ما چند نکته در مورد آدمخواری در ایران می دانیم. برخی از نامه ها و شواهد ثبت شده این را تایید می کند. این گزارشها غافلگیرکننده هستند و حتی گاهی اوقات اطلاع از آنها باعث تعجب و ترس فرد میشود. اما حقیقت این است که به دلیل برخی اتفاقات، در یکی دو دوره تاریخی، شواهدی از آدم خواری در ایران به چشم می خورد. وقتی این موضوع را می شنویم، این سوال پیش می آید: “آیا ممکن است دوباره اتفاق بیفتد؟”
ما چیز زیادی از آدمخواری در ایران نمی دانیم، اما برخی اسناد تاریخی به ما مدرک می دهند. این نوشتهها از افسانهها و شاید داستانهای تخیلی تا روایتها و گزارشهای مکتوب را شامل میشود.
مارتین هنری دوناهو یکی از کسانی است که گزارش های مفصلی از مشاهدات خود از آدم خواری در ایران نوشته است. این گزارش ها در کتاب مأموریت در ایران ثبت شده و علت آدمخواری گرسنگی ناشی از قحطی است. قحطی سال 1296 که تا سال 1298 ادامه داشت.
وی در گزارش خود نوشت: آدم خواری جرمی است که تاکنون در ایران ناشناخته است و بنابراین در قوانین این کشور مجازاتی وجود ندارد. عاملان این جنایت بیشتر زنان و قربانیان کودکانی هستند که از خانه هایشان ربوده شده یا از بازار شلوغ ربوده شده اند. مادران می ترسند فرزندان خود را برای درخواست لقمه ای نان تنها بگذارند. زیرا در غیاب آنها می توان فرزندان آنها را ربود و بلعید.”
آدم خواری در ایران اتفاق نادری است اما طبق اسناد تاریخی این کار در ایران انجام شده است. قدیمی ترین نوشته تاریخی ایران در مورد آدمخواری به افسانه ضحاک باز می گردد. در حالی که فردوسی در شاهنامه خود ضحاک مردوش را قاتل جوانانی می داند که مارهایی که بر دوش او حمل می کرد مغزشان را می بلعید. همانطور که شیطان پرسید. اما این همه ماجرا نیست. آدمخواری در داستانی که هرودوت مورخ یونانی درباره زندگی کوروش کبیر گفته است نیز دیده می شود. جایی که شاهین اژدهای پدربزرگ کوروش، چون وزیرش نتوانسته کوروش را بکشد، پسرش را تکه تکه می کند و با بخشی از گوشتش خورش می پزد و وزیر بیچاره بی آنکه بداند در خورش چه چیزی ریخته، می خورد.
اما اینها داستان ها و افسانه هایی هستند که می توان صحت آنها را زیر سوال برد. اما بر اساس برخی متون تاریخی مانند خلاصه التواریخ، علمای عباسی یا تاریخ عباسی و روضه الصفاویه، آدمخواری با ورود مغولان به ایران پیوند خورده است. گفته می شود این روشی است که فرمانروایان مغول برای ترساندن دشمنان خود و کسانی که در ایران در مقابل آنها مقاومت می کردند، استفاده می کردند. می گویند در میان مغول ها افرادی بودند که مردم را زنده می خوردند. فقط حادثه ای که در دوره صفویه نیز ذکر شده است. محققان با استناد به دو نسخه خطی روضه صوفیه و تاریخ عباسیان معتقدند گروهی از زندانیان دربار شاه عباس مردم را زنده می خوردند. کسانی که به چگین یا چگین معروف بودند.
سرچشمه عصر ایران