموعه داستان های مجید اکنون در دهه چهارم زندگی خود قرار دارد. او تشکیل خانواده داده و دو فرزند دارد. پس از ایفای نقش طولانی مجید توانست در سریال ها و فیلم های دیگری از جمله مختارنامه به کارگردانی داوود میرباقری و در چشم باد به کارگردانی مسعود جعفری جوزدانی حضور داشته باشد. در ادامه […]

مجموعه داستان های مجید اکنون در دهه چهارم زندگی خود قرار دارد. او تشکیل خانواده داده و دو فرزند دارد. پس از ایفای نقش طولانی مجید توانست در سریال ها و فیلم های دیگری از جمله مختارنامه به کارگردانی داوود میرباقری و در چشم باد به کارگردانی مسعود جعفری جوزدانی حضور داشته باشد. در ادامه با بیوگرافی و فعالیت های مهدی باغربیگی آشنا می شوید.

مهدی باقر بیگی بازیگر سینما و تلویزیون در 30 آذر 1356 در اصفهان به دنیا آمد. وی دارای مدرک لیسانس مهندسی کشاورزی از دانشگاه آزاد اصفهان است.

خانواده و ازدواج مهدی باخربیگی

مهدی باخربیگی متاهل و دارای یک پسر به نام آرش و یک دختر به نام آوین است. او معتقد است فرزندانش باید مانند او بسیاری از سنت های ایرانی را تجربه کنند و به همین دلیل برای حفظ این سنت ها در خانواده اش هر کاری می کند.

مهدی باخربیگی

عضویت در شورای اسلامی شهر اصفهان

آقای مهدی باغربیگی در سال 1392 در انتخابات شورای اسلامی شهر اصفهان شرکت کرد و توانست بیش از 65000 رای از مردم کسب کند و نفر دوم شورای شهرداری شود.

آغاز فعالیت هنری

فعالیت مهدی باخربیگی با مجموعه تلویزیونی کاسه های مجید در سال 1369 آغاز شد و پس از آن چندین فیلم و برنامه تلویزیونی را در طول فعالیت خود ضبط کرد.

چگونه برای نقش مجید انتخاب شدید؟

مهدی باخربیگی

مهدی باقربیگی از نحوه انتخاب خود برای نقش مجید می گوید، زمانی که آقای پوراحمد تصمیم گرفت «قصه های مجید» را بازی کند، در مدارس راهنمایی اصفهان به دنبال نوجوان 12 تا 13 ساله ای می گشتند که کاملاً با این فیلم آشنا بود. لهجه اصفهانی و روی آنها تست می زدند. مدرسه ما پشت خانه بی بی خدابایامرز بود. گویا خواهر آقا پوراحمد به او پیشنهاد داده بود که به مدرسه ما بیاید و در امتحان شرکت کند.

آقای پوراحمد پس از حضور در مدرسه، از مهدی که در آن زمان عضو گروه نمایش مدرسه بود، به همراه سایر بچه‌ها خواست که بعدازظهر همان روز برای تست ویدیویی به خانه او بیایند. مهدی هم در تست تصویری قبول شد و بالاخره آقای پوراحمد صلاح تصمیم گرفت نقش مجید را به او بدهد.

مهدی باقر بیگی می گوید بعد از بازی در داستان های مجید دیگر نمی توانست مانند یک نوجوان رفتار کند و مجبور بود مانند بزرگسالان رفتار کند و متفکرانه و عاقلانه صحبت کند.

نظر مجید مظفری درباره مهدی باخربیگی

مجید مظفری بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون طی گفت وگویی درباره وضعیت فعلی مهدی باقر بیگی گفت: بازیگر داستان های مجید به دلیل اینکه نمی توانست روی پای خودش بایستد درخشش خود را از دست داد، خود بازیگر باید روی پای خودش بایستد. .

مهدی باغربیگی پس از این گفتگو در پاسخ به سخنان آقای مظفری گفت: این جمله که من بعد از بلوغ نتوانستم بدرخشم چون نتوانسته ام از خودم محافظت کنم به چه معناست؟ در شهر هیچ امکانات و شغلی برای استعدادها وجود ندارد، مجید مظفری انسان بزرگی است و من باید به بزرگان عرصه هنر و ظاهر آنها احترام بگذاریم. این روزها به عنوان مشاور نتوانستم بازی کنم، اما با پایان یافتن دوره پیشنهادات کم و بیش مطرح شده است، اما تصمیم‌گیری نشده است: «به بازیگری در تلویزیون علاقه‌مندترم، زیرا محبوبیت بیشتری دارد. افراد بیشتری می توانند آن را ببینند.”

