زندگی نامه کوروش بزرگ کوروش کبیر یکی از مهم ترین پادشاهان هخامنشی است که در حدود 550 سال پیش از میلاد مسیح می زیسته است.
گیرشمن معتقد است که ایرانیان ابتدا در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه ارومیه سکنی گزیدند و احتمالاً «در حدود 700 سال قبل از میلاد در ناحیه غربی کوههای زاگرس در شرق شهر شوشتر در منطقهای بودهاند که به آن پارس واش یا پارسوماش (مسجد سلیمان) میگویند. این نام در سالنامه های فوق الذکر آشوری ثبت شده است.
زندگی نامه کوروش کبیر
مورخان باستانی مانند هرودوت، گزنفون و کتزیاس در مورد چگونگی تولد کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر کدام داستان تولد او را به گونه ای خاص بیان کردند، اما توصیفی که در مورد ماجرای تولد کوروش ارائه کردند، بیشتر افسانه است.
به گفته هرودوت، آستیاگ (پدربزرگ کوروش) یک شب در خواب دید که آنقدر آب از دخترش خارج شد که مادها و تمام آسیا را غرق کرد. تعبیر کنندگان خواب او را چنین تعبیر کردند که پسر دخترش روزی تمام آسیا را فتح خواهد کرد. از این رو دخترش ماندانا را به عقد یکی از بزرگان پاریس سپرد.
بعد از تولد نوه اش خواب دیگری دید که از تن ماندانا درخت انگور رویید و تمام آسیا را فرا گرفت. سپس پسر دخترش را به یکی از بستگانش به نام هارپاگوس سپرد و دستور کشتن او را داد. هارپاگ کوروش بزرگ را به یکی از شبانان شاه به نام مهرداد سپرد و از او خواست تا به دستور شاه او را در کوهی در وسط جنگل آزاد کند. چوپان پسر را به خانه برد. زن چوپان وقتی موضوع را شنید، ناله کرد و از شوهرش خواست که بچه را نکشد و پسرش را که مرده به دنیا آمده بود در جنگل رها کند. چوپان نظر همسرش را پذیرفت و جسد پسرش را به مأموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش کبیر را بر عهده گرفت.
نوجوانی و زندگینامه هخامنشی کوروش.
وقتی کوروش ده ساله بود و با بچه ها بازی می کرد، آن بچه ها او را به پادشاهی برگزیدند. وسط بازی دستور داد یکی از بچه ها را تنبیه کنند. پدر پسر به نام آرتمباروس به آستیاگ شکایت کرد و مدعی شد که یکی از غلامان پسر درباری را به چوب زده است. کوروش کبیر برای مجازات به آستیاگ فرستاده شد. شاه با دیدن کوروش کبیر و شباهت او به اعضای خانواده اش فکر نمی کرد که او نوه اوست.
شاه چوپان را تهدید کرد که اگر راست نگوید شکنجه خواهد شد و او راست گفت. پس از آن پادشاه هارپاگوس را صدا زد و از او پرسید: دخترم را که به تو سپرده بودم چگونه کشتى؟ هارپاگ با دیدن چوپان پاسخ داد: پس از آوردن کودک به خانه خواستم طوری عمل کنم که دستور تو اجرا شود و قاتل پسر و دخترت نباشم.
گفت حالا که پسر جان سالم به در برد، خدا را شکر کند و ضیافتی بدهد و از هارپاگ خواست که به این ضیافت بیاید و پسرش را با خود بیاورد. بدین ترتیب او را به شام دعوت کرد و بدون اطلاع او از جسد پسرش که هم سن و سال کوروش کبیر بود غذا تهیه کرد و به پدرش داد.
مدتی بعد، آستیاگ دوباره به جادوگران و کاهنان خطاب کرد و از آنها پرسید که آیا باید از خطر فرزندان بترسد؟ آنها پاسخ دادند که خواب شاه اکنون تعبیر شده است زیرا کوروش کبیر هنگام بازی با کودکان دیگر به پادشاهی برگزیده شد. بنابراین دلیلی برای ترس از آن وجود ندارد.
روی کار آمدن پادشاه ایران.
پس از آنکه کوروش به پادشاهی رسید، به فکر حمله به مادها افتاد. در این میان هارپاگ نقش مهمی ایفا کرد. هارپاگوس بزرگان مادها را که از سختی و شدت اقدامات امپراتور ناراضی بودند، بر ضد ایشتویگو (آگی دهاک) تحریک کرد و توانست کوروش را مجبور به لشکرکشی علیه پادشاه ماد کند و او را شکست دهد.
با شکست مادها از ایران که کشوری دست نشانده و تابع آن بود، سلطنت 35 ساله ایستویگو، پادشاه ماد به پایان رسید، اما به گفته هرودوت، کوروش به ایستویگو آسیبی نرساند و آن را نگه داشت. او با او به این ترتیب کوروش در سال 546 پادشاهی ماد و ایران را به دست گرفت و خود را پادشاه ایران اعلام کرد. کوروش پس از اتحاد مادها و ایران، خود را پادشاه مادها و پارس نامید.
16 آبان، روز کوروش کبیر
روز کوروش بزرگ، هفتم آبان (۲۹ اکتبر)، یک روز غیررسمی برای بزرگداشت کوروش کبیر، بنیانگذار و اولین پادشاه امپراتوری هخامنشی است. بر اساس تواریخ نبونیان، هفتم آبان سالروز ورود کوروش کبیر به بابل است. طبق تواریخ نبونید، کوروش در 29 اکتبر (7 نوامبر) سال 539 قبل از میلاد وارد بابل شد.
در ماه ارحسامنو (آراحسمنو = ماه هشتم) در روز سوم (7 آبان) کوروش وارد بابل شد. شاخه های سبز جلوی او پخش شدند.
کوروش کبیر در قرآن
اولین کسی که در میان علمای اسلامی، مفسران و مورخان جهان اسلام، ذوالقرنین را با شخصیت تاریخی کوروش جفت قاطع کرد، ابوالکلام آزاد، متفکر هندوستانی در کتاب «ذوالقرنین یا کوروش کبیر» بود.
پس از او چند مفسر معاصر مانند مودودی، علامه طباطبایی صاحب المیزان، مکارم شیرازی، سلطان حسین و نورعلی تابنده گنابادی ویژگی های این شخص را در قرآن، داستان ها و روایات وی مطابق با شخصیت تاریخی می دانند. کوروش کبیر.
نامه ای از کوروش کبیر
من کوروش هستم، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه مقتدر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان. پسر کامبوجا، شاه بزرگ، نوه کوروش، شاه بزرگ، نبیره چیش پیش، شاه بزرگ…
وقتی بدون جنگ وارد بابل شدم، همه مردم با خوشحالی قدم های مرا پذیرفتند. در دربار شاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک، خدای بزرگ، قلب پاک مردم بابل را به من نشان داد. چون به او احترام می گذاشتم و قدرش را می دانستم.
لشکر بزرگ من با آرامش وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزار به مردم این شهر و این سرزمین بیاید. اندرونی بابل و اماکن مقدس آن دلم را تکان داد. برای آرامش تلاش کردم برده داری را منسوخ کردم، به بدبختی اش پایان دادم. دستور دادم که همه مردم در عبادت خدای خود آزاد باشند و نیازمند باشند. دستور دادم کسی مردم شهر را نابود نکند.
مردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد… برکت و لطف خود را به من ارزانی داشت. ما همه مقام عالی او را با شادی و در صلح و هماهنگی می ستاییم…
مرگ کوروش کبیر
هرودوت گزارش می دهد که کوروش در نبرد با ماساژها درگذشت. اما اکثر مورخان مدرن این دیدگاه را رد می کنند و معتقدند داستان هرودوت نادرست است. تنها منبع معتبر باستانی که به طور غیرمستقیم مرگ کوروش را ذکر کرده است، دو لوح و یک سند گلی است که در بابل یافت شده است که اولین آنها به تاریخ 12 اوت 530 قبل از میلاد می رسد و تاریخ «نهمین سال پادشاهی کوروش، پادشاه ملل را نشان می دهد. “
سند دوم که به تاریخ 31 اوت 530 ق.م. سی، «سال آغاز سلطنت کامبوجا، پادشاه کشورها» را دارد. این دو سند که در ظاهر اهمیت چندانی ندارند، در واقع نشان می دهند که کوروش بین 12 تا 31 اوت سال 530 قبل از میلاد درگذشته است، یا حداقل، خبر مرگ او و به سلطنت رسیدن کامبوجا در این زمان به بابل رسیده است.
سخنان بزرگان در مورد بزرگ مرد پارسی.
ویل دورانت مورخ معاصر
کوروش یکی از کسانی بود که برای فرمانروایی آفریده شد…او در اداره امور به همان اندازه که در فتوحات شگفت انگیزش تواناست. با شکست خوردگان با عزت رفتار می کرد و با دشمنان سابق خود مهربان بود. بنابراین جای تعجب نیست که یونانیان داستان های بی شماری درباره او نوشته اند و او را پیش از اسکندر بزرگترین جنگجوی جهان می دانند.
افلاطون
در دوره کوروش، ایرانیان تعادل بین برده داری و آزادی را حفظ کردند. از این رو ابتدا آزاد شدند و سپس خدمتگزار بسیاری از ملل جهان شدند.
پروفسور کریستن سن (ایران شناس معروف)
امپراتور کوروش کبیر نمونه ای از یک پادشاه “مرد” بود. این ویژگی اخلاقی برجسته او در روابط سیاسی او دیده می شود.