مهدی باخربیگی

فعالیت های مهدی باخربیگی

آثار سینمایی

پاستوریونی (2017)

مرگ سفید (1389)

نان و شعر (1372)

دفتر خاطرات سفر شیراز (1371)

صبح روز بعد (1371)

شرم (1370)

تلویزیون کار می کند

خاتون (1394)

بگو من کی هستم (1390)

پرانتز باز (2008)

در راه زاینده رود (1388)

در باد (1388-1389)

مرگ سفید – فیلم تلویزیونی (2008)

روز نو – فیلم تلویزیونی (1386)

وکالتنامه (1382)

قصه های مجید (1370-1369)

گفتگو با مهدی باقر بیگی

مهدی باخربیگی

در پایان می توانید بخش هایی از گفت و گو با مهدی باخربیگی را برای آشنایی بیشتر با وی بخوانید.

با اولین کاری که داشتی مهدی باخربیگی شدی…

بله، اما بدیش این بود که در نوجوانی این اتفاق برای من افتاد. اگر این اتفاق برای من در بزرگسالی رخ می داد، قطعاً می توانستم بیشتر پیشرفت کنم.

چرا بازیگری را ادامه ندادی؟

حتی بعد از گذشت 20 سال از آن سریال، من را به عنوان مجید می شناسند و مردم همیشه با دیدن من می خواهند حس مجیدی را به من القا کنند که قطعا این اتفاق نمی افتد. مجید در نوجوانی شیرین بود و اگر بخواهم الان در این سن آن کارها را انجام دهم، خوب نیست. به گفته پوراحمد، «قصه های مجید» اتفاقی بود که دیگر تکرار نمی شود.

بعد از اینکه بازیگری را کنار گذاشتید، چه کار کردید؟

پس از اخذ مدرک لیسانس در سازمان فرهنگی شهرداری اصفهان مشغول به کار شدم.

خاطره جالبی از بی بی دارید؟

تمام لحظاتی که با بی بی بودم برایم خاطره بود. گاهی اوقات صحنه هایی وجود داشت که BB مجبور بود بازی کند. حتی اگر بی بی با دیگری بازی می کرد، می خواستند من روی صحنه باشم. او در آن صحنه ها جوک و لطیفه می گفت تا بی بی لبخند شیرینش را جلوی دوربین نشان دهد.

بعد از اتمام کار باز هم با بی بی ارتباط داشتید؟

در ابتدا حداقل هفته ای یک بار به ملاقاتش می رفتم اما با افزایش سن و درگیری های روزانه ام، کمتر با او ارتباط برقرار می کردم و با وجود اینکه نمی توانستم مرتب به خانه اش بروم، حتما به او سر می زدم. با او تلفنی صحبت کنید. وصل بودم حتی بعد از مریض شدن آنها، همیشه از بچه هایش حالشان را می پرسید و هر از گاهی به آنها سر می زد.

بی بی در مراسم عروسی شما حضور داشت؟

نه، متأسفانه در آن زمان او هم حوصله اش سر رفته بود و ما از حضور او در مراسم عقدمان محروم شدیم. البته مشکلات ازدواجم ادامه داشت. بعد از ازدواج هر بار که به خانه شان می رفتم از من می پرسیدند که بچه داری یا نه…

وقتی پسرت آرش بزرگ شد به او اجازه می‌دهی بازیگر شود؟

مهدی باخربیگی

اگر بازیگری، سینما و تلویزیون ما مثل الان است، ترجیح می دهم به ادامه تحصیل کمکش کنم. چون با مطالعه بیشتر از بازیگری می توانی به مردم و کشورت کمک کنی و به کشورت خدمت کنی اما اگر ببینم می خواهی بازیگر شوی حتما کمکت می کنم.

از اخلاقت بگو…

من آدم عاطفی هستم که اخلاقم کمی خشک است. اگر بخواهیم مردم را به دو دسته خوش اخلاق و بد اخلاق دسته بندی کنیم، من بیشتر با بد اخلاقی مرز دارم تا خوش اخلاقی، اما نه برای همه. بیشتر اوقات سعی می کنم مودب باشم.

آرزویی داشتی که برآورده نشد؟

خدا را گواه می گیرم که هر چه خواسته ام به من داده است، حتی بیشتر از آنچه خواسته ام. البته وقتی بچه بودم دوست داشتم پزشک شوم، اما هیچ وقت برایم چیز جدی نبود. رشته تحصیلی من کشاورزی بود و بیشتر به این رشته علاقه داشتم و ادامه دادم اما در هیچ کدام کار نکردم. شاید رویای پزشک شدن یکی از آن شعارهای دوران کودکی من در دوران کودکی بود. خدا را صد هزار بار شکر می کنم که هیچ حسرتی به من نداد.

لینک کوتاه : https://iran360news.com/?p=410854

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.